به گزارش «تاباک» به نقل از ایرنا، باغ ایرانی مختص سرزمینی است که همیشه در جدال با خشکی است، درواقع آب، این دُرّ کمیاب است که تعیینکننده شاکله باغ میشود و از همینرو آرایش خاص باغ ایرانی شکل میگیرد اما باغهای ایرانی به جای مانده چون چهلستون و فین کاشان توانستند ویژگی خاص پوشش گیاهی باغ ایرانی را احیا کنند و سوال مهمتر اینکه آیا کوشیدهایم باردیگر باغ ایرانی طراحی کنیم؟.
باغ برای سرزمینی چون ایران حکم بهشت را دارد؛ سرزمینی که تابستانهایش آفتاب تا آنجا که میتواند میسوزاند و زمستانهایش سرمای خشکی دارد، بارشها کم و آب به آسانی در دسترس و همه جا نیست و چه چیز بهتر از خنکای دلچسب و صدای شُرشُر آب در سرزمینی که همیشه در جدال با خشکی است، درختها و خنکای شاخه سارهایشان، عطر گلهای سرخ و نسیمی که از فراز دامن مواج حوض می آید، جویهایی که در چهارطرف باغچهها روان هستند و میروند تا با گردش در پای چینهها باز راهشان را رو به حوضهای میانی بازیابند.
همیشه گفتهاند که بهشت همه آرزوها و چشماندازها را در یک زمان در خود دارد و باغ ایرانی تبلوری است از این بهشت و همه آنچه که در این دشت پهناور کمتر یک جا جمع میشد. مخلص کلام اینکه باغ ایرانی، بهشت اوست؛ فردوس؛ پردیس. جایی که محصور در دیوارهای خاکی و گِلهای پخته در آفتاب سوزان، در آن سویش چتر درختان، گسترده، پایشان بوتههای گل سرخ، آرمیده و حوضها افکن، افکن و افشان، افشان اند.
باغهای ایرانی شکوه و عظمتشان در سایهسار درختان و شُرشُر آب در حوضهاست، در میانه باغ، عمارتی که کار آبادی باغ را تمامتر میکند استراحتگاهی میشود برای دمی آسودن و آرمیدن و حظ بردن از منظر و جلوهگاه باغ. باغ چشمه بلقیس، باغ شاهزاده ماهان، باغ چهلستون، باغ فین کاشان ، باغ دولت آباد، باغ دلگشا، باغ فتح آباد، باغ گلشن و شمار زیادی از باغهای دیگر که در جای جای ایران باقی ماندهاند همه نمونههای بینظیری از بهشتهای ایرانی است که یکباره بر پهنه خاکی زمین نشستهاند و آن را متبلور کردهاند.
باغ ایرانی چهار عنصر دارد؛ زمین، آب، کوشک میانی و پوشش گیاهی، امروزه چقدر پوشش گیاهی باغهای ایرانی به جای مانده از ادوار گذشته، متناسب با باغ ایرانی است؟ تا چه اندازه پوشش گیاهی باغ ایرانی احیا شده است؟ شوربختانه در باغهای به یادگار مانده، کمتر و به ندرت می توان گلهای خاص آرایش باغ ایرانی را که از اتفاق کاربردی و دارویی هم بودهاند در پهنه چمنهایی که هیچ سنخیتی با باغ ایرانی ندارند به تماشا نشست.
گذشته از این به جز باغهای به جای مانده از ادوار گذشته، طراحی چندانی در ایجاد و اجرای باغ ایرانی، باغی که همه ویژگیهای ساختاری و هویتی باغ ایرانی را داشته باشد وجود ندارد و اگر هم جایی مثل باغ غدیر اصفهان طراحی به نام باغ ایرانی وجود دارد، ناقص و به اعتقاد کارشناسان فرم نازیبایی از باغ ایرانی است که جایی بین پارک و باغ معلق مانده است.
همه اینها در حالی است که باغ ایرانی با پشتوانه تاریخی کهن که در آثار هنری چون فرش متبلور شده است میتوانسته بهتر و بیشتر در طراحی شهری و فضای سبز شهری حضور و ظهور پیدا کند، متاسفانه اما طراحی و عملکرد چندانی در خصوص اجرای باغ ایرانی در هیچ کدام از شهرهای ایران از جمله در اصفهان وجود ندارد تا آنجا که پیگیریهای خبرنگار ایرنا برای مصاحبه با سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری اصفهان به دلیل به گفته آنها نبود عملکردی در رابطه با باغ ایرانی یا دست کم برنامهای برای طراحی باغ ایرانی بی نتیجه ماند.
