به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز چهارشنبه ۲۱ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که احتمال انتشار مذاکرات طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی بعد از حذف و اصلاح، بزرگترين موج خروج سهامداران خرد از بورس و ایران در تدارک وین در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
محمدحسین محترم طی یادداشتی در بخشی از یادداشت روز امروز روزنامه کیهان با عنوان سوءبرداشت فریبکارانه از مواضع زیرکانه وزیر خارجه! نوشت: مقامات و رسانههای بیگانه و بهویژه فارسیزبان با سوءبرداشت فریبکارانه و فضاسازیهای توهم گونه و تحلیلهای وارونه از مواضع وزیر خارجه کشورمان مبنی بر آزادسازی حداقل ده میلیارد دلار از داراییهای ایران، این سخنان را بهعنوان «شرط جمهوری اسلامی» برای برگشت به مذاکرات القا و در خط خبرهای متناقضی از یکسو ادعا کردند ایران با این شرط از مواضع خود عقبنشینی کرده و از سوی دیگر ادعا کردند ایران با این شرط موجب پیچیدهتر شدن گره کور مذاکرات وین شده است! در این خصوص اولاً این ادعاهای وارونه واکنشی شتابزده و از روی استیصال به سکوت زیرکانه وزیر خارجه کشورمان درپاسخ به درخواستهای مکرر وزیر خارجه آمریکا برای تماس و ملاقات با وی و همچنین عدم پاسخ به درخواست اروپاییها برای برگزاری زودهنگام نشست برجام در حاشیه سازمان ملل است. ثانیاً با توجه به تلاش و اصرار آمریکاییها در سازمان ملل برای باز کردن کانالهایی با وزیر خارجه کشورمان، وی به پیامآورهای آمریکایی گفته است «اگر آمریکاییها نیت واقعی دارند، بخشی از اموال ما مثلاً ۱۰ میلیارد دلار را آزاد کنند». در حقیقت وزیر خارجه با زیرکی دیپلماتیک به آمریکاییها پیام داده که از حالا به بعد شرط و هزینه بلیت دیدار با وزیر خارجهای در طراز جمهوری اسلامی برای آمریکا، پرداخت حداقل ده میلیارد دلار است، آنهم برای نشان دادن صداقتشان، نه مطالبهای که برای آنها ما به ازایی داشته باشد! ثالثاً تلاش دارند با تحتالشعاع قرار دادن آشکار شدنِ نتایج «سیاست گره نزدن اقتصاد کشور به برجام» و «مذاکرات نتیجه محور» با «صبر هوشمندانه»، خبیثانه در مواضعی ضد و نقیض ایران را هم مشتاق مذاکرات و هم مانع مذاکرات نشان دهند و در موضع انفعال القا، و اصرار و نیاز، فریبکاریهای خود را پنهان کنند.
رابعاً اگر جمهوری اسلامی عقبنشینی کرده که باید باعث تسهیل مذاکرات شود و غربیها باید از آن استقبال کنند! و پیچیده شدن مذاکرات دیگر معنی نخواهد داشت. خامساً مطرح شدن آزادسازی ۱۰ میلیارد دلار که مبلغ ناچیزی برای یک کشور است، نه شرط احیای برجام، بلکه پیششرط و محکی برای سنجش صداقت آمریکا و سنجش تفاوت ادعاهای بایدن با ترامپ است. شرط ثابت و لایتغیر جمهوری اسلامی برای احیای برجام همان سیاست رهبر معظم انقلاب درخصوص برداشتن همه تحریمها و آزادی همه منابع مالی ایران با تضمین دادن بایدن است که همه مسئولان کشور نیز بر درستی این سیاست ایمان دارند و دولت سیزدهم هم این سیاست را بهعنوان موضع رسمی خود اعلام کرده تا جایی که وزیر امور خارجه کشورمان تأکید کرده است «آمریکا باید بداند همه بده بستانها همان یکبار در مذاکرات برجام انجام