«چند حوض که مدتها خالی افتاده و زباله دانی شده بود، به باغچه تبدیل شده است»؛ هرچند این اتفاق، مثبت به نظر میرسد، موجب نگرانیهای بسیاری شده که با کمی کنکاش، جدی هم به نظر میرسد!
به گزارش «تابناک»؛ از جمله انتصابهای پر سر و صدای دولتمردان در ماههای اخیر، انتصاب «سجاد نوروزیان» به سمت ریاست موزه فرش ایران بود؛ فردی که سالها قبل، نام مستعار «چلمن سیزدهم» را برای خود برگزیده و از این روی انتصابش توسط عزت اله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری، موجب شکل گیری موج بزرگ واکنشها شد و لقب این فرد را به ترند شبکههای اجتماعی تبدیل کرد.
با این شروع، جای تعجبی ندارد که موزه فرش و همه فعل و انفعالات پیرامون آن به شدت مورد توجه افکار عمومی قرار گیرد. ذره بینی که بسیاری به دست گرفتند و پیش از آنکه نیازمند استفاده اش شوند، خود را در معرض خبری عجیب دیدند؛ اینکه هفت حوض ورودی موزه (ورودی اصلی و مسدود شده موزه) با تصمیم چلمن سیزدهم به باغچه تبدیل شدند!
رویدادی که خبر و تصاویرش را همین مدیر نام آشنا (!) این گونه در صفحه شخصی اش در فضای مجازی مخابره کرد: «به همت شهرداری منطقه ۶ محوطه ورودی موزه فرش احیا شد!... این فضا چند دهه قبل وقتی حصار کشیدند، از حلقه معماری موزه خارج و وارد فضای شهری شد. اکنون نیز در محوطه موزه قرار ندارد...»
اما ایراد این اقدام چه بود و چرا تبدیل چند حوض به باغچه به سرخط خبرها رسید؟ برای دریافتن پاسخ این سوال لازم است سری به گذشته بزنیم و روایت خلق موزه فرش را مرور کنیم که در ابتدا موزه قالیچههای شهری نام داشت و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۶ افتتاح شد. مجموعهای که «کامران دیبا» طراح آن بوده و کانسپت آن از وضو تا نیایش بوده است، به این صورت که هفت حوضچه یادشده، وضوخانهای بودند که با پیاده راهی به سازه نمازخانه یا قبله نما میرسیده و قرار بوده روایتگر اعتقادات بافندگان فرش ایرانی باشد.
البته این حوضها در نتیجه حصارکشی عجیب پیرامون این موزه و تغییر در ورودی آن در سالهای گذشته، از کلیت اثر جدا شده و از آن مهم تر، در سالهای گذشته بر اثر برخی قصورها، از آب خالی شده بودند. اتفاقی که موجب شده بود برخی در آنها زباله بریزند یا به روایت مسئولان، محل کارتن خوابی افراد شود. دلایلی که ظاهرا برای تبدیل آنها به باغچه کافی به نظر میرسید، اما نه برای کسانی که در عرصه گردشگری مسئولیت دارند.
نکتهای مهم که در اظهار نظر وزیر در خصوص این اتفاق نیز هویداست: «چون منزل من نزدیک موزه فرش است و برای قدم زدن زیاد حوالی موزه فرش میروم، میدیدم که ورودی موزه بسیار کثیف است، گربهها از سر و کول هم بالا میروند و کودکان کار آنجا تجمع میکنند، درخواست کردم ورودی موزه را پاک کنند و دستور دادم بخشی از فضای گسترده محوطه موزه فرش را به بازارچه دائمی صنایع دستی تبدیل کنند.»
تقاضایی که به سرعت جامه عمل پوشید تا مشخص شود که نه وزیر و نه فرد منصوب وی، از چرایی ساخت این حوضها اطلاعی ندارند و حتی نکوشیده اند چرایی خالی ماندن این حوضها را هم مورد کنکاش و بررسی قرار دهند. تلاشی که اگر صورت گرفته بود، بی شک بازگرداندن این حوضها به کاربری اصلی شان و حتی احیای ورودی اصلی موزه فرش در دستور کار قرار میگرفت؛ یکی از آن اموری که برای انجامش وزارت گردشگری تاسیس شده است!
نکتهای کلیدی که موجب شده بحق بسیاری نگران اوضاع در زیرمجموعههای این وزارت خانه شوند. وزارت خانهای که میبایست در مسیر حفظ میراثهای کشور و رونق و رشد گردشگری کشورمان با تکیه بر آنها گام بردارد، اما اطلاعات حداقلی از آنچه در اختیار دارد، ندارد. وضعیتی که موجب شده بسیاری از خود بپرسند وقتی حوضهای موزه تبدیل کاربری پیدا میکنند، آیا فرشهای موزه از گزند تصمیمات سلیقهای در امان هستند؟ دیگر میراث گرانسنگی که این وزارت خانه متولی مراقبت از آنهاست چه؟!
نگرانیهایی که باید منتظر ماند و دید آیا دولتمردان در مسیر رفع آنها گام برمی دارند یا قرار است در سایه اقداماتی از این دست، روز به روز بیشتر شوند؟ رویدادی که وعده رقم خوردن آن داده شده و معاون میراثفرهنگی استان تهران از موقتی بودن تبدیل حوضها به باغچه سخن گفته و تاکید کرده که «مجموعه حوضها با رفع اشکالاتی که دچارش شده اند، احیا خواهند شد»، اما گذر زمان نیاز است تا مشخص شود که تلاشی برای فرار از انتقادات بوده یا بازگشت به مسیر درست!