به گزارش تابناک؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۸ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تیترهایی با رنگ و بوی انتخابات و گمانه زنیها از کاندیداهای انتخابات ۱۴۰۰، گزارشهایی از جلسه نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان و سفر وزیر خارجه قطر به ایران در صفحات نخست روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مسیح مهاجری در سرمقاله امروز جمهوری اسلامی در یادداشتی انتقادی با عنوان حرف زدن بس است، عمل کنید نوشت: سیاستورزی ما متاسفانه با «سیاستبازی» و همینطور «بازی با سیاست» مخلوط شده و خسران زیادی را متوجه مردم و کشور کرده است. حرف زدن را عدهای از مسئولین ما «سیاستورزی» میدانند و به نظر میرسد هر روز سهمیهای از اظهارنظر برای خود قائلند که اگر آن سهمیه را نپردازند، به وظیفه خود عمل نکردهاند و حقوق آخر ماهشان حلال نخواهد بود!
عدهای هم دخالت در کار دیگران را وظیفه خود میدانند و احساسشان اینست که اینطوری بهتر به چشم میآیند و از نردبان ترقی سریعتر میتوانند بالا بروند.
ناشیگریهای وحشتناک این حضرات در هر کاری که بر عهده میگیرند و یا برای انجامش اقدام میکنند و یا انجام آن را مکملی برای افزودن بر سرعت بالا رفتن از نردبان ترقی میپندارند هم که غوغا میکند. از این بدتر، توجیهاتی است که به هنگام ناکامی ناشی از ناشیگریهای خود به آن متوسل میشوند. آنها مردم را هالو فرض کردهاند و از قدرت بینظیر فضای مجازی در مچگیریها غافلند و یا خود را به غفلت میزنند و نتیجه این میشود که هر روز گاف جدیدی میدهند و از اعتبار خود نزد مردم میکاهند عجیب است که حاضر هم نیستند وقتی با درهای بسته مواجه میشوند اعتراف کنند که اشتباه کردهاند. نهتنها چنین اعترافی در قاموس آنها نیست، بلکه حتی خود را پیروز میدان هم معرفی میکنند و «سفر پرباری» را در کارنامه خود به ثبت میرسانند.
رسانه ملی هم که وظیفه خطیر پر کردن زمان بخشهای خبری خود را برعهده دارد و اگر آنهمه زحمت و تلاش حضرات را منعکس نکند، در برابر مردم و نظام و انقلاب احساس شرمندگی میکند. بالاخره بیست و چند شبکه ملی و دهها شبکه استانی باید تغذیه شوند. بیانصافی است که عرق ریختنهای عزیزانی که حتی وقتی با درهای بسته مواجه میشوند خم به ابرو نمیآورند و هرطور شده به راه خودشان ادامه میدهند را به بهترین وجه و در تمام بخشهای خبری و گزارشی منعکس نکند. تکرار هم وقتی ناپسند است که هدف والای تقویت مسئولین و کمک به آنها برای بالا رفتن سریع از نردبان ترقی در کار نباشد. با وجود چنین هدف مهمی این قبیل اخبار هر قدر بیشتر و پررنگتر از رسانه ملی پخش بشوند، ثوابش بیشتر است و حقوق آخر ماه مدیران و دستاندرکاران حلالتر!
