بین الملل تابناک: اندیشکده آمریکایی «بروکینگز» در مطلبی با تیتر «حوثیها در یمن پیروز شدند: پس از آن چه میشود؟» به قلم «بروس ریدل»، متخصص امور امنیتی و نظامی نوشت: «حوثیها» حریفشان در جنگ داخلی را شکست دادند؛ همچنین سعودیها را که در سال ۲۰۱۵ علیه آنها مداخله کردند و نیز آمریکا را که از عربستان حمایت کرد. این موفقیتی چشمگیر برای گروهی شبهنظامی است که نیروی هوایی یا دریایی هم ندارد و پیروزی آنها شباهت شگفتی هم با موفقیت حزبالله در لبنان دارد.
در ادامه این مطلب آمده است: حزب الله لبنان و ایران دو عامل پیروزی حوثیها هستند. حزب الله که ارتش اسرائیل را در سال ۲۰۰۰ با موفقیت از لبنان بیرون کرد، به الگوی اولیه و مربی برای حوثیها تبدیل شد. ایران نیز منبع دیگری از پشتیبانیهاست، به ویژه اینکه «حوثیها» و ایرانیان دشمن مشترکی هم در عربستان سعودی دارند.
پس از پیروزیهای اخیر حوثیها، نبرد مارب مهمترین مرحله بعدی در جنگ یمن است. اکنون حوثیها آمادهاند تا آخرین شهر را در شمال کشور که تحت کنترل دستنشاندگان یمنی ریاض است، تصرف کنند. حوثیها اخیرا در اطراف شهر بندری حدیده به دستاوردهای چشمگیری رسیدهاند و به نظر میرسد شتابی برای تکمیل فتح مارب ندارند.
هنوز مشخص نیست، آیا حوثیها جاهطلبیهایی فراتر از شمال یمن هم دارند یا خیر؟! جنوب یمن بیشتر سنینشین بوده و شمار شیعیان زیدیه در این مناطق بسیار اندک است. عربستان بخشهایی از یمن را در جنگی در دهه ۱۹۳۰ تصرف کرد و چه بسا برخی حوثیها آرزوی بازپسگیری این سرزمینهای از دست رفته را داشته باشند، اما آشکارا خواستار هیچ تغییری در مرزها نشدهاند.
دولت بایدن از همان ابتدا، صلح در یمن را اولویت اصلی خود معرفی کرد، ولی برای پایان دادن به درگیریها کاری انجام نداده است. این دولت سیاست دو دولت پیشین آمریکا، مبنی بر حمایت و فروش تسلیحات به سعودیها را ادامه میدهد. همزمان، حوثیها برای پایان دادن به جنگی که در حال حاضر در آن پیروز شدهاند، هیچ شتابی ندارند.
هیچ سیاستی به تنهایی نمیتواند صلح را برای یمن به ارمغان بیاورد. سرانجام، ایجاد صلح در این کشور، نه به آمریکاییها و نه به سعودی ها، بلکه به یمنیها بستگی دارد. امروزه یمن جامعهای کاملا چندپارچه است و هنوز مشخص نیست که آیا هرگز دوباره کشوری متحد خواهد شد یا خیر؟! چهبسا علی عبدالله صالح برای همیشه تنها یمنی باشد که بر یمن متحد حکومت کرده است. برای جامعه بینالملل خردمندانهتر این است که گامها و اهدافش را به جای وحدت یمن روی برقرای صلح بین بخشهای مختلف کشور متمرکز کند.
نقطه شروع در شورای امنیت سازمان ملل است. برای هدایت تلاشهای مربوط به صلح، یمن نیازمند قطعنامهای تازه از سوی شورای امنیت است، نه قطعنامه موجود که آگاهانه از منافع عربستان جانبداری میکند. در قطعنامهی تازه، به عنوان اولین اصل، باید توقف فوری و کامل همه مداخلات خارجی در یمن مورد تاکید قرار بگیرد. این به معنای پایان محاصره و حملات هوایی عربستان در داخل یمن است. تمام حمایتهای نظامی از دولت هادی باید کامل پایان یابد.
«این همچنین بدان معناست که ایران و متحدانش باید حمایت خود از حوثی ها، از جمله انتقال تخصص فنی پهپادها و موشکها به این گروه را متوقف کنند»؛ اما پروازهای تجاری بین صنعا و تهران و همچنین پروژههای توسعهای ایران در مناطق مختلف یمن، از جمله بندر حدیده، میتواند ادامه داشته باشد.
سازوکار راستیآزمایی و بازرسی سازمان ملل در یمن (UNVIM) باید گسترش یابد و این اقدام باید شامل افزایش مأموریتها و پرسنل این سازوکار بشود تا امکان حضور بازرسان در همه بنادر و فرودگاههای یمن فراهم و اطمینان حاصل شود که هیچ یک از طرفین مرتکب نقض اصول قطعنامه نمیشوند. سازوکار فعلی با قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد مرتبط است و فقط بازرسی از بنادر تحت کنترل حوثی ها، مانند بندر حدیده را شامل میشود.
اگر عربستان سعودی به عملیات نظامی در یمن پایان ندهد و محاصره این کشور را لغو نکند، آمریکا باید تمام قراردادها و فروش تسلیحات به ریاض را متوقف کند. تمام پرسنل نظامی و همچنین تمام پیمانکاران آمریکایی باید همانند افغانستان از یمن هم خارج شوند. این اقدام شامل تکنسینهایی میشود که نگهداری ناوگان هواپیماهای آمریکایی متعلق به نیروی هوایی سلطنتی سعودی (RSAF) را به عهده دارند؛ ناوگانی که از آنها در عملیات و بمباران علیه یمن استفاده میشود.
تاثیر این اقدام روی ارتش سعودی فوری و ویرانگر خواهد بود. نیروی هوایی عربستان نمیتواند هواپیماها را در آسمان به پرواز دربیاورد، چه رسد به استفاده از ماشینهای جنگی عملیاتی. ارتش و گارد ملی عربستان سعودی نیز فلج خواهند شد. نیروی دریایی کمترین آسیب را خواهد دید، زیرا منابع متنوع تری برای کشتیهای جنگی خود دارد، اما این نیرو نیز با مشکل مواجه خواهد شد.
تعامل با حوثیها پس از جنگ آسان نخواهد بود. موضع ضد آمریکایی حوثیها ریشه در خاستگاه این جنبش دارد و این موضع میراثی از تصمیم نادرست واشنگتن برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی است. این حقیقت همراه شده است با حمایت هفت سالهی آمریکا از جنگی که توسط همسایهای به راه انداخته شده است که اکثر یمنیها از آن نفرت دارند و حملات هوایی، محاصره و گرسنگی جمعی عامدانهی مردم یمن از جمله ویژگیهای مهم آن است؛ اما توقف محاصره و کمکرسانی به مردم یمن ضرورتی فوری است. این باید اولویت آمریکا باشد.