به گزارش «تابناک»، به نقل از «ایسنا»، مغالطه یکی از عوامل اصلی برای پوشاندن حقیقت و القاء دروغها و گمانهای شخصی به دیگران است. مغالطه که آغشتن راست و دروغ با شیوهای زیرکانه است عاملی برای فریفتن انسانها و بر کرسی نشاندن اهداف شخصی و منطبق بر منافع حزبی و گروهی است.
یکی از راههای شناختن و کسب قوه تمییزِ دروغ از راست و درک درست حقیقت، آشنایی با روشهای مغالطه است.
از همین رو، در سلسله مطالبی، ضمن بازخوانی کتاب "مغلطه، راهنمای درست اندیشیدن" نوشته جمی وایت که جزء کتب پرفروش روزنامه گاردین محسوب شد، به برخی از تکنیکهای رایج مغالطه میپردازیم.
مغالطه "حرف نزن! حوصله ات را ندارم
تکرار باعث ملالت است، وقتی بارها و بارها عقیدهای را میشنوید، برایتان خسته کننده میشود، ولی این درمورد حقیقت آن صدق نمیکند. عقیدهای که زمانی حقیقت داشت با تکرار به کذب تبدیل نمیشود، ولی ما معمولا از این موضوع که قبلا عقیدهای را شنیده ایم به مثابه ابزاری برای مخالفت با آن استفاده میکنیم گویی این مسئله میتواند دلیل تکذیب باشد.
عقاید و استدلالها غالبا به این عنوان که کسل کننده، بی روح، بدیهی و خسته کننده اند کنار گذاشته میشوند. چنین مخالفتهایی شاید درمورد نمایشهای رادیویی یا اجرای برنامههای صرفا سرگرم کننده، منطقی به نظر برسند، ولی زمانی که درمورد حقیقتِ عقیدهای بحث میکنیم، استفاده از این استدلال، بی ربط است. این شاید باعث شود گوینده با شرمندگی سکوت کند، ولی کسی نادرستی عقیده او را نشان نداده است.
به عکس، این احتمال وجود دارد که اکثر حقایق به موضوعاتی آشنا و ملال آور تبدیل شوند. امروزه دیگر گردش زمین به دور خورشید، هیجانی در کسی ایجاد نمیکند، ولی این نگرشِ ملال آورِ جدید، ساختار منظومه شمسی را تغییر نمیدهد. اکثر داستانهای تخیلی نیز متحیرکننده اند لذت خواندن آنها تمامی ندارد، اما این چیزی از تخیلی بودن آنها کم نمیکند.
وانگهی، بهترین ردیهها به واقعیاتی تمسک میجویند که بر همگان آشکار است. برای رد کردن یک نظر، چه کاری از این بهتر که نشان دهید با عقیدهای شناخته شده و بدیهی مغایر است؟ البته که مغایرت با هر حقیقتی اعم از شناخته شده یا نشده، موجب رد یک فرضیه میشود، ولی میتوانیم با استفاده از یک حقیقتِ مغایر با فرضیه –یعنی حقیقتی که خودش محل نزاع نیست- از جار و جنجالهای غیر ضروری جلوگیری کنیم.
برای مثال مارکسیسم در پیشگوییهای ابتدایی راجع به مراحل تاریخی، درباره تاثیرات اجتناب ناپذیر سرمایه داری ادعاهای بسیاری مطرح کرده بود. یکی از این مدعیاتای بود که انقلاب کارگری برای اولین بار در جوامع پیشرفته سرمایه داری رخ خواهد داد مثل انگلستان. ادعای دیگر این بود که کارگران با حاصل دسترنج خودشان بیگانه میشوند. این روش بدی برای رد کردن مارکسیسم است، زیرا که شاید کارگران واقعا با محصولات حاصل از دسترنجشان بیگانه نباشند و نظریه پردازان مارکسیسم دراین باره اشتباه کرده باشند، ولی چه کسی میتواند در این مورد مطمئن باشد؟
بیشتر بدانید
به کارگیری واقعیات آشنا و بدیهی در رد برخی مسائل، نقطه قوت است نه ضعف، ولی در دانشگاههای علوم انسانی، زیبا حرف زدن است که مرسوم است و نظریهها براساس همین واقعیت بدیهی، مطرح میشوند. مثلا اکثر دانشجویان علوم انسانی و بسیاری از دانشگاهیان در این زمینه مدعی اند که "حقیقت از نظر فرهنگی نسبی است" و از این رو حقیقت به دیدگاه عمومیِ فرهنگ موردنظر بستگی دارد.
این نسبیت حقایق با واقعیاتِ کاملا بدیهی، مغایر است مانند واقعیت گردش زمین به دور خورشید در سال ۹۰۰ میلادی، به عکس بنابر نظریه "نسبیت فرهنگی"، در سال ۹۰۰ میلادی، خورشید بود که دور زمین میچرخیده است. این چیزی است که مردم در آن زمان باور داشتند پس در آن زمان حقیقت داشته است. اکثر نسبی گرایان به جای عقب نشینی از موضع خود، پاسخ میدهند بله، در سال ۹۰۰ میلادی واقعا خورشید دور زمین میچرخیده است.
منبع: فصل دوم کتاب مغلطه نوشته جمی وایت