باغ در واقع هنر ایرانی و البته خواسته او با مختصات سرزمیناش است، باغی متفاوت از آنچه که در فرنگ وجود دارد؛ متناسب با ویژگیهای ایران، ایران سرزمینی است کم آب و در باغ ایرانی این آب است که حرف اول را می زند، آب است که میگوید باغچهها کجا بنشینند و گلها کجا باشند، آب در حوض میانی و با به وجود آمدن چهار جوی، باغ را در باغچهها تعریف میکند، جوی آب در میانهها و چهارگوشه باغ میچرخد و از پای دیوار باغ میگذرد و در میانه راهش گاهی حوضهایی را پدید میآورد و پیادهروهایی که با پیروی از جویهای روان در خنکای شاخساران درختان میوه و سایهانداز خط حاشیه باغچهها میشوند.
باغهای ایرانی در میانه خود با عمارتی همراه میشوند و آب باز هم در عمارت یا همان کوشک میانی با به وجود آوردن حوضها نقشآفرینی می کند.
در باغهای فرنگی که همیشه از بارشها سیراب میشوند، رنج زیادی از جهت آبیاری بر باغبان نمیرود اما در باغ ایرانی کار آبیاری رنج مضاعفی است بر باغبان و باز همین شیوه آبیاری به گونهای تفاوتها را در فرم و آرایش باغهای فرنگی و ایرانی هویدا میکند، آرایش باغهای فرنگی با انواع گلها بر روی تپهها و چمنهایی که همه پهنه باغ را مفروش میکنند متاثر از بارش باران است چراکه فراوانی آب، زمینه رشد و پرورش گلها و درختچهها را چندبرابر میکند.
در باغ ایرانی اما شیوه آبیاری، بسیاری از ویژگیهای این باغ را تعیین میکند، آبیاری و تقسیم بندی آب، موجب بوجود آمدن نظم و چهارچوبهای مشخص در باغ ایرانی است، پیاده روهای مستقیم و درختان به صف شده همراه با معابری که در چهاراهها متقاطع می شوند، به دلیل شیوه آبیاری باغهای ایرانی است.
گلهای باغ ایرانی در پای درختان و سایههای آنان و یا در کنار جویها و حوضها کاشته میشوند تا از رطوبت آنها پرطراوت باشند، در باغ ایرانی خبری از چمنی که باغهای فرنگی را مفروش میکند نیست، امروز در باغ چهلستون اصفهان که یک باغ جهانی است؛ چمن پهنه باغچهها را مفروش کرده و این ناهماهنگی و نبود نشانههای چندانی از گلهای ایرانی و متناسب با اقلیم اصفهان تناقضی است که باید برای باغی با شهره چهلستون برطرف شود، چمن آببر است و متناسب با اقلیم ایران و به طور کل سنخیتی با باغ ایرانی ندارد، آنچه باغ ایرانی را مفروش می کرده بیشتر یونجهها و شبدر بود گیاهانی کاربردی که نیازی به رسیدگی چندانی هم به لحاظ آبیاری نداشت.
گرچه در باغ چهلستون، درختان میوه در میانکرتها و چنارهایی که اصالت و دیرنگی درختکاری باغ چهلستون را ندارند در حاشیههای باغ دیده میشود اما به گفته برخی پژوهشگران به نظر میرسد؛ درختکاری و گلکاری آن فاصله زیادی با ویژگیهای پوششی باغ ایرانی دارد، این درحالی است که منابعی وجود دارد که از گلکاری باغهای اصفهان گفتهاند، سفرنامهها و یا اثری به نام "رمزالریاحین" که سراینده آن رمزی از مردم کاشان و معاصر شاه عباس ثانی است و در آن از وصف گلهای باغ هزار جریب گفته است.
شاعر در این مثنوی گلهای باغ هزارجریب اصفهان را به مناظره کشانده است. گلهایی چون نرگس، بنفشه، بیدمشک، یاسمن کبود، ارغوان سرخ، زبان در قفا، شببو، گل قرنفل، زلف عروسان، زنبق زرد، سوسن، نسترن، گل ریحان و بدین ترتیب نام عده زیادی از گلهایی را که در آن زمان، باغها را با آنها میآراستند، آورده است.
