به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز پنجشنبه ۲۳ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تیترها و تصاویری از راهپیمایی متفاوت ۲۲ بهمن و طلب عفو رئیس جمهور از مردم و اظهارات او درباره مذاکره و سیاست خارجی در کنار پوشش خبری سفر رئیس قوه قضاییه به عراق و ناگفته های وزیر اطلاعات درباره ترور شهید فخری زاده در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های روزنامه های چاپ امروز را مرور می کنیم؛
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: یکی از اهداف اصلی و اعلام شده این سفر گسترش روابط تجاری ایران و روسیه است که مدعیان اصلاحات نه فقط از آن اجتناب داشتهاند بلکه طی ۷ سال گذشته برای تخریب این روابط که میتواند نقش تعیینکنندهای در خنثی کردن تحریمهای آمریکا داشته باشد، تلاش فراوانی نیز کردهاند. و این در حالی است که وقتی کشور با تحریم روبهرو میشود باید تمامی تلاش خود را صرف یافتن راههایی برای خنثی کردن تحریمها کند ولی هرگاه اقدامی و یا تصمیمی برای گشودن این پنجرهها صورت پذیرفته است، طیف غربزده مورد اشاره با بهرهگیری از اهرمهایی از نظام که در اختیار داشتهاند در این راه سنگاندازی کردهاند؟ و به این سوال منطقی پاسخ ندادهاند که چرا از روابط تجاری با هر کشوری غیر از آمریکا و اروپا وحشت دارند؟! و چرا دنیای آنها در آمریکا و اروپا خلاصه میشود؟! وقتی با عراق روابط تجاری برقرار کردیم، نق زدند! فروش بنزین به ونزوئلا را زیر سوال بردند، رابطه تجاری با چین را به سخره گرفتند! و... بالاخره معلوم نکردند که «اهل کدام مرزند این رومیان زنگی»؟!
ـ آقای قالیباف درباره سفر خود با تاکید بر «روابط پایدار، درازمدت و راهبردی میان دو کشور گفته بود؛ «تغییر و جابهجایی در کاخ سفید در نگاه راهبردی ما به مناسبات تهران- مسکو اثری ندارد».
و این نکته مخصوصا از آن جهت حائز اهمیت ویژه بود که برخی از غربزدهها در داخل کشور به جای عبرت گرفتن از بدعهدیها و کلاهبرداریهای آمریکا، همچنان خواب نزدیکی با شیطان بزرگ را میدیدند و از اینکه برقراری روابط تجاری ما با روسیه، رنجش خاطر آمریکا را بهدنبال داشته باشد، نگران و آشفتهخاطر بودند! (نمونه دیگری از گره زدن مسائل حیاتی کشور به آمریکای عهدشکن، تروریست، جنایتکار و غارتگر)!
ـ کدام یک از موارد یاد شده صحت ندارد و قابل انکار است؟ حمله هماهنگ طیف غربزده داخلی و رسانههای غربی به قالیباف و تلاش برای کماهمیت جلوه دادن سفر ایشان در همین محدوده قابل جستوجو است.
ـ و بالاخره این گلایه دوستانه از برخی اطرافیان آقای قالیباف هم در میان است که در مصاحبه دوشنبهشب نگارنده با برنامه جهانآرا نیز تلویحاً به آن اشاره شده بود. این دوستان که ظاهراً از روابط بینالملل و پروتکلهای تعریف شده آن شناخت کافی ندارند (و یا از آن غفلت ورزیدهاند)، قبل از سفر جناب قالیباف به روسیه ضمن آنکه این سفر را بااهمیت معرفی کرده بودند (که چنین نیز بوده است و سفر یکی از سران قوا به کشور ثالث نمیتواند کماهمیت باشد)، اعلام کرده بودند که آقای قالیباف در این سفر با پوتین، رئیسجمهور روسیه نیز ملاقات خواهد داشت! و حال آنکه باید میدانستند، موضوع اصلی سفر ایشان ابلاغ پیام رهبر معظم انقلاب نیست و با توجه به پروتکلهای رایج در روابط بینالملل ملاقات جناب قالیباف با پوتین الزامی نیست و اگر صورت نپذیرد کمترین خدشهای به اهمیت سفر وارد نخواهد کرد.
