به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه بیستم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که فرمان تهاجم ترکیبی در بیانات رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی ارتش، سلطان سازی در بازار برنج، سردرگمی برای تعیین دستمزد کارگران و گزارشهای مرتبط درباره قتل فجیع دختر ۱۷ ساله اهوازی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
رضا بژکول طی یادداشتی در آفتاب یزد با عنوان درسی که از چینیها نگرفتیم، نوشت: چین یکی از کشورهای بزرگ آسیایی با قدمتی والا، جمعیت و وسعت بالا، برآمده از آفتاب شرق آسیا، در زمانهای که فقر در آن کشور فراگیر بوده، اما با یک اصلاح سیاسی توسط دنگ، اقتصادش را فربه و نگاهش را فراگیر کرد!
کشوری کمونیستی با اقتصاد پویا و جهانی، اما تامین کننده منافع ملی چینیها، توانست نگاه اقتصادیاش را به بیشتر کشورها تسری دهد تا با ایجاد تسهیل در روابط و قراردادهای کلان اقتصادی، برای رفع بیکاری جوانان چینی با شرکتهای متنوع داخلی، بازار کار جهانی ایجاد کند!
چین و امریکا بزرگترین رقابت اقتصادی را با هم دارند، در عین حال بزرگترین تجارت جهانی را با هم دارا هستند و در هر شرایط سخت و بحرانی با هم گفتگو میکنند.
از طرف دیگر، چین با اتحادیه اروپا نیز رقابت و تجارت فراوان دارد، اگر چه صادراتش بر وارداتش چیره دارد، اما کارشناسان خبره باور دارند که چینیها بزرگترین تهدید برای امریکا و اروپا نیز به شمار میآیند!
دولتهای توسعه یافته این را به خوبی میدانند که بزرگترین تهدید برای غرب بخصوص آمریکا نه ایران است نه روسیه، بزرگترین تهدید چین کمونیستی است. اما در عمل میبینیم که بیشترین تجارت بینالمللی را نیز با چینیها دارند (در مجموع نزدیک به یک میلیارد دلار)
چینیها در سال ۱۹۷۹ با امریکا صادرات و واردات چهار میلیارد دلاری داشتند، اما پساز فراز و فرودها و تقابلها و نهایتا قراردادهای فیمابین، امروز نزدیک به ۶۰۰ میلیارد دلار تبادل کالا دارند که البته صادراتش چربش بیشتری دارد!
چینیها با اروپا بر اساس آمار trade map طی بیست سال از حدود ۴۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۱ به ۴۶۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ رساندند که حکایت از رشد ۱۰ درصدی در این مدت است. از آن طرف صادرات اروپا به چین از ۳۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۱ با رشد ۷/۷ برابری به ۲۷۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ رسیده است. به عبارتی حجم تجارت چین با اروپا (در سال ۲۰۲۰، ۲۲ درصد بود، اما واردات چین ۱۰/۵ درصد از اروپا!
چیزی که خیلیها به آن توجه نمیکنند و یا نمیپردازند این است که چینیها پس از سه دهه تجربه دولت کمونیستی مطلق (دوره مائو) راهشان را به خوبی تغییر دادند و با غرب و شرق عالم روابط دوستانه برقرار کردند، تا بتوانند با کسب تجربه اقتصادی و علمی، جمعیت بالای یک میلیاردی کشورشان را از فقر عمومی و فراگیر نجات دهند.
پیامی که چینیها در انتخاب این راه به جهانیان و سیاستمداران دادند این بود، کهای دولتها «اقتصاد را فدای سیاست نکنید» تا جهان عرصهای شود برای روابط، تبادل، تعادل، تفاهم، تجارت و تدبیر امور برای رشد و توسعه داخلی، در فرایند زمان برای ملتهای جهان.
اینکه چه کشورهایی این پیام چینیها را گرفتند آمار دقیقی نیست، اما آن دسته از کشورهایی که پیام را گرفتند، موفقتر بودند تا کشورهایی که همچنان در تقابل با قدرتها ایستادند!
باشد که درس گیریم و مانند چینیها اقتصاد را فدای سیاست نکنیم، و برای نجات اقتصاد از سیاست، با بهره گیری از نظریه پردازان سیاسی مستقل، اقتصاد کشورمان را به اقتصاد جهانی وصل کنیم تا رفاه را برای ملت ایران به ارمغان بیاوریم.
باشد که چنین کنند.