در باغ ایرانی، درختان میوه از گردو و گلابی، بادام، آلو، زردآلو و درختان سایه اندازی چون صنوبران، سرو، بید مجنون، منظم و به صف شده و البته متراکم در باغچهها در حالی که شاخسارهایشان دست به هم داده، پیاده روها را مسقف و سایه میکردند، در این میان گل سرخ محبوب ترین گل ایرانی، بنفشه، سنبل، زنبق و انواع نسترنها در پای جویها و در پناه سایه درختان آرایش باغ ایرانی را خاص خودش میکند اما آیا این ویژگیهای پوششی که خاص باغ ایرانی است در باغهای ایرانی و به خصوص در باغهای جهانی اصفهان چون فین و چهلستون به درستی احیا شده است؟.
کوشش خبرنگار ایرنا جهت مصاحبه با مدیر پایگاه باغ جهانی چهلستون برای بررسی هرچه بیشتر آنچه در باغ چهلستون به عنوان پوشش گیاهی استفاده میشود و یا راهبردی که برای حذف چمن و جایگزین کردن پوشش مناسب با باغ ایرانی، درختکاری و گلکاری در این باغ در نظر گرفته شده است بی نتیجه ماند.
ایرنا درباره باغ فین کاشان پای صحبت های سمیه فرهادی، سرپرست مجموعه جهانی باغ تاریخی فین کاشان نشست، فرهادی در گفت و گو با ایرنا از آرایش این روزهای باغ تحت نظارتش گفت: از قدیم پوشش گیاهی باغ فین درخت سرو بوده است، درختی همیشه سبز که برای ایرانیها چه قبل از اسلام و چه بعد از آن مقدس بوده است، درخت سرو را میتوان در حکاکیهای تخت جمشید، در بُتّه جقهها و صنایع دستی دید و درواقع در هنر معماری ایران بسیار دیده می شود.
به گفته فرهادی از درخت سرو شیراز در باغ فین در حاشیه کرتها استفاده شد، سروی که نه تنها به اسم شیراز که به سرو فینی و یا کاشی هم به دلیل فراوانی این نوع سرو در این منطقه معروف است.
سرپرست مجموعه جهانی باغ فین کاشان گفت: این باغ در دوره شاه عباس صفوی ساخته شد و در دوره قاجار یعنی ۲۵۰ سال بعد، فتحعلی شاه قاجار و پادشاهان بعدی چند درخت چنار به مجموعه اضافه میکنند و در واقع درخت چنار درخت اصلی باغ فین کاشان نیست.
فرهادی گفت: بر اساس نقشههای قدیمی که خیلی هم البته نمی توانیم بگوییم قدیمی، درختهای میانکرتها، درختان میوه هستند.
سرپرست باغ فین کاشان با اشاره به اینکه بعید میداند سابقه ای برای چمن در باغ فین وجود داشته باشد، افزود: گرچه در اشعار حافظ و مولانا و سعدی هرجا از باغ و یا سرو گفته شده از چمن هم یاد شد اما در واقع معماری ایرانی بر اساس مفید بودن است و اگر قرار بود چیزی در باغچهها میکاشتند باید چیزی میبود که مفید باشد و از اینرو یونجه، شبدر و درختان میوه میکاشتند.
وی افزود: سندی از صد و اندی سال پیش پیدا کردیم که نشان میدهد باغ فین آنقدر درخت انار داشت که مجبور به پرداخت مالیات بوده و بنابراین در سال ۹۵ چمنهای باغ فین را که هم آب فراوانی استفاده میکرد و ممکن بود به درختان باغ آسیب برساند و هم برای باغ ایرانی اصیل نبود حذف کردیم.
خوشبختانه از سال ۹۵ به بعد مطابق گفتههای فرهادی حذف چمن در هیات راهبری باغ فین کاشان تصویب شد اما هنوز در باغ جهانی چهلستون چمنکاری دیده میشود؛ عنصری که از هویت باغ ایرانی دور است و میتواند برای عمارت میانی هم آسیب زا باشد.
فرهادی در ادامه گفت و گو با خبرنگار ایرنا یادآور شد: بعد از حذف چمن در باغ فین در میان کرتهای باغ، درخت میوه کاشته شد، میوههای متعلق به منطقه فین که به مرور از باغ حذف شده بود و برخی از آنها را که در کتابهای تاریخی هم آمده بود، با توجه به نوع خاک کشت کردیم.
بنا به گفتههای فرهادی، آنها ترجیح دادند در باغ فین کاشان بیشتر از گلهای شمعدانی قرمز و نوعی گل رز سرخ معروف به "گل رُز ساناز"و یا در بهار از بنفشه استفاده کنند.
