به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه سوم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که جعلی خوانده شدن مدارک رئیس دیوان محاسبات توسط الیاس نادران در صفحه نخست بیشتر روزنامههای نزدیک به اصلاح طلبان برجسته شده است. گمانههای انتخاباتی و تحلیلهایی از چگونگی حضور اصلاح طلبان و اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ نیز در صفحات نخست تعدادی از روزنامههای امروز برجسته شده است.
در اداامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
محمدصادق جنانصفت طی یادداشتی با عنوان آقای ربیعی میدانید چه میگویید؟ در شماره امروز جهان صنعت نوشت: امیدوارسازی شهروندان به آینده و نشان دادن چشماندازی دلنشین از رخدادهای آتی که آسایش و آرامش خانوادهها را بیشتر کند، یکی از روشهای اداره کشور است و میشود گفت تا اندازه و استانداردهایی تعریفشده از وظایف دولت است. به همین دلیل است که رهبران دولتها به ویژه در روزهایی که شهروندان احساس خفگی و کلافه شدن دارند و نمیتوانند برای آینده حتی کوتاهمدت خود چشماندازی روشن ترسیم کنند، به میدان میآیند و امیدوارسازی را در دستور کار قرار میدهند. شهروندان جوامع نیز با پایه تجربههای تازهسپریشده از روندهای امیدوارسازی دولتها و دولتمردان به مرور به این رفتار و اقدام آنها واکنش نشان میدهند. در صورتی که امیدوارسازیهای پیشین دولتها لباس عمل پوشیده باشند، واکنشهای شهروندان مثبت خواهد بود و اگر چنین نباشد، به مرور این امیدوارسازی بیپایه و اساس به واکنشهای سرد و خشمآلود منتهی میشود. تازهترین امیدوارسازی را علی ربیعی دوست قدیمی و همکار نزدیک حسن روحانی در نوشته خود در روزنامه رسمی دولت انجام داده و به شهروندان امید داده تحریمهای آمریکا در مسیر برطرف شدن کامل است.
واقعیت این است که سخنگوی محترم دولت با نیت خیر و دلسوزی و احتمالا بر پایه تحلیل و اطلاعات درون دولت به این نتیجهگیری رسیده است، اما واقعیت بیرونی چنین چیزی را نشان نمیدهد. دولت تازه آمریکا برخلاف انتظار رییس دولت ایران بیش از یک ماه است در کاخ سفید مستقر شده و در دنیای واقعی و رژیم تحریمها گام بااهمیتی برنداشته است و با این کار خود صدای اعتراض روحانی و همکارانش را بلند کرده است که حرفهای گذشته بایدن با عمل امروزش سازگار نیست. شاید در آیندهای که نامشخص است، دولت بایدن گامهایی در این مسیر بردارد، اما امتیازهایی که میخواهد، از توانایی نهاد دولت بیرون است و در این باره دولت زیرمجموعهای از مجموعههای حکومتی است که اتفاقا در این زمینه کمترین اختیارات را دارد. البته باید منتظر ماند و دید که آیا تحلیل آقای ربیعی بر پایه برخی رخدادهای دورمانده از چشم شهروندان بنا شده است یا براساس آرزوهای وی و یارانش در دولت؟ آقای ربیعی اتفاقا از جمله مدیران ارشدی است که بیشترین تعامل را با کارگران و گروههای تهیدست دارد و نیک میداند اکنون گروههای کمدرآمد جامعه در بدترین روزهای تاریخی به لحاظ معیشت به سر میبرند و اگر امیدوارسازی او بیهوده باشد ـ چون قدرت تصمیمگیری درباره پرونده هستهای نزد دولت نیست ـ خانوادههای پرشماری میشکنند و آبروداریشان با تهدید روبهرو میشود. متاسفانه روند برگشت تورم به مدار صعود و کاهش بیشتر خرید مردم کار را بدتر میکند وای کاش دولت بتواند این اطلاعات را در اختیار نهادهای بالادستی بگذارد تا درباره تحریمها به بیهوده بودن امیدوارسازی نرسیم. آقای ربیعی باید بداند شهروندان سخنان او را درباره تحریم با بقیه گفتارهایش جدا کرده و روی این مقوله تحریم حسابی جداگانه باز میکنند، چون دیگر تابآوری پیشین از دست رفته است.
