به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، صحبت از اتفاقات عجیب و اعجوبههای روزگار همیشه جذاب است و زیاد پیش می آید که اخبار مختلف و گوناگونی درباره ویژگیهای عجیب برخی از انسانها به گوشمان میخورد. انسانهایی که باعث حیرت و شگفتی بقیه میشوند و گاه باور کارهایشان سخت به نظر میرسد. یک روز از توانایی «ویم هوف» یا همان فردی که لقب مرد برفی را گرفت با خبر میشویم که صرفا با یک شلوارک، قدرت نشستن طولانی مدت روی برف را دارد بدون این که بدنش ذرهای اذیت شود، یک بار هم از توانایی عجیب راجمن نیر، فردی که دهانش تحمل برق و جریان الکتریسیته را دارد، شگفتزده میشویم. در بین این اتفاقات نادر، به تازگی ویدئویی از توانایی یک نوجوان یازده ساله اصفهانی به نام «یزدان مهرانفر» دست به دست میشود که تعجب کاربران فضایمجازی را برانگیخته است. ماجرا از روزی شروع میشود که این نوجوان با مشاهده ویدئوی نوجوان دیگری که بدنش قدرت جذب و چسبیدن اجسام فلزی و آهنی به خود را دارد، تصمیم به امتحان این کار روی بدن خودش میگیرد و از چنین قدرتی که تا قبل از آن درباره اش بیاطلاع بود؛ با خبر میشود. به عبارت دیگر یک ویدئو، بهانهای برای آزمون و خطای این کار توسط یزدان میشود. در پرونده امروز زندگیسلام به سراغ این نوجوان رفتیم و از چندوچون این اتفاق بیشتر پرسیدیم.
یزدان با همان لهجه شیرین و دلچسب اصفهانی، گفتوگویش را شروع و داستان مطلعشدن از ویژگی و خاصیت جسمانی بدنش را اینطور روایت میکند: «من در کلاس چهارم تحصیل میکنم. یکی از فصلهای کتاب علومتجربی سال چهارم دبستان درباره آهنرباهاست. من و بقیه همکلاسیهایم با معلممان درباره خاصیت آهنرباها صحبت میکردیم که معلم خوبم خانم بیژنی همان زمان یک ویدئو از یک پسر دیگر برایمان پخش کرد که بدنش خاصیت جذب آهنربا به خود را داشت و انواع اجسام آهنی مانند قاشق به او میچسبید. من خیلی تعجب کردم و زمانی که به خانه برگشتم با انگیزه و اشتیاق زیاد این کار را انجام دادم و دیدم که بدن من هم چنین خاصیتی دارد. به مادرم که نشان دادم گفت شاید به خاطر تعریق بدنت باشد. برای اطمینان بیشتر استحمام کردم و دیدم که حتی بیشتر از دفعه قبل میچسبد.» او درباره واکنش معلمش که در واقع با پخش یک ویدئو از جذب آهنربا بر بدن انسان، جرقه و کنجکاوی را در ذهن او به وجود آورد و همچنین کارهای دیگرش میگوید: «زمانی که به معلمم نشان دادم، خیلی تعجب کرد و بعدش هم مرا تشویق کرد و گفت فیلمش را پخش کن تا بقیه هم ببینند و من هم مشتاقتر شدم. مادرم فیلم مرا در اینستاگرام گذاشت و خیلی زود در فضایمجازی پربازدید شد.»
یزدان درباره اجسامی که تا به حال آنها را به بدنش چسبانده هم میگوید: «تا الان که امتحان کردهام، قاشق، چنگال، تلفن همراه و یک تفنگ فلزی ساچمهای به بدنم میچسبند. این را هم بگویم که اجسام فلزی فقط به قفسه سینهام میچسبند و مثلا به دست و پاهایم نمیچسبند.» او در ادامه از حسوحال زمانی میگوید که متوجه چنین نیرویی در بدنش شد: «خیلی خوشحال و شگفتزده شدم. اول فکر میکردم که برای بدنم ضرر دارد و به همین دلیل چند روزی این کار را متوقف کردم و ادامهاش ندادم. اما بعد از چند وقت، دوباره تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم که دیدم تازه بیشتر از قبل هم میچسبد. واقعیتش الان دیگر اشتیاقم برای انجام این کار بیشتر شده و خیلی دوست دارم که علت این ماجرا را کشف کنم».
«حدود یک ماهی است که متوجه این خاصیت در بدنم شدهام»، یزدان با این مقدمه میافزاید: «تا قبل از آن روز که دربارهاش به شما گفتم، چنین چیزی به ذهنم نرسیده بود و با دیدن فیلمی که معلمم نشانم داد، به سراغ این کار رفتم. شاید با خود بگویید خب زمانی که یزدان اقدام به این کار میکند، احساس مور مور، قلقلک و .. در بدنش ایجاد نمیشود که باید بگویم زمان چسباندن وسایل آهنی همان حسی را دارم که الان دارم با شما صحبت میکنم و حسوحال خاص و بدی به من دست نمیدهد و حالم هم بد نمیشود، حتی ضربان قلبم هم تندتر نمیشود. در مجموع، تغییری در وضعیت سلامتیام رخ نمیدهد.»
