به گزارش «تابناک» به نقل از خبرگزاری صداوسيما؛ معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه و رئیس جمهور سابق این کشور در گفتگویی اختصاصی با شبکه خبری آر تی تاکید کرد جهان دو قطبی به پایان رسیده است و آمریکا دیگر حاکم جهان نیست و کل جهان، بستانکار آمریکا است.
دمیتری مدودف گفت: آمریکا تصور میکند کشوری فراتر از قوانین بین الملل است و میتواند هر طور که دلش میخواهد، رفتار کند.
خبرنگار شبکه تلویزیونی آرتی گفت: آمریکا چندین بار در گذشته دست به اقداماتی (نظامی) مشابه در مناطقی زده است که به هیچ وجه منافع مستقیمی در آنها نداشته است. این کشورها، همسایه آمریکا نبوده اند یا تهدیدی برای این کشور به حساب نمیآمده اند. به عنوان مثال، یوگسلاوی (سابق)، عراق و افغانستان. اما اقدام نظامی آمریکا هیچ وقت با چنین واکنش گسترده و متحدی از سوی غرب مواجه نشده است. هیچ کسی به بمباران جشن عروسی در افغانستان با تعطیلی مغازههای لباس فروشی اروپایی در آمریکا واکنش نشان نداد. آمریکا هیچ عواقبی را هم متحمل نشد. چرا؟ چرا ما شاهد واکنشی قدرتمند به اقدامات روسیه هستیم، همان اقداماتی که شما میگویید کاملاً از نظر تامین امنیت ما، توجیه پذیر هستند؟
مدودف در پاسخ به این سوال گفت: «این گفته شبیه به کشف جدیدی نیست، اما کاملاً مشخص است که آمریکا خود را کشوری فراتر از قوانین بین الملل و تمامی کشورهای دیگر به حساب میآورد.
وی خاطر همچنین نشان کرد: پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان نظم دو قطبی جهان براساس تقابل ناتو و پیمان ورشو، آمریکا خود را برنده ماجرا و تنها ذینفع فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دانست. در شرایطی که اتحاد جماهیر شوروی در واقع به دلیل فعالیتهای ناتو از هم نپاشید بلکه دلایل داخلی در این امر دخیل بودند؛ و به همین خاطر است که آنها این طور رفتار کردند: آنها معتقدند که نمیتوان آنها را به پای میز محاکمه کشاند، اما آنها حق دارند همه را قضاوت کنند و تصمیم گیرندگان نهایی هستند و حق دارند هر کاری که دلشان میخواهد، انجام بدهند. چند عامل هم باعث چنین رفتاری میشود؛ اول اینکه، آمریکا از نظر اقتصادی کشوری بسیار قدرتمند است. نکته دوم اینکه با نگرشی انتقام جویانه دلار چاپ میکند و به همین خاطر بدهی داخلی اش همین طور بیشتر و بیشتر میشود. در حقیقت، کل جهان، بستانکار آمریکا است. ممکن است کل جهان از نظر اقتصادی به دردسر بیفتد و دچار بحران شود و در همان زمان آمریکاییها سرگرم چاپ دلار باشند. به همین خاطر است که آنها اکنون از این نظر هم احساس میکنند که اصلاً مجازات نشده اند. درست به همان دلیلی که اقدامات آمریکا در افغانستان، عراق و ویتنام در چند دهه گذشته، هیچ وقت از نظر حقوقی از سوی جامعه بین المللی زیر ذره بین نرفته است. با وجود این، در زمان جنگ ویتنام، اتحاد جماهیر شوروی هنوز زنده بود و در قالبهای چندگانه بحثهای فشردهای درباره این موضوع به راه میانداخت. همان طور که میدانید، اتحاد جماهیر شوروی آن زمان به ویتنام کمک میکرد. آمریکا مدتها چنین سیاستی را دنبال کرد. همه هم میدانیم که ماجرا چطور به پایان رسید. این نکته را هم بگویم که ویتنام هزاران کیلومتر از آمریکا فاصله دارد. این واقعیتی است که افراد کمی، حتی در این کشور، آن را به خاطر میآورند، چون مدت زمان بسیاری از آن گذشته است، اما دوستان ویتنامی ام به من گفتند که دخالت آمریکا در ویتنام در طول دهه شصت میلادی باعث کشته شدن بیش از یک میلیون ویتنامی شد. فکرش را بکنید. بیش از یک میلیون نفر! خودتان نگاهی به نقشه بیندازید و ببینید آمریکا کجاست و ویتنام کجا قرار دارد. با وجود این، آمریکا وارد این کشور شد و در نتیجه بیش از یک میلیون نفر کشته شدند. حتی همان زمان هم این اقدام آنچنان محکوم نشد، هر چند پیمان ورشو و اتحاد جماهیر شوروی هم سر پا بودند. بعد هم که اتحاد جماهیر شوروی در کنار پیمان ورشو از روی نقشه جهان ناپدید شد، آمریکا به طور کامل از کنترل خارج شد. آنها فکر میکنند هر کاری که بخواهند، میتوانند انجام بدهند. یوگسلاوی نمونه بارز آن است. ما دیدیم که تعدادی از کشورها به طرز فاحشی به قوانین بین الملل بی توجهی کردند و در آنجا از نیروهای مسلح و تسلیحات، از جمله مهمات حاوی اورانیوم ضعیف شده استفاده کردند. آیا سر و صدایی به پا شد؟ خیر. آنها متوجه شدند که میتوانند به کارهایشان ادامه بدهد، توجیهی سر هم کنند و بعد هم از دست قانون فرار کنند. امروز بعضی از رهبران اروپایی اذعان میکنند که «بله، شاید آنها کمی بیش از اندازه واکنش نشان داده اند.»، اما حرفی بیشتر از این نمیزنند. آمریکا به این دلیل در گوشه و کنار جهان چنین رفتاری میکند، چون آنها فکر میکنند که دیگر رقابتی در کار نیست. اما آنها اشتباه میکنند.
معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه و رئیس جمهور سابق این کشور در پایان افزود: زندگی حالت ایستا ندارد و تحولات جدیدی در روابط بین الملل شکل میگیرد و کشورهای جدیدی به عنوان کشورهای قدرتمندی ظهور پیدا میکنند. معنای این حرف این است که مراکز جاذبه جدیدی در روابط بین المللی در حال شکل گرفتن است. به نمونههایی مثل جمهوری خلق چین، هندوستان و فدراسیون روسیه نگاه کنید. جهان دوقطبی به پایان رسیده است. آمریکا دیگر حاکم سیاره زمین نیست.»