از این کارهای صواب که بگذریم، از حرف زدنهای آن دسته از مسئولین که مسئولیت اجرائی کردن سیاستها را برعهده دارند نمیتوان گذشت. اینکه هر روز از زبان این حضرات بشنویم آمریکا باید تحریمها را لغو کند تا ما به تعهداتمان در برجام برگردیم، حرفی است که در مدت نزدیک یکماه بعد از سقوط ترامپ و روی کار آمدن بایدن هر روز چند بار میشنویم. از آن طرف هم میشنویم که هر روز میگویند اگر ایران به تعهدات برجامی خود برگردد، ما هم تحریمها را لغو میکنیم. وقتی در اینجا رهبری با صراحت اعلام میکنند ما به تعهدات برجامیمان برخواهیم گشت به این شرط که آمریکا تحریمها را لغو کند و تاکید میکنند که این، سیاست قطعی ایران است و تمام مسئولین نظام جمهوری اسلامی آن را قبول دارند، دیگر نیاز به تکرار این سیاست اعلامشده توسط سایرین آنهم به صورت هر روزه و حتی هر روز چندبار نیست. معنای اعلام این سیاست توسط رهبری اینست که مجریان به سراغ عملی کردن این سیاست بروند و راه عملی اجرای آن را پیدا کنند. این را همه مردم به روشنی میفهمند و قبول هم دارند، ولی بسیار هم تعجب میکنند که چرا مسئولین اجرائی به جای تکرار مکرر آن، به دنبال پیدا کردن راهی برای اجرائی ساختن آن نمیروند؟
آیا مسئولین خبر ندارند که بعد از سیر نزولی قیمتهای ارز و سکه در اثر انتشار اخبار مثبت احتمال بازگشت آمریکای بایدن به برجام، حالا بار دیگر قیمت ارز و سکه سیر صعودی پیدا کردهاند و به دنبال آن قیمت کالاهای مورد نیاز مردم هم افزایش یافته؟ آیا حضرات نمیدانند اقدامات عملی مثبت آنان در جهت حل مشکلات تحریم، مردم را از نکبت گرانی نجات میدهد و در زندگی آنها گشایش ایجاد میکند؟ آیا نمیبینند که بایدن بسیاری از فرمانهای ترامپ را لغو کرده و در مورد جنگ یمن، خارج کردن انصارالله از فهرست سیاه تروریستها و فروش سلاح به عربستان و امارات تصمیمات مثبتی گرفته؟ این میتواند فرصتی باشد برای لغو کردن تحریمهای ظالمانه آمریکا و بازگشت به برجام. میدانیم و میدانید که در ایران کاسبان تحریم، در آمریکا سرانگشتان صهیونیستها و در اسرائیل خود صهیونیستها خواهان نابودی برجام هستند. آیا وجود این دشمنان قسمخورده مردم، کافی نیست که شما مسئولین را از مرحله حرف به عمل بکشاند؟!
افشار سلیمانی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان دیپلماسی پنهان نوشت: اگر ایالات متحده امریکا تا سوم اسفند تحریمها را لغو نکند (که لغو نخواهد کرد) جمهوری اسلامی ایران براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را تعلیق کرده و از این تاریخ به بعد با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تنها در قالب پادمان هستهای و معاهده منع تکثیر تسلیحات اتمی (NPT) همکاری خواهد کرد. در شرایطی که همه چیز طبق این سناریو پیش برود، از تاریخ سوم اسفند به بعد سطح کمی و کیفی بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی از فعالیتهای هستهای ایران مانند سالهای پس از اجرایی شدن برجام نخواهد بود و به نظر میرسد که این اقدام ایران را با محدودیتهای بیشتری روبهرو کند.
گامهایی که ایران در نتیجه خروج ایالات متحده از برجام در یک سال و نیم اخیر برداشته شامل تولید فلز اورانیوم، افزایش میزان و درصد غنیسازی اورانیوم و دیگر اقدامات با اعتراض کشورهای حاضر در برجام و ایالات متحده امریکا روبهرو شده و به نظر میرسد که این گامها به علاوه گام نهایی که در تاریخ سوم اسفند ماه برداشته خواهد شد، میتواند منجر به همگرایی بیشتر امریکا با اروپا، روسیه و چین در مورد پرونده هستهای ایران شود. تداوم و تعمیق این همگرایی میتواند منجر به اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران، احیای تحریمهای اتحادیه اروپا شده و احتمال ارجاع پرونده هسته ایران به شورای امنیت و تکرار تصویب قطعنامههای هفتگانه علیه ایران نیز وجود خواهد داشت.
بهرغم اینکه تاکید ایران بر بازگشت امریکا به برجام و لغو تحریمها به دلیل نقض برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد موضع برحقی است، اما واقعیت تلخ این است که نظام بینالملل نه بر پایه حق و عدالت بلکه حول محور قدرت همهجانبه و رقابت میچرخد. ادامه تنش در پرونده هستهای ایران میان تهران و سایر اعضای توافق و اصرار تهران و واشنگتن در سیاست اعلامی خود برای برداشتن گام اول از سوی طرف مقابل، موجب انجماد بیشتر این پرونده و خسران فراوان برای منطقه، جهان و طرفین خواهد شد.