این بیتوجهی دوستان به دستاویزی برای حمله به ایشان تبدیل شد که امید است اینگونه ناپختگیها تکرارپذیر نباشد و دوستان قبل از اظهارنظر در اینگونه موارد خود را از مشاوره با افراد کارشناس و مومن و مورد وثوق بینیاز ندانند!
ژوبین صفاری طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: رئیس جمهوری ایران روز گذشته و در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ضمن طلب عفو از مردم برای اینکه اگر در هفت سال ونیم گذشته آنچنان شایسته مردم عمل نکرده است؛ گفت: «اگر توطئه خارجیها، صهیونیستها، تندروهای آمریکا و ارتجاع منطقه و جنگ تحمیلی اقتصادی نبود، ما امروز شرایط خیلی بهتری را در ایران شاهد بودیم و به همه آرزوهای خود دست یافته بودیم.»
بررسی کارنامه دولت در هفت و نیم سال گذشته با یک نگاه غیر صفر و صدی حتما نکات مثبت و منفی توامان داشته است. اما علیرغم مشارکت مردم در سال 96 برای دادن رای قاطع به حسن روحانی، برآیند مردم پس از گذشت سه و نیم سال چندان به انتخابشان مثبت نیست. بررسی دلایل اینکه چرا دولت روحانی نتوانست انتظارات رای دهندگان را برآورده کند از چند جهت قابل بررسی است. آنچه که مردم از وی انتظار داشتند تنها معطوف به تحولات اقتصادی نبود - هرچند که بخش بسیار مهمی به حساب می آید - بلکه به لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز انتظاراتشان برآورده نشد. تردیدی نیست که در وجه ناکارآمدی اقتصادی در دولت دوازدهم، تحریمها عامل مهم و موثری بوده است اما نا امیدی مردم از شعار تدبیر و امید دولت روحانی تنها معطوف به عملکرد اقتصادی نیست.
چه بسا اگر دولت در انتخاب اعضای کابینه و به تبع آن انتخاب افراد شایسته تر برای اصلاح ساختارهای معیوب اقدام میکرد وضعیت اقتصادی نیز بهتر میشد. هرچند تحلیل نگارنده از منظر گفتمان غیرعلمی جریانی نیست که معتقد است تحریم ها نعمت است و با تحریم هم می توان اقتصادی شکوفا داشت اما به واقع بسیاری از رویه های غلطی که به خصوص در دولت قبل در سیستم مدیریتی و اداری کشور بنا شد در دولت روحانی و در خوشبینانه ترین حالت با اندکی تغییر و یا بدون تغییر به کار خود ادامه داد. در واقع ما همچنان با یک ناکارآمدی مدیریتی در بیشتر دستگاه های اجرایی روبرو بودیم که به واسطه استفاده نکردن از نیروهای نخبه بر مدار شایسته سالاری رخ داد که نه تنها بهرهوری را بالا نبرد که به فساد بیشتر نیز دامن زد. در این بین ناپایداری وضعیت اقتصادی و به حاشیه رانده شدن برخی سلایق در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که با انفعال دولت روبهرو شد مردم را نسبت به انتخابشان دلسرد کرد. شکی نیست که رسانه ها نیز از این بیپشتوانگی از سوی دولت آسیب دیدند و در شرایطی که کرونا و شرایط بد اقتصادی دست خود را بر گلویشان گذاشته بود از کمترین حمایتی در بعد مسائل دیگر برخوردار شدند. با این همه اما به نظر میرسد آقای روحانی نه تنها برای کارهای نکرده که باید برای امید ناامیدشده مردمی طلب عفو کند که در سال 96 در یک اقدام کم سابقه به پای صندوق های رای آمدند اما احساس از یاس جایگزین آن شد. هرچند که مردم همچنان امیدوارند تا در زمان پیش رو نتیجه بردباری خود را شکوفایی و توسعه دوباره کشورشان ببینند اما به یاد داشته باشیم برای پیشبرد اهداف توسعه در کشور امید مردم متغیر بسیار مهمتری از سایر متغیرها به حساب میآید.
