به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، امروز، ۲۸ اردیبهشت ماه به نام یکی از تأثیرگذارترین شاعران ایرانی است که هر چند اشعار اصیلِ اندکی از او در دسترس داریم، اما شهرتِ شعرش در همۀ دورانها از جمله روزگار ما زبانزد است.
نام قالب «رباعی» با «خیام نیشابوری» عجین شده است؛ انگار توانمندی نبوغآمیز او در مختصر و موجز گفتن مقصود که بیشباهت به توئیتهای امروزی نیست، در میان دوستداران شعر و به ویژه قالب رباعی، طرفداران زیادی داشته؛ تا حدی که در طول تاریخ درازدامنِ ادبیات فارسی، رباعیات بیشماری به خیام نسبت داده شدهاست که در واقع از او نیست.
شاید خیام با هوش سرشارش، دریافته بود که آدمها، در آینده، حوصله خواندن متنهای طولانی را ندارند و باید برایشان گزیده و مختصر سخن گفت! اسفندماه ۹۹، اثر ارزشمندی به نام «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» منتشر و با استقبال فراوان اهالی ادبیات مواجه شد. این اثر تحقیقی میکوشد تصویرِ واقعی چهره جهانیِ حکیمِ قرن پنجم هجری را از طریق رباعیات اصیل او به مخاطب بشناساند.
به مناسبت روز بزرگداشت خیام نیشابوری، با سیدعلی میرافضلی، شاعر، پژوهشگر و مؤلف کتاب «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» درباره این کتاب، قالب خاص رباعی و کارکرد آن در شعر فارسی گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
قالب رباعی چه نوع قالبی است و چه کارکردی دارد؟
قالب رباعی به دلیل کوتاهی و ایجازش همیشه موردتوجه شاعران بودهاست و میشود یک اندیشه و گفتار کوتاه را در آن بیان کرد و به حافظه سپرد. رباعی متشکل از چهار مصراع است و یک ترتیب خاص در سرایش دارد؛ مصراع اول یک مقدمه و مصراع چهارم حرف و نتیجه اصلی است. این شکلِ کار جذاب است و مخاطب راغب میشود چهار مصراع را گوش بدهد و یک حادثه ناب و منظره خاص در ذهنش بنشیند. رباعی یک قالب اصیل ایرانی است و ریشه در سنتهای کهن شعر فارسی دارد.
علت توجه حکیم خیام به قالب رباعی چیست؟
علت توجه خیام و دانشمندانی مانند ابوعلی سینا، فخر رازی و... به قالب رباعی این است که این قالب گفتار و اندیشه کوتاه و عمیق را در چهار مصراع بیان میکند و خیلی وقتگیر نیست و با یک رباعی هم میتوان یک حرف کامل زد. اگر چه شاعران حرفهای هم به رباعی توجه داشتهاند؛ مانند سنایی و مولانا که هر کدام به ترتیب ۷۰۰ و دو هزار و ۲۰۰ رباعی دارند.
درباره پشتوانه تحقیقی کتاب «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» بفرمایید.
این کتاب یک پیشنیاز به نام «رباعیات خیام در منابع کهن» دارد که در سال ۸۱ منتشر شد و در مقدمهاش آرزو کردم بتوانم معیارهای گزینش رباعیات خیام را در کتابی جداگانه بیاورم که یکی از بنیانهای پژوهش اخیر است. آن کتاب نزدیک ۱۰ سال از وقت من را به خود اختصاص داد و مورد اقبال قرار گرفت. از سال ۸۱ به بعد هم منابع پژوهشی کتاب «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» را از جمله تحقیقات خیامشناسی در ایران و جهان، نسخههای خطی و چاپی و... فراهم کردم تا این کتاب شکل بگیرد. در این کتاب شیوههایی را که خیامپژوهان درباره تعیین اصالت رباعیات خیام برگزیده بودند، بررسی کردیم، عیب و حُسن را سنجیدیم و در خلال بررسیهای خودمان هم به سه معیار گزینش رسیدیم که در کتاب توضیح داده شدهاست.