شد و توافق جدیدی در وین نخواهیم داشت و ایران فقط به دنبال تضمین عمل آمریکا به تعهداتش است». سادساً با فریبکاری آمریکا گره کور برجام آنقدر پیچیده شده که جز با صداقت بایدن و سنجش آن نمیتوان برای باز کردن گره مذاکرات تلاش کرد و این ادعاها نشان میدهد تنها امیدشان تحریک افکار عمومی داخلی و دنبال کردن همان سیاست فشار از پایین و القای نیاز مردم ایران به برجام برای کاهش فشارهای غربی است تا شاید بتوانند از جمهوری اسلامی باجخواهی کنند! سابعاً تلاشی برای تحتالشعاع قرار دادن تصمیم درست ایران مبنی بر تنزل جایگاه و مدیریت برجام از سطح حاکمیت و رئیسجمهور و حتی وزارت خارجه به یک «بخش و تیم خاص در معاونت سیاسی وزارت خارجه»، متناسب با «قد و قواره برجام» است! ثامناً وزیر خارجه کشورمان با کیاست و زیرکی کامل به دنیا و دیگر طرفهای برجامی پیام داد وقتی آمریکاییها حاضر نیستند ۱۰ میلیارد دلار پول متعلق به ملت ایران را آزاد کنند، این چه توقعی است که ایران بدون رفع تحریمها به برجام برگردد؟!
۵-نباید فراموش کرد یکی از علل «سیاست صبر هوشمندانه» تکمیل رایزنیها برای گسترش و احیای زنجیره مبادلات اقتصادی و مراودات سیاسی در منطقه و همسایگان و بهویژه در حوزه مقاومت بهعنوان پشتوانهای مطمئن برای «راهبرد گره نزدن اقتصاد کشور به برجام» و «گفتوگوهای نتیجه محور» است که از دمشق و نشست بغداد و اجلاس شانگهای شروع شد و بعد از سازمان ملل و گفت وگوهای وزیر خارجه ارمنستان در تهران، وزیر خارجه کشورمان در مسکو و بیروت «حامل پیامهایی اقتصادی و سیاسی» نیز بود.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان فریب ظاهرسازی را نخورید نوشت: مولوی حبیبالله حسام، رئیس علمای اهل سنت افغانستان، در یک مصاحبه نسبتاً تفصیلی به تشریح ماهیت گروه تروریستی طالبان پرداخته و نکات مهم و تکاندهندهای درباره سیر تحول فکری و عملی این گروه گفته است.
ازجمله نکات مهمی که رئیس علمای اهل سنت افغانستان گفته اینست که طالبان با امضاء یک پیمان 400 صفحهای با آمریکا متعهد شد تمام برنامههای سازمان «سیا» در منطقه را به اجرا درآورد و در عوض، آمریکا به این گروه اجازه بدهد در افغانستان حکومت کند. وی گفت به دلیل محرمانه بودن محتوای این پیمان، فقط 4 صفحه از آن منتشر شد و 396 صفحه دیگر همچنان محرمانه مانده است. براساس مفاد این پیمان فوق محرمانه، آمریکا از طریق «ناتو» به طالبان سلاح میدهد و نیازهای نظامی و سایر مایحتاج را تامین میکند تا بتواند اهداف آمریکا در کشورهای همجوار افغانستان را محقق سازد.
درباره تحول فکری و عملیاتی طالبان، رئیس علمای اهل سنت افغانستان در این مصاحبه گفت برای اینکه این گروه بتواند به تعهدات خود عمل کند، به یک گروه تکفیری تروریستی تبدیل شد و در عمل نیز تمام مسلمانانی را که حاضر نشوند به فرمان آنها گردن نهند، تکفیر میکنند و خونشان را میریزند. در این زمینه، فرقی میان شیعه و سنی برای آنها وجود ندارد و این حکم را درباره تمام پیروان مذاهب اسلامی جاری و عملی میکنند کمااینکه در پنجشیر چنین کردند و بسیاری از مسلمانان اهل سنت را بدون اینکه در جنگ شرکت کرده باشند به خاک و خون کشیدند و اموالشان را نیز غارت کردند.
