عقربه های ساعت 5 بامداد را نشان می داد که نیروهای گشت کلانتری سپاد مشهد به یک خودروی سواری در حال حرکت مشکوک شدند.
به گزارش خراسان، بررسی های غیرمحسوس پلیس بیانگر آن بود که سرنشینان خودرو قصد ارتکاب جرمی را دارند به همین دلیل آن ها، خودروی مذکور را متوقف کردند و با دیدن اسلحه کلت که به طرز ماهرانه ای جاسازی شده بود، بلافاصله حالت دفاعی گرفتند و با رعایت موارد ایمنی، راننده 48 ساله و نوجوان 15 ساله را از خودرو پیاده کردند چرا که احتمال می دادند راننده سلاح دیگری نیز همراه داشته باشد.
در بازرسی از داخل خودرو، 400 گرم مواد مخدر از نوع حشیش در حالی کشف شد که بررسی های مقدماتی نشان میداد اسلحه کلت از نوع ساچمه زنی است.
گزارش خراسان حاکی است، به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) راننده خودرو به همراه نوجوان 15 ساله و برای انجام تحقیقات بیشتر به کلانتری هدایت شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند.
تحقیقات نیروهای انتظامی بیانگر آن بود که نوجوان 15 ساله توسط راننده خودرو اغفال شده است تا از این طریق مواد مخدر را در ساعات اولیه بامداد توزیع کنند.
در ادامه بازجویی ها مشخص شد مرد 48 ساله که خود در زمینه بسته بندی تخم مرغ فعالیت دارد با بهانه به کارگیری نوجوان 15 ساله برای کار در بسته بندی تخم مرغ، او را اغفال کرده است و به عنوان پوشش برای توزیع مواد مخدر استفاده می کند. این خرده فروش مواد مخدر در قبال این کار، پول مصرف مواد مخدر را به پسرک می داد تا مواد را برای او جابه جا کند.
این نوجوان پس از آن که به سوالات تخصصی کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی کلانتری پاسخ داد در گفت وگویی کوتاه سرگذشت خود را نیز برای مخاطبان خراسان شرح داد. آن چه می خوانید نتیجه این گفت و گو با نوجوان 15 ساله معتادی است که اسیر قانون شده است.
اهل کجایی؟ در شهرستان اسفراین (خراسان شمالی) به دنیا آمدم..
پس در مشهد چه کار می کنی؟ حدود یک سال قبل به خاطر این که برادر بزرگ ترم شغل مناسبی برای خودش پیدا کند از اسفراین به مشهد مهاجرت کردیم و در منطقه شهرک نوید ساکن شدیم.
پدرت چه کاره است؟ شغلی ندارد! پدرم به خاطر بیماری بیکار است ولی از یکی از مراکز امدادی حقوق می گیرد و با آن روزگار می گذراند.
تا کلاس چند تحصیل کردی؟ من تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم ولی بعد ترک تحصیل کردم.
چرا؟ چون هیچ علاقه ای به درس و مدرسه نداشتم.
پدرت معتاد است؟ بله! به خاطر همین بیماری، مواد مخدر سنتی (شیره) مصرف می کند.
مادرت چطور؟ او نیز در کنار پدرم مواد مصرف می کرد اما اکنون مدتی است که به قرص های مخدردار مانند متادون معتاد شده و از این نوع قرص ها مصرف می کند.
مادرت خانه دار است؟ بله!
مخارج اعتیادش را چه کسی می دهد؟ پدرم هزینه های زندگی و اعتیاد را تامین می کند.
شما از چه زمانی به مصرف مواد مخدر آلوده شدی؟ من زمانی که به دنیا آمدم در واقع معتاد بودم چراکه مادرم در آن زمان اعتیاد شدیدی داشت و پزشکان تشخیص داده بودند که من هم معتاد هستم.
یعنی از نوزادی مواد مصرف می کردی؟ بله! ولی مدتی بعد مادرم مرا در مراکز درمانی بستری کرد و درمان شدم .
پس دوباره چه زمانی به سراغ مواد رفتی؟ زمانی که 10 سال بیشتر نداشتم دوباره به صورت پنهانی مصرف شیره را شروع کردم!
در این سن و سال چگونه هزینه های اعتیاد را تامین می کردی؟
آن زمان پولی برای خرید مواد نمی دادم! پدرم بساط مواد مخدر مصرفی اش را همیشه کف اتاق پهن می کرد من هم از هر فرصتی برای سرقت مواد مخدر استفاده می کردم و همین موادی را که دزدیده بودم پنهان می کردم تا هنگام خماری استفاده کنم!
ولی گفتی مواد مخدر صنعتی استفاده می کنی؟ بله! الان «شیشه» می کشم یعنی از وقتی به مشهد مهاجرت کردیم سراغ مواد مخدر صنعتی رفتم!
چرا؟ چون توسط یکی از دوستانم وسوسه شدم و از سوی دیگر هم با مواد سنتی حال نمی کردم یعنی مقدار مصرفم بالا رفته بود و زیاد خمار می شدم!
اولین بار کجا مواد مخدر صنعتی مصرف کردی؟ با یکی از دوستانم به باغی در حاشیه شهر رفته بودیم که با تعارف او وسوسه شدم و برای اولین بار شیشه کشیدم!
چرا دوباره ادامه دادی؟ به خاطر این که دوستم می گفت: بهای خرید مواد مخدر صنعتی کمتر است اما وقتی آلوده شیشه شدم تازه فهمیدم که چه اشتباه بزرگی کرده ام و این گونه فریب خوردم!
کار هم می کنی؟ بله! برادر بزرگ ترم در کار لوله کشی و تاسیسات ساختمان است! من هم در کنار او کار می کردم.
تا به حال مواد مخدر را ترک کرده ای؟ بله! یک بار برادرم مرا در خانه بستری کرد و با داروهایی که برایم گرفته بود حدود سه ماه پاک بودم ولی بعد از آن دوباره و پنهانی ادامه دادم.
یعنی هنوز هم کسی از اطرافیانت نمی داند که معتادی؟ چرا! فقط مدتی بعد از ترک پنهانی مصرف کردم ولی خیلی زود همه فهمیدند که باز هم به سراغ مواد رفته ام.
پدر و مادرت تو را سرزنش نمی کنند؟ البته مقصر اصلی آن ها هستند چرا که پدر و مادرم الگوی من بودند!
چگونه توسط مرد 48 ساله اغفال شدی؟ او به برادرم گفته بود که مرا در زمینه بسته بندی تخم مرغ به کار می گیرد ولی بعد برای تامین مخارج اعتیادم از من خواست که همراهش بروم!
روزی چقدر هزینه اعتیادت است؟ من الان حداقل روزی 30 هزار تومان شیشه می کشم!
یعنی هر «کام مرگ» 30 هزار تومان؟ بله! ولی اگر پول داشته باشم بیشتر استفاده می کنم!
اسلحه مال چه کسی است؟ مال دوست برادرم است من خبر ندارم ولی او می گوید برای آن که بچه ها به خودرو دست نزنند اسلحه ساچمه ای دارد!
خواهر هم داری؟ نه! من فقط یک برادر دارم.
چرا برای جابه جایی مواد با او رفتی؟ نه! من نمی دانستم که او مواد مخدر (حشیش) به همراه دارد پولی را به خاطر کار در بسته بندی تخم مرغ به من می داد!
پشیمانی؟ خیلی! چون اعتیاد انسان را به هر کاری مجبور می کند.