شما در این کتاب تنها ۲۰ رباعی را اصیل و از آنِ خیام دانستهاید؛ دراینباره توضیح دهید.
در ۳۲ منبع کهن از سال ۶۰۰ تا ۸۱۴ هجری قمری، ۱۵۶ رباعی به اسم خیام آمده است که آنها را فهرست کردیم. با سنجش و معیارهای سهگانۀ قدمت منابع و تکرار رباعی در هر منبع، حذف رباعیات مشترک میان خیام و دیگران و توجه به قافیههای سهگانه، هر رباعی را که این سه معیار را داشتهاست، معتبر شمردیم. از مجموع این ۱۵۶ رباعی، ۱۹ رباعیِ چهارقافیهای و یک رباعی سهقافیهای را که در منبعِ همعصر خیام روایت شده و جزو قدیمیترین منابع است، اصلی دانستیم و با توضیح کافی بعضی از رباعیات را که واجد دو معیار بودند، در بخش رباعیات محتمل گنجاندیم که چشم به راه پژوهشهای دیگر هستند. ۵۱ رباعی را هم جزو رباعیات مشکوک آوردیم.
علت انتساب حجم فراوان رباعی به خیام چیست؟
بیشترین انتساب رباعی به خیام در قرن نهم هجری صورت گرفتهاست. مجموعههایی که از این دوران به دست داریم، دچار پراکندگی و تشتت در لفظ و معنا هستند. برای مثال در آنها تعداد زیادی از رباعیات عطار به خیام نسبت داده شدهاست و جالب اینکه منابع این دوره تعداد کمی رباعیِ مشترک با منابع موثقِ کهن دارند. فقط در مجموعه «طربخانه» که مربوط به قرن نهم است، ۵۵۰ رباعی به اسم خیام آمده! هرچه زمان میگذرد حجم رباعیات بیشتر میشود. علتش هم جریانی بوده است که هر رباعی را به نام خیام میزدند و این جفایی است به گوینده اصلی رباعی که بعضاً شعر خوبی هم گفته یا از شاعران همعصر خیام بوده است؛ مثلاً اهلیشیرازی در اوایل قرن دهم هجری اثری به نام «ساقینامه» دارد که رباعیاتش وارد رباعیات خیام شدهاست. تا جایی که الان مجموعهای شامل دوهزار رباعی از خیام داریم! من این را تشبیه کردهام به گلولۀ برفی که در طول تاریخ هرچه پیش رفته، بزرگتر و تبدیل به یک بهمن شده و به ما رسیدهاست.
با این حجم از اشعار غیر اصیل و جعلی که به خیام نسبت داده شدهاست، چه باید کرد؟
شماری از این رباعیات جزو بهترین رباعیهای شعر فارسی هستند، ولی از آن خیام نیستند. مردم دوست دارند اینها را به نام یک شخصیت بزرگ بخوانند؛ مثلاً رباعی مشهور «جامی است که عقل آفرین میزندش/ صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش/ این کوزهگر دهر چنین جام لطیف/ میسازد و باز بر زمین میزندش» از خیام نیست، ولی آن را در آثار خوشنویسی و موسیقی به نام خیام زیاد میبینیم. متأسفانه جریان شعرهای الحاقی به شاعران بزرگ، جریانی است که امروزه هم با آن مواجهیم. در روزگار ما که پیداکردن یک مطلب اصیل، راحتتر از ۸۰۰- ۷۰۰ سال پیش است، این مسئله وجود دارد. کسی مانند خالقیمطلق، ۵۰ سال از عمرش را بر سر تصحیح شاهنامه فردوسی گذاشت تا به اصل سخن او برسد، اما متأسفانه هنوز هم ابیات الحاقی شاهنامه به دلیل عادت ذهنی به کار برده میشوند. رسانهها و قشر فرهیخته دانشگاهی و بعد هنرمندان، باید تلاش کنند میراث بزرگان حفظ شود و در ذهنها جا بگیرد. در این صورت این شعرهای الحاقی بهتدریج ارزش خود را از دست میدهند