نعمت احمدی حقوقدان طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: سابقه هجمه با يک فرد در داخل نظام و توهين کردن به صورت علني، ريشه در گذشته هم دارد. اصولا از نيمه دوم رياستجمهوري آيتالله هاشميرفسنجاني جرياني به راه افتاد و پشت اين شعار قايم شد، نقد هاشمي، بعد از تخريب هاشمي و در نهايت به صورت يک جريان شکل گرفت. با برخي از افراد در همان زمان که صحبت ميکردم بر اين باور بودند که ما ضمير را فعلا آقاي هاشمي ميگيريم، اصل نظام هدف است. يعني شعاري که سر ميدهيم، تخطئهاي که ميکنيم و تخريبي که صورت ميدهيم، هاشمي نيست بلکه منظور اصل نظام است و پشت اين نقاب قايم ميشويم و الان هم به همين صورت است. يک دسته از تندروهاي داخلي که فيالواقع جواناني هستند که وقايع را نميشناسند، از وقايع پشت پرده بيخبرند و از اختيارات رئيسجمهور مطلع نيستند، به صورت شعاري، سخن ميگويند. اما يکسري افراد آگاهانه «مرگ بر روحاني» سر ميدهند که درواقع مرگ بر روحاني نيست بلکه عليه نظام است که فضاي بازي را که تجربه هم کردهايم اجازه داديم و از همان دور دوم رياستجمهوري هاشميرفسنجاني آغاز و تا الان هم ادامه دارد که يک فرد را نشانه ميگيرند درحاليکه نيتشان آن فرد نيست بلکه نيت مخالفت با چيز ديگري است، ضمن اينکه در جو هم قرار ميگيرند و سوءاستفاده هم از آنها ميشود.
لذا وقتي اجازه داديم از ابتدا اين جريان شکل بگيرد و حتي تقويت هم شود، وقتي بهراحتي به يک فرد از نظام که رئيس قوه مجريه و رئيس شوراي عالي امنيت ملي و برابر قانون اساسي عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و همچنين برابر اصل 113 قانون اساسي بعد از مقام معظم رهبري، مسئول اجراي قانون اساسي و نفر دوم کشور است، ديگر توهين به فرد نيست. اگر قوه قضائيه، شوراي عالي امنيت ملي به اين بخش و طرح با دقت نگاه کنند، ببينند اين افراد آيا از سر دلسوزي، از سر نقد و از سر آگاهي دارند به آقاي روحاني اين توهينها را روا ميدارند و مرگ بر اين و آن سر ميدهند يا فيالواقع اينها کساني هستند که پشت آن نقاب پنهان شده و اصل مخالفت خود با کليت نظام را فعلا با روحاني دارند بيان ميکنند؛ حال اينکه روحاني نفر دوم مملکت است و برابر قانون اساسي داراي اختيارات و تنفيذ راي از مقام رهبري دارد. آقاي روحاني در سخنراني ديروز با اشاره به اينکه کار زياد کرديم و اگر کمکاري صورت گرفته، برگرفته از تحريمهاست، به جنگ تحميلي و تحريمها اشاره کرد و تشديد تحريمها را يادآور شد و خواستار عفو شد چون بيش از اين نميشد در چارچوب جدول تحريمهاي آنچناني که به مثابه جنگ اقتصادي است، کار کرد. به هر حال بر اين باورم که هدف روحاني نيست بلکه جرياني که پشت اين حرکت است، آگاهانه دارد مخالفت خود را اعلام ميکند و يک جريان انحرافي شکل داده که با پوشش شعار مرگ بر روحاني دارد اصل را زير سوال ميبرد.