به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۱۸ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که گاز مصرفی ایران معادل ۳۰ کشور اروپا، آمریکا تحریمها را افزایش داد، نفت ایران مشتریان جدید پیدا کرد، انتقاد مجلس از عملکرد دولت در حوزه اشتغال و صدور ۱۰۲۴ کیفرخواست برای اغتشاشگران، از مواردی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حمیدرضا شاهنظری طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان نوشت: درباره ماهیت اغتشاشات اخیر بسیار میتوان سخن گفت، ولی آنچه در مورد این بحث قابل توجه است تلاشی است که دشمنان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و نیز در رسانههای رسمیشان برای القای این گزاره به کار گرفتهاند که «این حوادث، طلیعه به ثمر نشستن یک انقلاب بزرگ است که توسط مردم در حال وقوع است» و حوادث حدود دو ماه اخیر مشابه حوادث ماههای منتهی به انقلاب سال ۵۷ است!
در جامعهشناسی انقلابها سه عنصر اساسی را رکن جنبشهای انقلابی به حساب میآورند؛ ۱. دارا بودن هدف و ایدئولوژی مشخص و برنامه روشن برای حکومت و اداره جامعه؛ ۲. مشارکت غالب مردم و ۳. دارا بودن رهبری کاریزماتیک. بررسی این سه عنصر برای فهم ماهیت آنچه در حوادث اخیر گذشت ضروری است؛
۱-انقلاب اسلامی بر پایه مکتب متعالی اسلام و به پشتوانه ۱۴۰۰ سال مبارزات اسلامی و مجاهدتهای علمی و فکری هزاران عالم شکل گرفت. انقلابی که به روشنی اهدافی، چون استقلال از اجانب، آزادی از غل و زنجیرهای استکبار ساخته و شکوفا ساختن استعدادهای مردم ایران و بازگشت عظمت به این کشور بزرگ را داشت. همین اهداف روشن و ابتنای آن بر مکتب الهی اسلام بود که انقلاب را به پیش برد و آحاد یک ملت بزرگ را به صحنه مبارزه کشاند. در مقایسه با آن، آنچه طی حوادث اخیر مشاهده گردید فقدان واضح یک ایدئولوژی بسیجگر و انسجامبخش برای به صحنه کشاندن مردم به صحنه است. برای نمونه مشاهده تصاویر و ویدئوهای تجمعکنندگان حامی اغتشاشات در خارج از کشور در تجمع برلین و نیز سایر تجمعات اپوزیسیون نشان میدهد که در این تجمعات پرچمهای گروههای مختلف و متعارضی که اساساً با یکدیگر اختلافات عمیقی دارند، برافراشته شده و تنها وجه مشترک این گروهها دشمنی با انقلاب اسلامی و نیز مدیریت یکپارچه آنان توسط سرویسهای امنیتی دشمنان است که توانسته آنان را بهرغم تضادهای عمیق در یک جا جمع کنند. از طرفی انقلاب اسلامی بر اساس ابتنای خود بر مکتب اسلام و با بهرهمندی ازنظریات شخصیتهای علمی و معرفتی و استفاده از نظرات اندیشمندانی بزرگ شکل گرفت. حتی بنیانگذار آن، خود واجد بالاترین مرتبه دینی و یک شخصیت علمی کمنظیر بود و نظریات مترقی «ولایت فقیه» و «جمهوری اسلامی» را برای اداره جامعه ارائه کرد. این را مقایسه کنید با آشوبطلبان و تروریستهای مدعی انقلاب این روزها که نه تنها هیچ نظریهای برای انقلاب ندارند، بلکه محتوای تولیدی آنان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و رسانههای اپوزیسیون مورد هدایت سرویسهای امنیتی دشمن، صرفاً دارای محتوای سلبی و دعوت به خشونت و ویرانگری است. فقط مقایسه سطح فرهیختگی دانشجویانی، چون شهیدچمران با فحاشان دانشگاه شریف و سایر دانشگاهها که نهایت فرهیختگی آنان در فحاشیهایی خلاصه شده که تاکنون حتی از سطحپایینترین اراذل جامعه هم به آن شکل به صورت جمعی و در برابر دوربین مشاهده نشده است، روشنکننده این تفاوت جدی است.
دکتر سیفالرضا شهابی کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان انتخابات کنگره آمریکا و احتمالات پیش روی نوشت: در سهشنبه (هشتم ماه نوامبر ۲۰۲۲) مصادف با ۱۷ آبان ۱۴۰۱ انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا برای انتخاب تمام ۴۳۵ کرسی مجلس نمایندگان و ۳۰ کرسی از ۱۰۰ کرسی مجلس سنا و ۳۶ فرماندار ایالتی در سراسر این کشور برگزار شد؛ انتخاباتی که برای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه جنبه حیاتی دارد.
