علیرضا ناجی، استاد ویروسشناسی دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی و رییس مرکز تحقیقات ویروسشناسی بیمارستان مسیح دانشوری درپاسخ به این گونه ابهامات میگوید: «در سویههای قبل از افراد خواسته میشد که ۱۴ روز در قرنطینه بمانند. اما این زمان در سویه اومیکرون به چند دلیل کاهش یافته است. سرعت انتقال بالای اومیکرون باعث شده تعداد افراد زیادی به این سویه مبتلا شوند و ماندن طولانیمدت نیروهای کاری در قرنطینه برای کارفرمایان مقدور نیست.»
به گفته ناجی، بیماری یک یا دو روز قبل از شروع علائم و همچنین چند روز بعد از شیوع آن، قابل سرایت و انتقال است. اما همه افراد واکسن زده یا نزده در صورت مثبت شدن تست، باید به مدت ۵ روز در قرنطینه خانگی بمانند.
خروج از قرنطینه نیز حتما باید بعد از نداشتن هیچ گونه علائمی باشد. البته استفاده از ماسک مطمئنی که کاملا جلوی دهان و بینی را بپوشاند هم الزامی است.
ناجی میگوید یکی از مهم ترین شرایط خروج از قرنطینه این است که افراد هیچ گونه علائمی نداشته باشند. کسانی که با فرد مبتلا به کرونا در تماس باشند؛ در صورتی که دوز سوم واکسن کرونا را تزریق کرده باشند نیازی به ماندن در قرنطینه ندارند. اما تا ۱۰ روز در هر جمعی حتما باید از ماسک استفاده کنند. البته بهتر است پس از ۵ روز تست کرونا بدهند و در صورت مثبت شدن تست؛ حتی بدون هیچ گونه علامتی هم قرنطینه شوند و با دیگران در ارتباط نباشند.
ناجی در مورد افرادی هم که واکسن نزده اند و با شخص مبتلا به کرونا در ارتباط بودهاند میگوید این افراد حتی اگر هیچ علامتی هم نداشته باشند باید تا ۵ روز در قرنطینه بمانند و پس از دادن تست، در صورت منفی شدن آن؛ باز هم در اجتماعات حتما از ماسک مناسب استفاده کنند.
این استاد ویروس شناسی، تزریق دوز سوم واکسن را بسیار ضروری میداند و بر آن تاکید دارد . چون باعث میشود افراد حتی در مواجهه با شخص مبتلا هم زودتر بتوانند به زندگی روزمره خود برگردند.
مسعود یونسیان، اپیدمیولوژیست و استاددانشگاه علومپزشکیتهران هم میگوید:« در مورد چگونگی رعایت افراد برای پیشگیری از ابتلا به اومیکرون و جدا سازی افراد مبتلا میتوان به دو نکته اشاره کرد ؛ درخصوص اینکه تا چه زمان امکان انتقال ویروس به افراد دیگر وجود دارد، نظرات متفاوت است؛تا جایی که عده ای ۵ روز را برای این مدت کافی دانستهاند .در صورتی که بعضی مقالات علمی هم این مدت را ۲۵ روز اعلام کردهاند.»
به عقیده او، صحبت سر آن نیست که تا چه زمان میتوانیم ویروس را در بدن فرد تشخیص دهیم؛ بلکه موضوع مهم آن است که بدانیم چه نقطه مناسبی وجود دارد که در این نقطه بتوانیم احتمال انتقال بیماری و همچنین میزان تداخل در امور جاری جامعه را به حداقل برسانیم .
یعنی انتقال ویروس و انتشار آن از بیمار، موضوعی نیست که بتوان گفت به طور یکسان و یکنواخت ادامه دارد و بعد از آن نقطه یکدفعه و بهطور ناگهانی قطع میشود.
به گفته این اپیدمیولوژیست، در این خصوص، یک طیف وجود دارد که اوج آن ،زمان شروع علائم بالینی بیماری است که البته قبل از آن هم این سرایت و انتقال شروع شده و تا روز پنجم پس از ابتلا هم معمولاً شدت آن بالاست. ولی از روز پنجم به بعد به تدریج کاهش پیدا میکند. البته دقت تست و همچنین میزان شدت بیماری یا اینکه فردی نقص ایمنی داشته باشد ممکن است بیماری را طولانیتر کند.