سید علی علوی در ستون یادداشت روز روزنامه خراسان با عنوان رسانه در پازل تهاجم ترکیبی نوشت: روز گذشته رهبر انقلاب در جمع فرماندهان نیروی هوایی به مناسبت ۱۹ دی ۵۷ بار دیگر از جهاد تبیین گفتند و هجمه چند بعدی دشمن در عرصههای مختلف به انقلاب اسلامی. ایشان با اشاره به «تهاجم ترکیبی» جبهه دشمن علیه ایران یعنی تهاجم اقتصادی، سیاسی، امنیتی، رسانهای و دیپلماسی تأکید کردند: در مقابل این تهاجم ترکیبی و دستهجمعی، نمیتوانیم همیشه در موضع دفاعی بمانیم و ما نیز باید در زمینههای مختلف از جمله رسانهای، امنیتی و اقتصادی تهاجم ترکیبی کنیم که در این زمینه اهل فکر و اقدام به خصوص مسئولان، موظف به تلاش هستند. بیانات دیروز رهبر انقلاب را از جنبههای مختلفی میتوان مورد مداقه قرار داد و در باره آن سخن گفت، اما آن چه برای نگارنده به عنوان یک فعال رسانهای قابل تامل بود، توجه ویژه ایشان به حوزه رسانه بود. در واقع در شرایط فعلی رهبرانقلاب رسانه را یکی از اضلاع پنج گانه تهاجم دشمن برمیشمارند و در مقابل رسانه را یکی از اضلاع تهاجم ترکیبی علیه دشمن میدانند؛ موضوعی که نشان از اهمیت جایگاه رسانه در منظر و رویکرد ایشان دارد. رویکردی که در سایر بیانات ایشان از جمله در بیانیه گام دوم انقلاب به وضوح میتوان دید.
موضوع از آن جا مهمتر میشود که بدانیم شرایط رسانهای کشور در وضعیت مطلوبی نیست و در واقع توان و ظرفیت فعلی در جبهه رسانهای کشور نیاز به یک بازطراحی ماهوی و شکلی جدی دارد. تغییر مدل رسانهای کشور از «مرکز به پیرامون» به «پیرامون به مرکز»، حضور نهادهای مردمی و بخش خصوصی در عرصه رسانه داری به جای رسانههایی که از بودجه عمومی و بدون توجه به خواست و نیاز مخاطب فعالیت میکنند، طراحی و برنامه ریزی حساب شده برای بازگشت مرجعیت رسانهای به داخل مرزها که یکی از نکات مهم در موضوع مقابله با تهاجم ترکیبی دشمن است، توجه به اقتصاد رسانه به عنوان مهمترین عامل در استقلال رسانه، حمایتهای حساب شده از بنگاههای رسانهای برای کوچ از بسترهای سنتی به بسترهای مدرن، برنامه ریزی برای افزایش سواد رسانهای در آحاد افراد جامعه، پذیرش ویژگیهای جامعه شبکهای به عنوان واقعیتهایی که بشر امروزی با آن مواجه است، تمرکز بر ایجاد و تولید پلتفرمهایی که ظرفیت پذیرش در ابعاد منطقهای و بین المللی داشته باشند همچون تجربه چین در پلتفرم تیک تاک یا وی چت، سرمایه گذاری جدی در حوزه توسعه رسانههایی در ابعاد ملی، منطقهای و بین المللی و ... اینها بخشی از سر فصلهایی است که به نظرمی رسد اگر بخواهیم در جنگ رسانهای با دشمن موفق باشیم باید به آن توجه کنیم و به آن مجهز شویم. طبیعتا در جنگ رسانهای مورد اشاره رهبر انقلاب باید به ترکیبی از عملیاتهای پدافندی و آفندی مجهز شد. در عرصههایی رسانههای کشور نیاز به تجهیز آفندی دارند و درعرصههایی نیاز به تجهیز پدافندی. درعرصههایی روی سخن با مدیران رسانهها و هر تولید کننده محتواست و در عرصههایی تکالیف و وظایفی بر عهده متولیان، اما آن چه مسلم است آن است که وضعیت رسانهای کشور با ید متناسب با ظرفیت و توان تهاجمی دشمن تقویت شود. بااین شرایط در حالی که رهبر انقلاب به صراحت بر نقش ایجابی رسانهها در عرصه خطیر جهاد تبیین و مقابله با تهاجم ترکیبی دشمن تاکید کرده اند، مسئولان و متولیان امر رسانه باید حجت را بر خود تمام شده بدانند و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری مورد نیاز رسانهها برای نقش آفرینی جدی در این عرصه را فراهم کنند.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان از چاله افراط تا چاه تفریط! نوشت: در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، هر سال مقالات، مصاحبهها، خاطرات، اخبار و گزارشهائی درباره انقلاب، چگونگی پیروزی آن، دشمنیهائی که با آن شد، مقاومتهای مردم در برابر توطئهها و فشارها، ضعفها و قوتها، پیشرفتها، خدمات و دستاوردها منتشر میشوند. طبعاً برای پیشگامان انقلاب، شهدا و ایثارگران و در راس همه، برای امام خمینی که رهبری انقلاب را برعهده داشت و موسس نظام جمهوری اسلامی است، در مطالبی که به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی منتشر میشوند جایگاهی در نظر گرفته میشود.