تاکنون حزب دموکرات از ۲۲۰ کرسی و حزب جمهوریخواه از ۲۱۲ کرسی در مجلس نمایندگان برخوردار بودهاند و اکثریت شکنندهای برای دموکراتها قلمداد میشد. در سنا با تعداد ۵۰ – ۵۰ کرسی مساوی بودند و با احتساب رای معاون رئیسجمهوری که از حزب دموکرات است، اکثریت با این حزب بود.
نظرسنجیها حکایت از موفقیت حزب جمهوریخواه در مجلس نمایندگان دارد و احتمالا در مجلس سنا، اکثریت دموکراتها حفظ خواهد شد؛ اگرچه تا اعلام نتیجه نهایی انتخابات نمیتوان نظر قاطع داد. صاحبنظران عقیده دارند؛ در این انتخابات موضوع اقتصادی و معیشتی و تورم که در چهل سال اخیر در ایالاتمتحده بیسابقه بوده مورد توجه رایدهندگان است؛ موضوعی که جمهوریخواهان در تبلیغات انتخاباتی برای جلب آرای بخش خاکستری جامعه روی آن انگشت گذاشتهاند و مانور میدهند. در این حال دموکراتها که در مظان اتهام در کمکاری برای بهبود اقتصادی قرار دارند برای جلب آرای شهروندان آمریکایی، امکان آسیب دیدن دموکراسی آمریکایی را بزرگ کردهاند و تبلیغات میکنند؛ موضوعی که در این مقطع ضرورت پرداختن به آن چندان احساس نمیشود و به نظر میرسد برای آمریکاییها در اولویت قرار ندارد. اکنون اقتصاد و بهبود وضعیت معیشتی اولویت رایدهندگان آمریکایی است.
اگر دموکراتها که در حال حاضر کاخسفید و قوه مجریه را در اختیار دارند، در این انتخابات دچار شکست شوند موضوع بیسابقهای نیست. در دوره اول ریاستجمهوری «باراک اوباما» در سال ۲۰۱۰ دموکراتها تعداد ۶۳ کرسی را در مجلس نمایندگان از دست دادند با این حال اوباما برای بار دوم انتخاب شد. در دوران ریاستجمهوری ترامپ هم در سال ۲۰۱۸ جمهوریخواهان ۴۱ کرسی مجلس نمایندگان را به دموکراتها واگذار کردند.
اهمیت این انتخابات به این خاطر است که اگر دموکراتها دچار شکست بشوند:
۱- دونالد ترامپ نامزد شکستخورده انتخابات ریاستجمهوری بر ادعایش در مورد تقلب در انتخابات ریاستجمهوری و انتخاب جو بایدن در سال ۲۰۲۰ بیشتر پافشاری خواهد کرد.
۲- احتمالا ترامپ بلافاصله نامزدی خود را برای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ اعلام میکند و از اکنون تبلیغاتش را شروع خواهد کرد.
۳- تبلیغات گسترده ترامپ علیه رئیسجمهور سالخورده که در آستانه ۸۰سالگی است و اکنون هم به خاطر کهولت سن دچار اشتباهات فاحش میشود، سبب بههمخوردن تعادل بایدن میشود و به سلامت روحی و جسمی وی آسیب میرساند. ممکن است او در دو سال باقیمانده دچار اشتباهات غیرقابل جبران شود.
۴- دولت بایدن در دو سال باقیمانده در تصویب بسیاری از لوایح دچار مشکل خواهد شد و عملا ترمزش کشیده میشود و به دولتی بیخاصیت تبدیل خواهد شد.
۵- برجام که در دو سال اخیر احیا نشد با اکثریت یافتن جمهوریخواهان در کنگره احتمال موفقیت مذاکرات کاهش پیدا میکند.
۶- امکان دارد حمایت مالی و نظامی بایدن از اوکراین با موانعی روبهرو شود، جمهوریخواهان به مخالفت برخیزند و بایدن را در بنبست قرار دهند.
۷- با افزایش کرسیهای جمهوریخواهان در کنگره احتمالا قدرت مانور نتانیاهو در منطقه بیشتر شود.
۷ -کشورهای عرب خلیجفارس که از انتخاب بایدن نگران بودند با پیروزی جمهوریخواهان در کنگره از محاق خارج خواهند شد و به ورود جمهوریخواهان به کاخسفید در سال ۲۰۲۴ امیدوار میشوند.