مولوی حبیبالله حسام، با علم و اطلاع از ماهیت تکفیری تروریستی طالبان، علیه این گروه اعلام جهاد کرد و این نکته را هم مورد تاکید قرار داد که هرکس با این گروه وارد جهاد شود و در این پیکار کشته شود، شهید محسوب خواهد شد. خود مولوی حسام نیز تاکنون سه بار توسط طالبان ترور شده و از ناحیه یک چشم و یک گوش معلول است.
این اطلاعات بسیار مهم که از داخل افغانستان و توسط یکی از سرشناسترین چهرههای دینی و سیاسی اهل سنت این کشور افشا شده، برای هیچکس جای کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که طالبان یک گروه وابسته، تکفیری و تروریستی است و در یک تبانی پیچیده و خطرناک با آمریکا حکومت افغانستان را در دست گرفته تا نقشهها و طرحهای مورد نظر آمریکا در منطقه را پیاده کند.
این واقعیت، سیاست ناشیانه تطهیر طالبان را زیر سوال میبرد و ایجاب میکند درباره نوع برخورد با این گروه تجدیدنظر اساسی صورت گیرد. آنچه در طول دو ماه گذشته عملاً از رفتار طالبان دیده شده نیز سخنان رئیس علمای اهل سنت افغانستان را تایید میکند. جنایت هولناک پنجشیر، کوچاندن اجباری شیعیان هزاره و آواره ساختن دهها هزار خانواده در بیابانها و کوهها، کشتار مردم اعم از شیعه و سنی به بهانههای مختلف، ایجاد محدودیتهای تحصیلی، اجتماعی و سیاسی برای عموم مردم، تشکیل دولت کاملاً انحصاری قوم پشتون و حذف فقه جعفری از قانون اساسی، ازجمله اقداماتی هستند که ماهیت خطرناک گروه تکفیری تروریستی طالبان را کاملاً نشان میدهند.
حمله تروریستی به نمازگزاران جمعه مسجد قندوز را نباید کار انحصاری داعش دانست. طالبان و داعش در کشتار شیعیان تقسیم کار کردهاند و مشترکاً مرتکب این جنایت میشوند تا افغانستان را برای شیعیان ناامن کنند. طالبان، با ظاهرسازی تلاش میکند چهره واقعی تکفیری تروریستی خود را پنهان کند. ما نباید فریب این ظاهرسازیها را بخوریم. اگر هوشیاری به خرج ندهیم، در آینده نزدیک خود را در باتلاقی گرفتار خواهیم دید که بیرون آمدن از آن کار آسانی نخواهد بود.
عبدالرضا غفراني طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه اعتماد با عنوان خلأ در خاورميانه و ايران نوشت: مقاله «مايكل هرشت» خبرنگار جنجالي فارين پاليسي تحت عنوان «ايران درصدد پر كردن خلأ قدرت در خاورميانه» بيش از آنكه يك تحليل و نظر واقعي باشد ميتواند تنشآفرين باشد ضمن اينكه با واقعيات فعلي منطقه فاصله دارد:
اولا ايران چه در گذشته و چه در حال حاضر به دليل خصوصيات ژئوپوليتيك و البته استراتژيك هميشه مهمترين بازيگر منطقه بوده است. لذا سايرين هرگز در تحولاتي كه در اين منطقه حساس صورت گرفته است نتوانستهاند در معادلات منطقه، ايران را به حاشيه برانند يا بهحساب نياورند و به قول معروف به بازي نگيرند. هر وقت هم كه براي حل هر مسالهاي چه در گذشته و چه حال از كنار ايران گذشتهاند نتيجه نداده است. لذا ايران اتمي يا غير اتمي هيچ تاثيري در موقيعت راهبردي و قدرت ما عليرغم مشكلاتي كه براي كشور ما به وجود ميآورند نخواهد داشت. كما اينكه فشارهايي كه بر ما وارد آوردهاند به اذعان آقاي «هرشت» و خيلي از همفكران او آن تاثيري كه مورد انتظار بوده نداشته است هر چند اين فشارها مشكلات زيادي از نظر سياسي، اقتصادي براي ما به وجود آورده است. آقاي هرشت اين واقعيت را در نظر نگرفته و لذا قدرت ايران را كاملا به داشتن سلاح اتمي پيوند داده است كه اين درست نيست و ايران همچنان از موقعيت ژئوپوليتيك و استراتژيك خود برخوردار است.