ناگفته نماند که تداوم این بنبست میتواند آثار سوء بسیاری بر وضعیت اقتصادی ایران و معیشت مردم هم بگذارد. با توجه به محدودیتهای داخلی و خارجی هر دو کشور در تصمیمگیری، راهبرد کم هزینه و سودمند استفاده از دیپلماسی پنهان (همچون گذشته) در آغاز راه و فراهمسازی بستر دیپلماسی آشکار برای ادامه مسیر در گامهای بعدی است. در قالب دیپلماسی پنهان، امریکا و ایران میتوانند درباره گامهای متقابل به توافق برسند.
در حال حاضر طرحهای بسیاری برای خارج شدن برجام از بنبست پیشنهاد میشود و یکی از این طرحها میتواند اینگونه باشد که امریکا برای خرید نفت از ایران معافیتهایی برای دو یا سه کشور خریدار نفت و بازگشت پول آن به ایران در نظر بگیرد. با شروع فروش نفت و دریافت پول، ایران یکی از اقدامات خود را در موضوع هستهای به شرایط مندرج در برجام بازگرداند. براساس این طرح پیشنهادی، در گام دوم امریکا میتواند تسهیلاتی را برای بازگشت طلب ایران از کشورهای مختلف فراهم کند و در مقابل تهران هم یکی دیگر از گامهای هستهای برداشته شده را به عقب بازگرداند. در این میان عدم مخالفت ایالات متحده با دریافت وام از صندوق بینالمللی پول از سوی ایران میتواند اقدام مثبت دیگری به حساب آید. در این طرح ادامه گامهای دو طرف به شکل مرحلهای میتواند هم به نجات برجام منتهی شود و هم فضا را برای مذاکرات دو و چندجانبه پیرامون مسائل باقی مانده مهیا کند.
وحید شقاقیشهری اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان احتمال کاهش نرخ ارز در ماههای آینده نوشت: مذاکرات با آمریکا طولانیمدت خواهد بود و به این زودی نتیجه مشخص به دنبال نخواهد داشت، مسیری که بین دو طرف طی خواهد شد یک مسیر کجدار و مریز خواهد بود. طولانیشدن مذاکرات طبیعتا پدیده انتظار و بلاتکلیفی را در اقتصاد ایران ایجاد خواهد کرد؛ با این اتفاق احتمال افزایش صادرات نفت وجود دارد، و بالتبع شدت تحریمها و فشارها کاهش پیدا کرده است که این خودش میتواند علامت مثبت به بازار ارز باشد و موجبات افزایش درآمدهای ارزی را ایجاد کند. در ضمن کرونا هم به نحوی در دنیا در حال مهار شدن است و با مهار کرونا شاهد افزایش قیمت هم نفت و هم مشتقات نفتی خواهیم بود. عامل دیگری که میتواند به بهبود وضعیت منجر شود این است که با کاهش شدت تحریمها شرکای ایران راحتتر میتوانند با طرف ایرانی مبادله کنند و این میتواند به افزایش صادرات غیرنفتی و بازگشت منابع ارزی بلوکهشده منجر شود.
در ماههای گذشته کرونا باعث شد که مرزها مسدود و صادرات غیرنفتی کند شود، اما باز شدن مرزها و سرعت گرفتن صادرات غیرنفتی باعث شد تا شرایط کمی بهتر شود. احتمال بهبود همه عواملی که میتواند به بهتر شدن وضعیت ارزی منجر شود، وجود دارد. افزایش اخیر نرخ دلار هم به دلیل علامت و خبری بود که از طرف ایرانی و آمریکایی مخابره شد مبنی بر اینکه به احتمال زیاد مذاکرات بهزودی نتیجه نخواهد داد و این موجب افزایش دو تا سههزار تومانی قیمت دلار شد و احتمالا قیمت دلار به ۲۵ تا ۲۶ هزار تومان هم برسد. در ماههای آینده و با عبور شوکهای کوتاهمدت، میتوان به بهبود منابع ارزی و کاهش قیمت ارز به محدوده ۲۰ هزار تومان امیدوار بود.