یزدان در صحبتهایش به نکته مهمی اشاره میکند و آن هم تمرکز در حین چسباندن وسایل است، این نوجوان اصفهانی در این باره بیشتر توضیح میدهد: « موقع چسباندن وسایل به قفسه سینهام، باید خیلی تمرکز کنم وگرنه وسایل میافتند. اما موقعی که ذهن و فکرم را متمرکز میکنم، اصلا نمیریزند. تازه این را هم بگویم که صرفا یک جا هم نمیایستم تا این کار را انجام دهم. خیلی راحت میتوانم راه هم بروم. البته اگر نفس بیجا بکشم یا تندتر نفس بکشم، این وسایل میریزند. ولی اگر نفسم آرام، خوب و طبیعی باشد، امکان ندارد که بریزند و خیلی راحت روی بدنم باقی میمانند. اتفاقا روزهای اول اصلا تمرکز نداشتم، تا این که مادرم گفت شاید مشکل از نفسکشیدنم باشد. زمانی که نفسم را آرامتر کردم، دیدم که خیلی راحت میچسبند. هم چسبیدنش راحت است و هم جداکردنش از بدن. لازم است بگویم این کار، کار همه افراد نیست بلکه مهم خاصیت و نیروی بدنی افراد است. یعنی اول باید بدن افراد این خاصیت را داشته باشد تا بعدا با تمرکز کردن انجامش دهند وگرنه قطعا با تمرکز به تنهایی، چنین چیزی امکان پذیر نیست».
بازخورد و واکنش مردم در فضای مجازی سوال بعدی من از یزدان است که میگوید: «همه برایم در شبکه های اجتماعی استیکر تعجب و شگفتزده شدن میفرستادند. بعضی از دوستانم گفتند که خوابیده و درازکشیده هم این کار را انجام بده و هر کسی یک نظری میداد.» در ادامه از یزدان میپرسم آیا در میان اقوامشان هم کسی چنین نیرویی در بدنش دارد که توضیح میدهد: «اتفاقا پسرعمهام دو سال از من بزرگتر است و این کار را انجام داد. ولی خب چهار قاشق بیشتر به بدنش نچسبید. به او گفتم اگر بتوانی بیشتر بچسبانی خیلیخوب است ولی گفت آخرین حدش همینقدر است. تا الان که با شما صحبت میکنم، در تلگرام و اینستاگرام خیلی از افراد ویدئوی من را مشاهده کردند اما بهنظر خودم کافی نیست و دوست دارم افراد بیشتری من را ببینند.»
«باورم نمیشود که آهنربا شدم»، او با این مقدمه میافزاید: «اولین چیزی که چسباندم یک قاشق بزرگ بود. بعد پنج عدد که الان 25 تا به راحتی میچسبد. البته توجه داشته باشید زمانی که لباس داشته باشم میریزد و خاصیتش مربوط به زمانی است که لباسی تنم نباشد. این خاصیت فقط مربوط به زمانی است که پیراهن نداشته باشم».
این ماجرا ربطی به میزان آهن بدنش ندارد!
در ادامه تصمیم میگیرم گفتوگوی کوتاهی هم با مادر این نوجوان داشته باشم. از او میپرسم آیا نظر پزشکان را هم در این زمینه جویا شدهاند که جواب میدهد: «زمانی که موضوع را با دو پزشک مطرح کردم، گفتند بدنش خاصیت چسبندگی دارد. یعنی هیچ ربطی به قلبش ندارد و همچنین گفتند که ضرری هم ندارد. خودم حتی بررسی کردم که ببینم چه غذایی رویش تاثیر میگذارد ولی دیدم هیچ فرقی نمیکند و به مواد غذایی هم ربطی ندارد. یزدان هم غذاهای حاوی آهن و هم غذاهای فاقدآهن را مصرف کرد ولی باز هم همان حالت چسبندگی و جذب آهن را داشت، حتی کمتر هم نشد. اوایل برای امتحان بیشتر یک قاشق غذا که میخورد، بلافاصله دوباره یک قاشق را هم به بدنش میچسباندم که باز هم میچسبید. یک پزشک هم از من پرسید که در دوران بچگی به یزدان آهن دادید، گفتم: نه، به خاطر این که دندانهایش سیاه نشود، ندادم. حتی قطره آهن هم مصرف نکرده است. درباره واکنشهای مردم هم قبل از رسانهای شدن ماجرا و انتشار فیلم، یک عدهای میگفتند این دروغ است و با چسب این کار را انجام دادید، عدهای هم میگفتند چنین چیزی امکان ندارد و این یک حقه است. یکی هم میگفت این پسر خوابیده و بلند شود، میریزد! ولی حالا همه چیز مشخص است.»