به گزارش تابناک به نقل از مشرق نیوز، "احمد زیدآبادی"، از فعالان چپ، مدتی قبل در همین رابطه طی یادداشتی که البته مورد اعتراض شدید اصلاحطلبان قرار گرفت خواستار حضور یک چهره کارآمد با سابقه نظامی در انتخابات ۱۴۰۰ شد.
مضمون تئوری زیدآبادی خطاب به اصلاحطلبان نیز این بود که اگر قرار است یک گزینه نظامی کارآمد بیاید و مشکلات کشور را حل کند؛ این مسئله نباید قاعدتا از نظر چپها که خود را مقید به پیشرفت ایران معرفی میکنند؛ اشکالی داشته باشد.
این یادداشت موجب شکلگیری یک مناظره تند رسانهای بین مصطفی تاجزاده و زیدآبادی نیز شد!
در ضلع بعدی ماجرا، مرتضی مبلغ، از دیگر چهرههای اصلاحطلب نیز طی مصاحبهای در شماره پنجشنبه گذشته روزنامه ملی گفته است:
"در مورد حضور نظامیان در انتخابات باید دو امر را از هم تفکیک کنیم. زمانی ممکن است کسانی برای انتخابات نامزد شوند که سابقه نظامی دارند اما سالیان سال است که از چارچوب نظامیگری خارج شده و به عرصههای سیاسی و مدیریتی آمدهاند. نمیتوان اسم این افراد را نیروی نظامی گذاشت و این افراد نظامی محسوب نمیشوند. در نقطه دیگر، افرادی که حقیقتا نظامی بوده و میخواهند به انتخابات ورود کنند، بحث متفاوتی دارند."[۱]
*باید دانست که رجال اصلاحطلب و مخالفان گزینه "کاندیدای مقتدر" قاعدتا نمیتوانند از منطق کارآمدی و نقش اقتدار در حل مشکلات فعلی کشور عبور و یا آنرا کتمان کنند.
منطقی که همانطور که دیده میشود تسلیم در مقابل آن گویا به افکار تنی چند از همین رجال اصلاحطلب نیز رسوخ کرده است و مشغول صحبت از آن هستند.
جالب است که تجربه تاریخ از حضور یک کاندیدای مقتدر نیز مثبت است و میتوان در این زمینه به کارنامه "شارل دوگل" در کسوت رئیسجمهور فرانسه اشاره کرد.
تاریخ اذعان میکند که کارآمدی و اقتدار دوگل که سابقهای نظامی هم داشت، چگونه توانست فرانسه جنگزده و آسیب دیده از جنگهای اول و دوم جهانی را به یک کشور پیشرفته و آباد تبدیل کند.
این در حالی است که وجود سابقه نظامیگری در نزد یک کاندیدای مقتدر اتفاقا "منطق پاسخگو بودن قدرت و مردمگرایی قدرت اجرایی" را نیز پویاتر میکند زیرا یک کاندیدای با سابقه نظامیگری به دلیل ذهن سلسلهمراتبی و ملزم به پاسخگویی به فرماندهی که دارد؛ هرگز نمیتواند از پاسخگویی نسبت به نهادهای ناظر خود بری باشد.
در بحث مردمگرایی نیز همه میدانند که یک نظامی مذهبی جدای از انگارههای اعتقادی خود اما همواره فدایی مردم و کشور خویش نیز هست و رسوب این انگیزه در ذهن یک نظامی سیاسی شده و وارد شده به عرصههای دموکراتیک و اجرایی میتواند مردمگرایی و خدمتمداری را بیشتر در چشم مردم پدیدار کند.
زیرا یک سیاستمدار با سابقه نظامی اتفاقا به مردم به چشم امر مقدسی نگاه میکند که حتی باید جان خویشتن را نیز فدای آن کرد.
منحیثالمجموع "کاندیدای مقتدر" به لحاظ ژنتیکی خصلتهایی دارد که اگر با سابقه کارآمدی همراه باشد و مردم نیز با "رأی خوب" به آن اقبال کنند؛ نوشداروی بزرگی برای مشکلات فعلی ایران پدیدار خواهد شد.