به عقیده یونسیان، برای تشخیص درست مدت زمان قرنطینه، میتوان دامنه وطیفی را بین چهار، پنج روزتا ده ،دوازده روز در نظر گرفت. اما نکته مهم این است که با ایجاد فاصله بیشتر ،احتمال آلوده کردن یا شدت انتشار ویروسهم کاهش پیدا می کند. بنابراین هنر آن نیست که ببینیم چه زمان میتوان ویروس را از بیمار جدا کرد ؛ بلکه مهم آن است که یک متخصص بهداشت عمومی که می داند چه دور از آلودگی بیماری زاست و همچنین به موضوعات دیگر جامعه هم ازجمله جنبههای اجتماعی و روانی در کنار جنبههای بهداشتی به معنای واقعی اشراف و احاطه داشته باشد بتواند نتیجهگیری درستی در این خصوص بگیرد.
این اپیدمیولوژیست میگوید تصمیمگیری در مورد مدت زمان قرنطینه و چگونگی مقابله با انتشار اومیکرون باید تصمیمی عملی و قابل اجراباشد. بهعنوان مثال اگر قرارباشد هر کسی در بیمارستان کار میکند هنگام ابتلا تا دو هفته در قرنطینه بماند ؛کم کم کل بیمارستان تعطیل میشود و ممکن است بیماران دیگر بر اثر کمبود نیروی متخصص با مشکلات زیادی مواجه شوند .
این مثال در مورد بسیاری از سازمان ها و ادارات مهم هم صادق است. بنابراین پاسخ به این سوال که تاکی ویروس و انتقال آن در بدن از بین می رود؛ چیزی نیست که بتوان پاسخ قاطع و قابل اطمینانی به آن داد. بلکه تعادل، توازن و محاسبه بسیار دقیقی لازم است که مشخص کند کجا منافع قرنطینه کردن بر ضررهای آن غلبه نمی کند وکجا نمی توان از آن استفاده کرد.
مثلا درحال حاضر آمریکا با انجام مطالعات؛ پنج روز قرنطینه را انتخاب کرده است. اما دلیل نمیشود این میزان، حتما برای ایران هم صادق باشد. ولی وقتی ما مطالعه مشابهی انجام ندادهایم؛ عاقلانهترین کار آن است که به یک نهاد علمی معتبر دنیا استناد کنیم و انتخاب علمی ، اصولی و قابلاجرا داشته باشیم.
به گفته یونسیان، درنظر داشته باشیم در جهشهای قبل، افراد زیادی در جامعه هنوز واکسن نزده بودند؛ در صورتی که در حالحاضر این میزان بسیار بیشتر شده است .
همچنین در واریانت اومیکرون با ویروسی مواجهیم که از هر هزار نفر یک نفر فوت میکنند؛ درصورتی که در واریانت های قبلی، این میزان بیشتر بوده است. همچنین با توجه به سرعت انتقال بیماری، ممکن است حدود ۵۰ درصد جامعه مبتلا شوند ؛ اگرچه حتی همه آنها علامتی هم نداشته باشند. اما اگر فقط ۱۰ درصد یعنی یکپنجم این جمعیت هم علامتدار شوند یا تستشان مثبت شود ۱۴روز سر کار نیایند چه کسی میخواهد جامعه را اداره کند؟
همچنین در واریانت های قبلی هم ۱۴ روزقرنطینه در بسیاری کشورها به ۱۰ روز و ۷ روز تقلیل یافته بود. بنابراین طبیعی است کشورهایی که علاوه بر وضعیت اقتصادی مناسب، برای این بیماری دارو هم دارند؛ تصمیم جدیدی برای شرایط جدید خود بگیرند.
اما در هر صورت؛ مبنای این تصمیمات باید علمی و قابل اجرا باشند، ضمنآنکه جوانب مهم دیگر را نیز در جامعه در نظر بگیرند و در نهایت با توجه به اولویتها به نتیجه درستی دستیابند.