آنطور که مدیر باغ فین به ایرنا گفت، مدیریت این باغ گروه مشاورانی دارد که در مبحث فضای سبز از بهترین استادان ایران هستند و با توجه به آب و هوای کاشان و اینکه در چه فصلی بوتهها گلدهی دارند، درباره گلها مشورت، تصمیم گیری و تامین اعتبار میشود.
ایرنا درباره باغ ایرانی از منظر ویژگیهای کهن و یا آنچه درباره آنها در ایران و اصفهان مغفول مانده است با علیرضا جعفریزند، باستان شناس به گفت و گو نشست، سنت باغ سازی ایرانی از نگاه این باستان شناس پیشینه کهنش را تا همین صد سال پیش حفظ کرد اما با رویکردی که امروز فضاسازی اروپایی وارد کشور کرده تغییر کرده است.
جعفری زند با اشاره به سابقه کهن باغ ایرانی و قدیمیترین نمونه آن در پاسارگاد گفت: کاخ اختصاصی کورش بزرگ دارای یک باغ ایرانی است که آبنمایش کشف شده و محوطههای درخت کاری آن مشخص است و هیچ تفاوتی با نمونههای متاخری که تا دوره صفویه هست ندارد، بنابراین باید گفت باغ ایرانی در طول زمان به یک شکل باقی مانده بود.
این باستان شناس افزود: در باغ ایرانی آب تعیین کننده است، چون ایران کشوری خشک است و ایجاد آبنماهای متعدد، گذر آب و کشاندن آن از مسافتهای دور برای جاری کردن در باغ یکی از ویژگیهای باغ ایرانی است بنابراین باغهای ایرانی باقیمانده، همان شکلی از باغ را دارند که از باستان بوده است.
وی با اشاره به آنچه باغهای ایرانی را از نگاه اروپاییها با باغهای فرنگی متفاوت کرده است، گفت: باغ ایرانی به نظر اروپاییها نامنظم میرسید بدلیل اینکه ایرانیها عادت به ایجاد چمن کاری نداشتند به جای چمن، یونجه و انواع گلها مثل قرنفل، زنبق، انواع سنبل و گل سرخ می کاشتند، کاشت گلها به شکلی بود که اروپاییها هم میگفتند نظم و ترتیبی در باغهای ایرانی به لحاظ گلکاری نمیبینیم ولی ردیف درختها بسیار منظم است.
جعفیری زند ادامه داد: بنابراین در باغ ایرانی درختکاری بسیار منظم انجام میشد ولی در مورد گلها طیفهای رنگی هماهنگی انتخاب نمیشد، اروپاییها اما به این اذعان دارند که باغ ایرانی لطف و صفایی خاص دارد که به لحاظ تنوع گلهایی است که در این باغها به کار رفته است.
به گفته این باستان شناس باغ سازی در تمام ادوار تاریخی بخشی از کاخسازی و بناهای حکومتی بوده است؛ مانند فضاسازی طاق کسری که چیزی شبیه کاخ چهلستون بوده است و بنابراین باغ سازی در تمام دوران حتی بعد از اسلام ادامه داشته است.
جعفری زند با اشاره به اسامی باغهای قدیمیتر از دوران صفویه مانند باغ کاران که امروز میتوان نشانههای آن را در تاریخ و ادبیات جستجو کرد، گریزی به باغهایی زد که امروز تنها نام آنها بر خیابانها و محله های اصفهان باقی مانده است؛ مانند "باغ دریاچه" یا "باغ احمد سیاه " که هر ۲ امروز نام خیابان و محلهای در اصفهان هستند.
جعفری زند باغ چهلستون را تنها باغ دست نخورده دوره صفوی دانست که گرچه تغییرات کوچکی داشته اما حد و مرز این باغ از قدیم همین حدودی است که امروز شاهد آن هستیم اما در عین حال این کنشگر میراث فرهنگی پوشش گیاهی چهلستون را متناسب با باغ ایرانی نمی داند، بی توجهی به ویژگی بارز باغ ایرانی که شوربختانه تا حدودی مغفول مانده است.
جعفری زند در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: در چهلستون، باغ شکل فیزیکیاش را حفظ کرده اما درختکاری آن، درختکاری اصیل این باغ نیست، درختان کاج در واقع در زمان ظلالسلطان کاشته شد و باغ را از بین برد و باید گفت باغ چهلستون امروز دیگر آن باغی نیست که شاردن و پیترو دلاواله می گفتند آنها توضیح دادهاند که چه درختانی و چه گلهایی در این باغ کاشته شد.
