به گزارش تابناک به نقل از شفقنا، واشنگتن پست در تحلیلی نوشت: گزارش های رسانه ای از شراکت راهبردی فراگیر میان چین و ایران، درباره سرشت این توافق بزرگنمایی می کنند و حاوی چندین بدفهمی هستند. برای چین، شراکت راهبردی فراگیر یک ابزار معمول سیاست خارجی است. پکن با امضای نقشه های راه برای همکاری اقتصادی و امنیتی در کشورهای سراسر خاورمیانه، در پی این تضمین است که آتش درگیری های منطقه ای را شعله ور نسازد. چین، توافق های همکاری مشابهی با عراق (۲۰۱۵)، عربستان سعودی (۲۰۱۶) و امارات (۲۰۱۸) امضا کرده است.
این توافق تازه هم، از یک اتحاد منحصر به فرد یا جاه طلبانه میان چین و ایران، فاصله زیادی دارد و بازتابی است از تقلاهای دیرپای ایران برای وادار کردن چین به اینکه همان سطحی از همکاری اقتصادی و امنیتی را که با کشورهای منطقه دارد، با ایران هم داشته باشد. در مطالعه ای که سال گذشته درباره رابطه چین با ایران و پنج کشور خاورمیانه انجام دادیم، روشن شد که چه از نظر تعهدات اقتصادی چین و چه از نظر سطح همکاری دوجانبه امنیتی، ایران از همه کشورهای همسایه عقب تر است. بنابراین، امضای پر سر و صدای این توافق، احتمالا نشان می دهد که ایران می خواهد در این زمینه به همسایگانش برسد تا اینکه توافق یادشده، مناسبات ایران و چین را به سطحی بالاتر ارتقا دهد.
اگر فرض را بر گزارش نیویورک تایمز بگذاریم که چین قرار است ظرف ۲۵ سال آینده، چهارصد میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری کند، باید به یک میانگین سالانه ۱۶ میلیارد دلاری برسیم که یک رقم نجومی است. در نظر بگیرید که کل سرمایه گذاری مستقیم خارجی در عربستان سعودی که زیر محدودیت تحریم ها هم نیست، در پنج سال گذشته تنها به میانگین سالانه ۵.۱ میلیارد دلار رسیده است.
اگر هدف تعیین شده در این توافق، غیرواقعی به نظر می رسد، به این دلیل است که واقعیت ندارد. گزارشی که این هفته، وزارت خارجه ایران منتشر کرد، نشان می دهد که این توافق، بیشتر یک نقشه راه است و هیچ اهداف مشخص مالی ندارد. چینی ها هم تاکید کرده اند که هیچ مجموعه قرارداد یا اهدافی در این چارچوب، مشخص نشده است. برنامه سرمایه گذاری شرکت های بزرگ چینی در بخش های انرژی و حمل و نقل ایران هم با ریسک بسیار بزرگ تحریم های آمریکا روبروست.
رییس جمهوری چین، پس از امضای برجام در سال ۲۰۱۶ به تهران رفت و وعده شراکت راهبردی را داد اما با خروج ترامپ از توافق و اعمال دوباره تحریم های ثانویه، برنامه های چین و ایران هم به دشواری کشید. از آن زمان، تجارت میان چین و ایران هم افول کرده است. البته تحریم های آمریکا، آثار زیانبار بسیار بیشتری بر ایران وارد کرده است.
چین به هیچ وجه قول یک اتحاد نظامی با ایران را نداده است. چنین کاری می توانست برخورداری های چین از معماری تثبیت شده امنیتی آمریکا در منطقه – یعنی مجموعه ای از پایگاههای نظامی که در قرن بیستم دایر شدند- را تضعیف کند. همچنین به نظر نمی رسد که سیلی از فروش سلاح های چینی در انتظار ایران باشد حتی با وجود پایان تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل در پاییز گذشته. تجارت اصلی سلاح های چینی در خاورمیانه، متوجه کشورهای همسایه ایران است و تنها انگیزه پکن در این بازار هم رسیدن به سود است و ایرانی که پولی در اختیار ندارد، یک مشتری لوکس به شمار نمی رود. چین و ایران همچنین از نظر ظرفیت ها و درونمایه هایشان همخوانی ای ندارند. ایران خواهان سلاح های دفاع هوایی است و چین بیشتر تانک به منطقه می فروشد. چین در تقلای ساخت موتورهای جت است و پهپادهای جدیدش در صحنه عملیات سقوط کرده اند.
آیا شراکت راهبردی فراگیر، مکمل منافع آمریکاست یا رقیب آن؟ این مهم است که چین هم بعنوان عضوی دائم در شورای امنیت، از امضاکنندگان برجام است و از احیای آن نفع اقتصادی می برد چه به دلیل تدابیری کنترلی این توافق و چه از منظر پایداری منطقه ای. به هرحال، برداشته شدن تحریم های بین المللی، به تجارت و سرمایه گذاری چین در منطقه یاری می رساند.
در پرتو این واقعیات است که چین، بعید است به ایران در دور شدن از برجام کمک کند. وزیر خارجه ایران، در ستایش از طرف چینی گفت که او دوست دوران دشواری است اما چین و ایران هر دو می دانند که منافعشان با بازگشت آمریکا به برجام، بهتر تامین می شود.