حسین راغفر اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: به گفته رئیس سازمان برنامه و بودجه «بهخاطر افزایش نیافتن قیمت حاملهای انرژی، ۲۰۰ هزار میلیارد تومان عدم تحقق بودجه داریم نمیتواینم از آسمان بیاوریم!» هرآنچه باید میگفتیم را بارها گفتهایم، اما گوش شنوایی نبوده. به نظر میرسد آنچه باعث شده امروزه سخن از کسری بودجه ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی به میان بیاید، به زمانی برمیگردد که آقایان دارند بودجه را تنظیم میکنند، بدون اینکه توجه داشته باشند این منابع باید از کجا تامین شود. صرف اینکه با پیشبینیهای که میکنند میزان مالیات دریافتی چقدر باید باشد و یا پیشبینی فروش نفت، بودجه را براساس این تصمیمها تنظیم میکنند. آنها هستند که امروز باید پاسخ دهند. نظام تصمیمگیری که سه دهه است با فروش منابع طبیعی خواسته نظام اقتصادی کشور را مدیریت کند و امروز هم ادامه همان سیاستهاست و آنچه کف خیابانها شاهد هستیم، محصول مستقیم همین سیاستهایی است که اعمال شده و با کمال تاسف شاهد هستیم از آنهایی که یقه میدریدند و رگ گردنشان چه در مجلس و چه در حوزههای دیگر سیاستگذاریهای اقتصادی کشور متورم میشد، امروز صدا و واکنشی نیست. آنهایی که روسای جمهور قبل و رئیسجمهور سیزدهم را تشویق میکردند هیچ نگران نباشد و جلو رفته و شجاعت داشته باشند، چون هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و اصلاحات باید صورت بگیرد، الان کجا هستند؟ یکی از را جبران کسر بودجه افزایش قیمت حاملهای انرژی است، اما با توجه به اینکه ظرفیتهای طبقه متوسط و گروههای کم درآمد جامعه بهشدت مستهلک شده، نمایش آنها را در اشکال مختلف اعتراضهای کنونی در کف خیابانها و همچنین رشد فقر و شکلگیری لشکر بازیافت کنندگان زباله و اعتیاد، رشد جرائم شاهدیم که همگی اشکال دیگر اعتراض به همین سیاستهاست.
سوال این است که مگر بقیه کشورهای دنیا نفت میفروشند و منابع خودشان را از این طریق تامین میکنند؟ در دورههایی که برای کشورهای صنعتی غربی مثل آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان حساس بوده، نرخ مالیات تصاعدی برای صاحبان ثروتها و درآمدهای بالا بالغ بر ۹۰ درصد بوده است و منابع لازم اداره جنگها و بحرانهای اقتصادی، اجتماعی را از طریق افزایش نرخ مالیاتها تامین میکردند. نظام مالیاتی ما یک نظام وابسته و طبیعتا تنها تامین کننده منافع برخی گروههاست که هر سال بودجهها را با بیانضباطی بارز افزایش دادهاند.
سال گذشته بودجه ۱۴۰۰ کشور، ۹۰۰ هزار میلیارد تومان بود و بودجه ۱۴۰۱، ۶۰۰ هزار میلیارد تومان بر آن افزوده یعنی بالغ بر ۶۰ درصد به بودجه عمومی کشور افزوده و منابع تامین این هزینهها را مواردی قرار داده که امروزه محقق نشدهاند. وقتی در دولت سیزدهم قیمت ارز از ۲۷ هزار تومان به بالغ بر ۳۷ هزار تومان افزایش مییابد یعنی بالغ بر ۶۰ و اندی درصد افزایش در قیمت ارز ایجاد میشود. معنای دیگرش این است که پساندازهای طبقه متوسط حداقل به همین میزان از جیب آنها خرج میشود. به این مالیات تورمی میگویند. دولتها هزینه اصلی را از طبقه متوسط و با فقیرتر شدن طبقه محروم و کم درآمد جامعه، تامین کردهاند. یعنی به جای اینکه مالیاتها را از طبقات برخوردار بگیرند از این طبقات به صورت مالیات تورمی، مالیات گرفتهاند و به همین دلیل هم پیامدهایش را شاهد هستیم. همانطور که هر بار پیامدهای سیاستهایی که به این وضعیت منجر شده را متذکر شده بودم، شرایط کنونی از نظر ما کاملا محصول طبیعی سیاستهای دولتهاست. حال سوال اینجاست که چرا هزینههای این سیاستها را طبقات متوسط و پایین جامعه باید بپردازند؟ آنهایی که این سیاستها را توصیه میکنند باید مسئولیت پیامدهای آن را هم بپذیرند.