عادت کردهایم جایی فاجعهای رخ دهد و همه درگیرش شوند و با فاجعه بعدی اذهان هم بچرخند سمت ماجرای جدید. کلا یادمان نمیآید یک برهه چند ماهه بدون فاجعه را. جزوی از زندگیمان شده که مدام درگیر اتفافات مهم و معمولا تلخ باشیم.
در ورزشمان هم به فواصل کوتاه درگیر چالشهای مهم و معمولا تلخ میشویم. به همین نسبت در فوتبالمان هم. رسانههای داخلی هیچوقت دغدغه سوژه داغ ندارند، هر ماه یک بحران جدید، هر هفته یک جنجال تازه، هر روز یک داستان عجیب.
آخرینش قصه یک گابنی است که با یک سرچ ساده هم میشد فهمید بازی ملی به اندازه دریافت مجوز حضور در لیگ ایران را ندارد ولی آمد، مجوز گرفت و بازی هم کرد! ادعای فوتبال فراتر از آسیا داریم و رفتارمان حتی آماتورگونه هم نیست. از گاف باشگاههای پرادعا هم که بگذریم با بی در و پیکری فدراسیونمان چه کنیم که با ایمیل جعلی، کارت بازی صادر میکند و وقتی آبروریزی شد طبق معمول نه خبری از استعفا میشود و نه اخراج.
خداراشکر فوتبالی داریم فراتر از آسیا با خوبان عالم، جاعلان داخلی و مرتبط با فلان دلال در ترکیه، کوهی از بدهی به زمین و زمان، بی کمکداور ویدیویی، بیتماشاگر به بهانههای واهی، در آستانه تعلیق و کمیته انتقالی و...
القصه، همه چیمان به همه چیمان میآید. اینجا اگر بحران تازهای نباشد حوصلهمان سر میرود. امان از عادت. شاید اگر روزی برسد که همه چیز و همه کس سرجایش باشد و خبری از فاجعههای متوالی نشود، آنقدر حوصلهمان سر برود که مجبور شویم جمع کنیم برویم!