دوم اينكه آقاي هرشت ميگويد امريكا تحت فشار است و سرانجام ناچار خواهد شد تحريمها را لغو كند. اين نظر صحيح نيست. كاملا درست است كه دولت ايالات متحده در مورد ايران تحت فشار است.ولي اين فشار به خاطر نفوذ و لابي سناتورهاي قدرتمند جمهوريخواه (و البته اسراييل) در سياست خارجي ايالات متحده به خصوص در مورد ايران است.
حتي جناح راستِ دموكراتها علاقهاي به دادن امتياز به ايران مانند لغو تحريمها بدون ممانعت ايران از تداوم برنامه هستهاي ندارند. اگر هم اين گروه فعلا مخالفتي نميكنند صرفا به دليل همحزبي بودن است به خصوص كه انتخابات كنگره در راه است و لذا «بايدن» و بهطور كلي دولت امريكا بايد ملاحظات حزبي را حفظ و با احتياط در مورد ايران عمل كنند. سوم اينكه اروپا موضعي در مورد ايران داشته است كه با رفتن خانم «آنگلا مركل» از صحنه سياسي تغييري اساسي نخواهد داشت و فقط ممكن است در روش و خطمشيهاي آلمان تغيير يا به تعبيري تعديل صورت گيرد. به علاوه در اين ميان فرانسه بيكار نخواهد نشست. همين چند هفته پيش وزير خارجه فرانسه آقاي «لودريان» اعلام كرد كه، «ايران اگر فكر ميكند با به تعويق انداختن مذاكرات احياي برجام، ميتواند زمان را به نفع خود تغيير دهد يك اشتباه است.» چهارم اينكه آقاي هرشت صحبت از خلأ در خاورميانه ميكند، معلوم نيست منظور اين نويسنده امريكايي كدام خلأ است؟ اكنون همه دنيا شاهد است كه قدرتهاي بزرگ از سوريه تا خليجفارس و افغانستان و از شمال آفريقا تا آسياي ميانه حضور دارند. منظور او از اينكه ميخواهد خلأ موجود در خاورميانه را پر كند نظر بياساس و نسنجيدهاي است. او با ابراز چنين نظراتي فقط ميخواهد اوضاع را بحرانيتر و نگراني كشورهاي اين منطقه را بيشتر كند. بهطور كلي اين مقاله آقاي «هرشت» و اينگونه تحليلها كه ظاهرا به نفع ما يا طرفداري از ما است نه تنها راهحلي را ارايه نميكند، بلكه موجب وحشت بيشتر در جهان عرب و نيز غرب از ايران خواهد شد و ميتوان گفت اينگونه نظرات و تحليلها آن هم در نشريهاي مانند «فارين پاليسي»، زمينهساز فشار بيشتر عليه ايران خواهد شد و احتمالا هدف اين نويسنده هم همين بوده است . ولي او بايد بداند بيترديد تصميمسازان ما در ايران فريب اينگونه نظرات كه ظاهرا به نفع ما ميباشد نخواهند خورد و سياست متين و متوازن خود را درپيش خواهند گرفت. خوشبختانه خصوصيات ژئوپوليتيكي ايران هم پشتوانهاي دايمي براي ديپلماسي ما خواهد بود و به علاوه تاكنون مقامات نظامي ما گفتهاند ما هرگز شروعكننده هيچ جنگي نخواهيم بود ولي در صورت لزوم از منافع خود دفاع خواهيم كرد. اين را بايد آن قدر مورد تاكيد و عمل قرار دهيم كه در افكار عمومي بينالمللي به يك «باور» درآيد.