بیا ببرمت ببرمت
-فتحه ضمه بذار ببینم چی میگی
بیا ببَرمت ببُرمت
-برو با همنوعت شوخی کن داداش
فصل جدایی رسیده گویا، یه ماچ از پیشوتیت بده. قبلشم تا دلت میخواد آب بخور
میدونم میخوای بگی مثبت اندیشی کن و به چیزهای خوب فکر کن ولی منو دارند می برند پِخ پِخ کنن
شما میگی به ست بودن رنگ پوستم با شلوار سلاخم خوش باشم؟
اگه گفتین برای طراحی لباس کاروان ورزشی ما از چی الهام گرفته اند؟
از نماد پاکیزگی و شستشو
محل استراحت بعد از انجام واکسیناسیون با امکانات اکازیون
محل استراحت و انتظار قبل از واکسیناسیون با امکانات اکازیون تر
محل استراحت و انتظار قبل از واکسیاناسیون در مرز ایران و ارمنستان با شرایط فوق لاکچری
باقر! باقر، یه اتوبوس بگیر به صورت دسته جمعی بریم خوزستان انگار نیازمند نظارت میدانی مجلس انقلابیه
-اصلا حرفشم نزن! الان مردم اونجا عصبانی اند اصلا آورده چندانی نمی تونه داشته باشه برامون
اینم لیست کابینه سیزدهم، از رفقای ما به اندازه کافی نیست توش
اینطوری حاکمیت، یکپارچکی خوبی نمیتونه داشته باشه!
آقای قدوسی متخصص شناسایی تایعیت افراده. بره خوزستان ببینه معترضان، مردم خودمونن یا مردم خارجیا هستن یا اصلا مردم نیستن!
شما که مخالف سرسخت برجام بودین آقای ذوالنور چی شد داری بهش لبخند میزنی؟
-تغییر پوزیشن در سیاست امری بدیهی است. آدم دوست داره گلابی ای اگه هست با دست خودش چیده شه!
برادر پلیس میاد میگیردت ها، شنا به قصد خنک شدن قدغنه.
-نگران نباش اینجا حوزه استحفاضی نیروی دریاییه
یه مقدار دیگه هم آب معدنی بفرستین میریزیم هورالعظیم زنده میشه
و لشگرکشی تعطیل شده ها به سوی شهرهای شمالی کشور
تشریف ببرین سفر! دوز دوم رو در سفر بعدیتون می زنیم
داداش گلم رو به دوربین لبخند بزن و به پایان سلام کن
چرا تصویر را کامل نمیگیرین؟ چرا سانسور می کنین؟ چرا نمی ذارین ببینیم وقتی اشتباه حرکت کنیم آخرش چی میشه؟
خوبه حالا شلوغش نکن نهایتش همینه تا گردن میری تو زمین
-کاش برف بود. سرمو میکردم زیر برف لااقل نمی دیدم اوضاع را
سلام صادرکننده واکسن به اقصی نقاط جهان در سه ماه آینده هستم بفرمایین
-شما که این حرفو پنج ماه قبل گفته بودین
هنوز هم میگم . یه مرد پیدا شده رو حرفش ایستاده اونم تخریب می کنی؟ بوق بوق
نمکی: همیشه وزرای باکفایت آماج تندترین حملات عده ای معلوم الحال مغرض بوده اند.
- و اشتباهشون همینجاست. کو کفایت؟
عه چه اسم خوبی برای واکسن بعدی! «کوایران کفایت» چطور به ذهن خودم نرسیده بود