درآمد پولی است که یک فرد یا یک شرکت در بازه زمانی مشخص از محل کالاها یا خدماتی که برای دیگران فراهم کرده یا سرمایه گذاریهایی که داشته است، به دست میآورد. معمولاً درآمـد برای تأمین مخارج روزانه مصرف میشود. درآمـد از طریق ضرب قیمت فروش کالاها و خدمات در تعداد واحدها یا مقدار فروخته شده محاسبه میگردد.
در مبحث حسابداری شخصی، بیشتر انسانها تا سن ۶۰ سالگی کار میکنند و درآمـد اصلی خود را از حقوق یا مزد کاری که انجام میدهند به دست میآورند؛ اما در سنین بازنشستگی درآمد افراد از محل سازمان بازنشستگی یا سرمایه گذاریهایی که انجام دادهاند به دست میآید.
در انگلیسی به درآمـد “top line” به معنی خط بالایی گفته میشود و اشاره به جایگاه درآمدهای در صورت سود و زیان شرکت ها دارد.
درآمد، مقدار پولی است که از طریق انجام فعالیتهای تجاری به شرکت وارد میشود. درآمـد همچنین بهعنوان فروش نیز شناخته میشود. مثلاً نسبت قیمت به فروش، یک جایگزین برای نسبت قیمت به درآمد (P/E) است که از درآمـد در مخرج استفاده میکند.
روشهای مختلفی برای محاسبه درآمد وجود دارد که بسته بهروشهای حسابداری متفاوت هستند. در حسابداری تعهدی بهمحض اینکه کالا یا خدمتی به فروش میرسد، درآمـد حاصل از آن شناسایی و ثبت میشود. حتی اگر یک ریال هم بابت ارسال کالاها برای مشتری پولی دریافت نشده باشد. به همین دلیل ضروری است که صورت جریان وجوه نقد بررسی شود تا مشخص شود یک شرکت چه قدر در دریافت پول از بدهکاران مؤثر عمل میکند. از طرف دیگر، حسابداری نقدی فقط فروشهایی را بهعنوان درآمد شناسایی میکند که پول آنها توسط مشتری پرداخت شده باشد. وقتی پول نقد به شرکت پرداخت میشود، بهعنوان “دریافتی” شناخته میشود تا تفاوت آن از درآمـد مشخص گردد. داشتن دریافتیها بدون درآمد نیز امکانپذیر است. اگر مشتری از قبل برای خدمتی که هنوز ارائه نشده یا کالایی که تحویل داده نشده پول پرداخت نماید، به آن پیش دریافت درآمد گفته میشود.
درآمد بهعنوان “خط بالایی” نیز شناخته میشود زیرا اولین چیزی است که در صورت سود و زیان شرکت ظاهر میشود. سپس هزینه ها از درآمد کسر میشوند تا سود عملیاتی و درنهایت سود خالص و سود هر سهم به دست آید.
درآمـد شرکت ممکن است بر اساس بخشهایی که آن را ایجاد میکنند تقسیم شود. بهطور مثال، دپارتمان وسایل نقلیه تفریحی ممکن است یک بخش مالی داشته باشد که میتواند یک منبع درآمـد مجزا قلمداد شود. درآمد همچنین میتواند به “درآمدهای عملیاتی” و “درآمدهای غیرعملیاتی” که از سایر منابع سرچشمه میگیرد، تقسیم شود. چون این منابع درآمد غیرعملیاتی اغلب قابل پیشبینی یا تکرارشونده نیستند، میتوانند با عنوان رخدادها یا سودهای یکدفعهای در نظر گرفته شوند. برای مثال، درآمد حاصل از فروش یک دارایی، ثروت بادآورده سرمایه گذاری ها یا دریافت خسارت از طریق دعوی قضایی بهعنوان درآمـد غیرعملیاتی در نظر گرفته میشوند.
سرمایه گذاران اغلب درآمـد شرکت و سود خالص آن را بهصورت جداگانه برای تعیین سلامت یک شرکت در نظر میگیرند. این امکان وجود دارد که درنتیجه کاهش هزینه ها سود خالص شرکت رشد کند درحالیکه درآمد همچنان ثابت باقی بماند. چنین موقعیتی حاکی از رشد درازمدت خوبی برای شرکت نیست. وقتی شرکتهای سهامی درآمدهای سهماهه خود را گزارش میدهند، دو چیزی که بیشترین توجه را به خود جلب میکنند معمولاً درآمـد و سود هر سهم است. حرکت بعدی قیمت در سهام معمولاً به اینکه آیا شرکت انتظارات تحلیلگران در مورد سود هر سهم را برآورده کرد یا از دست داده، مربوط میشود.
ازنظر دولت، درآمد پولی است که از مالیات، هزینه ها، جریمهها، کمکهای بلاعوض دولتی یا نقل و انتقالات، فروش اوراق بهادار، حقوق معدنی و حقوق منابع و همچنین فروش هایی که انجام میدهند، دریافت میشود.
برای سازمانهای غیرانتفاعی، درآمد اغلب بهعنوان “دریافتیهای ناخالص” مورداشاره قرار میگیرد. اجزای آن شامل کمکهای مالی اشخاص، بنیادها و شرکت ها، کمکهای مالی نهادهای دولتی، سرمایه گذاری ها، فعالیتهای جذب سرمایه و هزینههای عضویت است.
در حسابداری شخصی بیشتر افراد درآمـد خود را از طریق دریافت حقوق کاری که انجام میدهند یا سرمایه گذاری در دارایی های مالی مثل سهام، اوراق مشارکت و املاک به دست میآورند. در بیشتر کشورها، درآمـد حاصله توسط دولت قبل از دریافت آن مالیاتبندی میشود. مالیاتی که دولتها از محل درآمد شهروندان دریافت میکنند، بودجه مخارج دولت را آنطور که ارگان قانونگذار (در ایران مجلس شورای اسلامی) مشخص کرده، تأمین میکند.
به پولی که شخص بعد از کم کردن مالیات از درآمدش در اختیار دارد، درآمـد قابلتصرف میگویند.
Revenue, REVs, Top line
تهیهشده در: مدیر مالی