وی افزود: ما به چهلستون باغ ایرانی میگوییم اما حداقل کوشش نکردهایم شکل باغ ایرانی را نشان بدهیم و امروز باغی را می بینید با چمنکاری و یک تعداد درختان بی قواره کاج در حاشیه دیوارها.
وی با اشاره به گلهای بومی فلات ایران چون نسترن و گل سرخ تصریح کرد: نسترن در انواع رنگها گلی است که در تمام باغهای ایرانی استفاده میشد و در واقع این گلها در فلات ایران خودرو هستند و به قدری مقاوم هستند که اگر آبیاری هم نشوند باز رشد می کنند اما متاسفانه به هیچ وجه ما رویکردی برای احیای درختکاری و گلکاری باغ ایرانی نداریم.
این باستان شناس با اشاره به باغ هزارجریب، یکی از باغهای کهن اصفهان که اکنون از میان رفته است، گفت: باغ هزارجریب روی شیب ساخته شده بود و هفت طبقه داشت در واقع طبقه، طبقه بود و آب را روی طبقات جاری میکردند دانش باغسازی قوی بود ولی ما اکنون در مقابل پارکسازی غربی همه را فراموش کردهایم.
جعفری زند باغ هشت بهشت یا باغ بلبل را یادآور میشود که امروزه دیگر باغ نیست، باغی که در اواخر قاجار تفکیک و فروخته شد و بعدها برای ایجاد پارک، زمینهایش آزادسازی و پارکسازی شد اتفاقی که از دیدگاه این باستان شناس هیچگاه نتوانست به رویکردی جهت احیای باغ هشت بهشت منجر شود.
وی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا یادآور شد: ژاپنیها، فرانسویها و انگلیسیها باغ ژاپنی، باغ فرانسوی و باغ انگلیسی را احیا کردند ولی ما باغ ایرانی را احیا نکردهایم به هیچ وجه و هیچ کجا نمونه خوبی از باغ ایرانی را اجرا نکردهایم.
جعفری زند معتقد است آنچه اکنون در باغهای ایرانی باقی مانده تنها تقسیم بندی آن است و گلکاری و درختکاری آنها از باغ ایرانی فاصله گرفته است از نگاه این باستان شناس در مساله ثبت جهانی باغ ایرانی تنها به گذشته و شِمایی(تصویر کلی) ازآن تکیه کردهایم اما امروز هیچ عملکردی از احیا و اجرای باغ ایرانی نمی بینیم.
اصفهان ۲ باغ جهانی دارد؛ یکی باغ فین کاشان و دیگری باغ چهلستون و البته باغ دیگری هم دارد که تنها عناصری از آن برجای مانده و آن باغ بلبل، معروف به باغ هشت بهشت است که در میانه پارکی از هویت باغ ایرانیاش فاصله گرفته است اما اصفهان باغهای زیاد داشته از باغ نقش جهان گرفته که به گفته علیرضا جعفری زند کوشکاش، تالار تیموری از عهد ترکمانان است تا باغهایی که تنها نامی از آنها باقی مانده است مثل باغ کاران و یا تنها اجزایی از آنها برجای مانده مثل باغ هزارجریب که برج کبوترخانه ای از آن باقی مانده است، باغهای دلانگیز دو سوی محور چهارباغ از باغ خرگاه گرفته تا باغ حیدری و نعمت اللهی یا باغ تخت و انگورستان و توتستان که همه و همه به مرور زمان از صفحه اصفهان پاک شدند.
به هر روی باغ از بامدادان تاریخ ایران از آنجا که پا در آرزوهای ایرانی گذاشت تا آنجا که در حصار دیوارهای هفت گانه اش از نفوذ اهریمن ایمن شد وجود داشته است و بعدها این فردوس با تمام گلزارها و درختسارها و جویهای روان و حوضهایش در آثار هنری این مرز و بوم، بر فرشها و بافتهها و سفالها و کاشیها و فلزکاریها الهام بخش آفرینش نقشهای بینظیری از گلستان، گلزار، بوستان و باغ ایرانی شد چنان که در اصفهان هم نقشهای بی بدیلی از باغ ایرانی بر بلندای فرش اصفهان، میناکاریها، کاشیها و پارچههای قلمکاری می بینیم، باغی که الهام بخش و گلستانی بر چکاد هنر اصیل ایرانی شد.