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه خراسان با عنوان تنظیم بازار دچار بی نظمی! نوشت: تازهترین گزارش مرکز آمار از نرخ تورم نشان میدهد که چگونه مواد غذایی با سرعتی فراتر از سایر کالاها افزایش قیمت یافته است و تورم نقطه به نقطه نزدیک به ۵۰ درصدی را در بهمن ماه تجربه کرده است. مراجعه روز به روز به بازار هم نشان میدهد که چگونه مرغ پس از کاهش قیمت در ماههای گذشته مجدد با افزایش قیمت و کمبود مواجه شده است. گوشت قرمز دوباره در مسیر افزایش قیمت قرار گرفته است. روغن همچنان با کمبود مواجه است و گاهی با ثبت شماره ملی به فروش میرسد. انواع میوه و سبزیجات نیز قیمتهای عجیبی را ثبت کرده که خیار ۲۰ هزار تومانی هفتههای اخیر از آن دسته است. اکنون پرسش این است که مشکل کجاست؟
به نظر میرسد گذر از چالش ارزی ماههای نخست سال و انتظارات مثبت از آینده و افت نرخ ارز به ۲۳ هزار تومان، فضای مساعدی برای مهار تورم ایجاد کرده باشد. اگرچه در ادامه افزایش مجدد قیمت ارز تا نزدیک ۲۶ هزار تومان در روزهای گذشته تاحدی در بازار تنش ایجاد کرد، ولی چون عمده پیش بینیها نشان دهنده کاهش نسبی نرخ ارز است، انتظارات تورمی هم کاهنده است، با این حال دلایل تداوم روند صعودی قیمتها را به جز عوامل کلان که ناشی از رشد نقدینگی، روند نرخ ارز و انتظارات تورمی است، باید در عوامل مدیریتی و شبکه توزیع نیز دید. همین امروز آمار رئیس کل بانک مرکزی نشان میدهد که از ابتدای سال تاکنون ۹.۲ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تامین شده است که نسبت به سال گذشته برای اقلام اساسی از جمله روغن و دانههای روغنی و خوراک دام و طیور کمتر نیست. در این میان روند ترخیص کالاهای اساسی از گمرک نیز شتاب داشته است که موجب کاهش موقتی قیمت این اقلام شد، ولی دوباره بازار این محصولات در هم ریخته است. در چنین شرایطی روند تنظیم بازار کالاهای اساسی، وضعیت نابسامانی دارد. این در حالی است که در ابتدای قرن ۲۱ با انواع روشهای نرم افزاری و شبکه توزیعی که طی سالهای اخیر تا حد زیادی مبتنی بر فروشگاههای زنجیرهای است و حتی استفاده از فروشگاههای مجازی، تنظیم بازار شدنیتر و سادهتر است. قدیمیها معضلات تنظیم بازار در دهه ۶۰ و ۷۰ را به یاد دارند. درآن شرایط به دلیل نبود امکانات نرم افزاری، رصد بازار بسیار سخت بود، ولی هم اکنون با تعیین کد شناسه بر کالاها و روشهای نرم افزاری میتوان به صورت هوشمند و برخط بر بازار نظارت کرد.
به نظر میرسد تنظیم بازار دچار عدم تنظیم شده است. متولیان تنظیم بازار هم با تولیدکنندگان بر سر قیمت تمام شده دچار اختلاف و چانه زنی هستند و هم اعتماد مصرف کنندگان را از دست داده اند. به گونهای که کوچکترین خبرها از گرانی و کمبود هر کالایی موجب هجوم برای خرید آن به منظور ذخیره سازی میشود که خود بر کمبود بیشتر آن کالا موثر است. اکنون باید فراتر از وعدههای کلی و اقدامات مقطعی قبلی به فکر اصلاح ساختار تنظیم بازار بود. دولت مدت هاست روند اختصاص ارز ۴۲۰۰ را ادامه داده و زیر بار حذف آن نرفته است و به نظر میرسد تا پایان دوره فعالیت این دولت نیز روند اختصاص ارز ۴۲۰۰ ادامه یابد. در چنین شرایطی واضح است که باید یک سازوکار نظارتی هوشمند و قوی برای اطمینان از رساندن کالا با نرخ ترجیحی از مبدأ به مصرف کننده طراحی شود وگرنه چنین بازاری که با بی اعتمادی مصرف کننده به متولیان آن مدیریت میشود راهی به سوی تنظیم نخواهد داشت.