نکته دیگری که آنهم طبیعی و قابل درک است، اینست که در هر زمانی هر قدر شرایط اقتصادی و امنیت و تامین آزادیهای مشروع در جامعه خوب باشد، دوستان انقلاب بهتر و بیشتر میتوانند به تشریح اهمیت آن بپردازند و هر وقت شرایط خوبی وجود نداشته باشد، کوتاه میآیند و حتی گاهی بعضی افراد از گفتن و نوشتن خودداری میکنند و در مقابل، عناصر مخالف یا ناراضی و یا حتی کسانی که دچار تردید و اشتباهاتی در محاسبات شدهاند، با تحلیلهای منفی درصدد انکار اهمیت انقلاب برمیآیند. آن کوتاه آمدنها و این منفیبافیها در سالهای اخیر بیشتر شده و شرایط نامناسب اقتصادی و نادیده گرفته شدن حقوق مردم در بخشهای مربوط به آزادی بیان و قلم و انتخاب براساس آنچه در قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد تاکید و تصریح قرار گرفته، زمینه را برای دامن زدن به این وضعیت فراهم کرده است.
آنچه موجب تاسف شدید است اینست که در سالهای اخیر به ویژه امسال، از یکطرف حملات تبلیغاتی به شخص امام خمینی برای افراد ناراضی یا کسانی که دچار تردید و اشتباه شدهاند، به ابزاری برای خودنمائی تبدیل شده و از طرف دیگر کسانی که از آنها انتظار میرود از امام دفاع کنند، به دلایل مختلف سکوت اختیار کردهاند. صاحبان قدرت هم بقدری سرگرم تحکیم پایگاه خود هستند که اصولاً یا فرصت توجه به چنین مسائلی را ندارند و یا خدشه وارد شدن به چهره امام خمینی برای آنها اهمیتی ندارد.
در همینجا لازم است بر این واقعیت تاکید شود که منظور این نیست که بگوئیم امام خمینی معصوم از خطا و اشتباه بوده و نباید نقد شود. او خود اول کسی بود که گفت من هم اشتباه کردهام و کسانی را که درباره او با زبان مبالغه صحبت میکردند، از این کار نهی میکرد.
میان انتقاد و انتقام، تفاوت زیادی وجود دارد. این روزها عدهای با استفاده از عوارض منفی ندانمکاریهای بعضی مسئولین، انتقاد را بهانه قرار داده و از امام خمینی انتقام میگیرند و عدهای نیز که در کارنامه خود سوابق تحکیم کردن قدرت جریان افراطی را دارند و حالا از کرده خود پشیمانند، با هدف پاک کردن آن سوابق منفی و بازسازی چهره مخدوش خود، به چهره موسس نظام جمهوری اسلامی چنگ میاندازند. امام خمینی در عین حال که عاشقان فراوانی در میان اقشار مختلف مردم ایران داشت بطوری که سخنان او را بدون، چون و چرا میپذیرفتند، هرگز از این جاذبه برای پیشبرد اهداف خود استفاده نکرد و از حقگوئی و تکیه کردن بر منطق عدول نکرد. او انقلاب اسلامی را با شناخت واقعیتهای جامعه و چراغ راه قرار دادن تعالیم اسلام ناب محمدی به پیروزی رساند و مردم با دریافت حقیقت و درک منطق استوار او با انقلاب همراهی کردند و ایران را از یوغ رژیم فاسد و منحط پهلوی که دلال استعمار و مظهر استبداد بود خارج ساختند و به نظام مردمی جمهوری اسلامی رای دادند. در دوران ۱۰ ساله رهبری امام بعد از پیروزی انقلاب، باز هم در عین حال که همگان با طیب خاطر و از عمق جان به نقطهنظرهای امام باور داشتند، او همواره به سخن ناصحان منصف و دلسوز و آگاه توجه میکرد و هرگز خود را از مشورتهای آنان بینیاز نمیدانست. علاوه بر اینها، چشم و گوشهای بینام و نشان و بیغرض و بیطرفی در میان مردم داشت که او را از آنچه در زیر پوست جامعه میگذشت با خبر میکردند و به همین دلیل بود که موضعگیری هایش تا آخرین لحظه عمر دقیقاً با منافع ملی و نیازهای مردم همخوانی داشت و هرگز از مصالح عامه فاصله نگرفت.
اینکه صاحبان کارنامههای پر از تلاش برای تحکیم جریان افراطی اکنون احساس پشیمانی میکنند، جای خرسندی دارد، ولی این حضرات باید بدانند که راه جبران آن سوابق، چنگ انداختن به چهره امام نیست. توسل به این روش، پناه بردن از چاله افراط به چاه تفریط است.