بازی اسم عنوان یادداشتی است که محمدعلی وکیلی مدیرمسئول ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه مینویسد: هفته گذشته نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان (ناسا) تشکیل شد. بارها نوشته و گفتهام که نهادسازی یک فضیلت در سیاستورزی است. این کار، فرآیند غیرشخصی شدنِ امور را تسهیل میکند. در سیاست، نهاد بر فرد تقدم دارد. قدرت نهادین، بر قدرت نمادین اولویت دارد. قدرت در قامت نهاد، میتواند فضایلی، چون پاسخگویی و اصلاحپذیری را تحصیل کند؛ لذا تشکیل نهاد ناسا بسیار کار بجا و شایستهای است. اما سوالات بیشماری همچنان بیپاسخ ماندهاند. اول اینکه تفاوت نهاد ناسا با نهاد شعسا (شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) در چیست؟ مگر چارچوب تشکیل ناسا با شعسا یکی نیست؟ بهنظر میرسد تنها نام آن عوض شده است. حال این پرسش وجود دارد که چه ضرورتی به تعطیلی آن بود؟ اگر شعسا ناکارآمد بود، ناسا با چه تغییری میخواهد کارآمدی را احیا کند؟ مگر با تغییر یک اسم و جابهجایی چند نفر، اتفاق خاصی رخ میدهد؟
همه ناظران یک ابهام مهم دارند؛ شعسا چه کم از ناسا داشت؟ به عبارتی انگار بنا بود تنها اسمش عوض شود؛ تو گویی با تغییر اسم همه ابهامات و ناکارآمدیها جبران میشود. ثانیاً از این گذشته، همه این ایرادات شکلی و ساختاری، رویه اسیبهای محتوایی و گفتمانی بود. بسیاری از جمله صاحب این قلم بارها آسیب شناسی کردهاند و از ابهامات گفتمانی پرده برانداختهاند. به کدام آسیب گفتمانی تا کنون پرداخته شده که حال با این تغییر اسم خیز انتخاباتی برداشتهاید؟ وخامت حال مردم، تب و تحرکی به مراتب بیش از یک تغییر اسم را مطالبه میکند. کدام راهبرد را اصلاح کردهایم که اکنون ادعا کنیم نسخه نجاتبخش را یافتهایم؟ باید مراقب بود به دام تقلیلگرایی نیفتیم. اینکه تمام ایرادات را تقلیل به شخص حسن روحانی بدهیم، یک خطای تحلیلی است. اینکه فکر کنیم با کنار رفتن حسن روحانی و آوردن کسی با خلوص گفتمانی بیشتر، مشکلات حل میشود قطعاً سادهانگاری مسئله است. به گمان من، ما گرفتار چهار بحران اساسی هستیم که به طور مفصل در نوشتههای دیگر به آن پرداختهام. البته یک شبه این چهار بحران حل نمیشود؛ مردم نیز چنین انتظاری ندارند. اما اینکه تصور کنیم با یک تغییر اسم، جان کسی را گرم کردهایم، سخت در اشتباهیم. دستکم یک اعتراف ساده به خطاهای راهبردی خود نکردهایم و قول اصلاح آنها را هم به مردم ندادهایم. البته اینکه نهادی را ساختهایم خود یک حرکت روبه جلو است. اما امیدوارم این نهاد باز در بزنگاه اختلافات، قربانی نشود. چراکه شعسا با همه نقدها میتوانست به جای انحلال، اصلاح شود. اما منحل شد و اکنون دوباره همان شعسا با نام دیگر بدون کمترین اصلاح، احیا میشود. به همین سبب امیدواریم که دوباره این نهاد جدید، گرفتار بازی انحلال و احیا نشود.