به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز شنبه پنجم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که پیروزی تیم ملی ایران مقابل ولز با تیترهایی همچون برخاستن ققنوس از خاکستر! شکار اژدها در قطر! اژدها را قورت دادیم، یوزها با شکار اژدها به جام جهانی برگشتند، ایران دو - ولز، اسرائیل، آل سعود و وطنفروشان داخلی و خارجی صفر در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
محمدعلی وکیلی، مدیرمسئول روزنامه ابتکار با عنوان همه از آینده میپرسند در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: آینده ایران سخت نامتعین شده است. اما راستش را بخواهید چگونگی آینده بیش از هرچیز تابعی از چگونگی رفتارهای نظام است. هیچ کدام از طرفین صحنه، در تعیّن آینده به اندازه جمهوری اسلامی صاحب نقش نیستند. به همین سبب مهمترین “مسئولِ آینده” جمهوری اسلامی است. این نظام است که می تواند با یک تصمیم ورق را برگرداند و البته با تصلب، تمام امکانها را بسوزانَد. اینکه جمهوری اسلامی تصمیم به اصلاح خود می گیرد یا نه، در سرنوشت تک تک ایرانیان موثر است. پیرامون اصلاح حکومت البته چند موضع وجود دارد. برخی با هرگونه اصلاح در جمهوری اسلامی مشکل دارند. اینان دو گروه هستند. گروهی که خود حلقه بسیار تاثیرگذار در درون نظام هستند. تقریباً اینان بیشترین نقش را در اتخاذ مواضع جمهوری اسلامی دارند. بخش کوچکی از جامعه نیز با چنین روشی همراه است. این بخش از جامعه معتقد است هرگونه تغییر، جمهوری اسلامی را از اصل خود دور میکند و امید دارند در مقاومت در برابر تغییر نهایتاً فرجی حاصل آید. این گروه با ایدههای آخرالزمانی منتظرند معجزهای بشود و مناسبات طوری بچرخد که بهرغم همه مشکلات یک شبه جمهوری اسلامی آقای جهان شود و همه مسائل خودبه خود حل شود. تم حاکم بر اداره کشور با تب این بخش از جامعه منطبق بوده و البته این خود مهمترین دلیل عدم رضایت اکثریت مردم ایران شده است. به زعم اینان دلیل نارضایتی مردم، اصلاح طلبان و دولتهای برآمده از خواستگاه رأی آنان میباشد. نسخه نجاتبخش کنونی این جماعت و تجویزهای شان نابگرایی و خالص سازی هرچه بیشتر حکومت و پالایش و حذف هرآن کس که غیر از این فکر میکند.
مجموعه تحلیل های کیهان، نطق شیخ پناهیان در تشییع شهدای شاهچراغ و مواضع برخی ائمه جمعه ازجمله آقای علم الهدی نمونه هایی از این بخش موثر از حاکمیت است. بطور خلاصه می توان گفت اگر دست فرمان حکومت با دستور این جماعت پیش رود نبایست امیدی به اصلاح و تغییر در رفتارها و سازوکارهای اداره کشور داشت و باید منتظر نتیجه باخت باخت رویه کنونی ماند نمونه آنچه دربازی با انگلستان رخ نمود. در نقطه مقابل هم بخش مهمی از اپوزیسیون هستند که چون فرض براندازی را اصلاح ناپذیری حکومت قلمداد می کنند با هر نوع ایده اصلاحی برمی آشوبند و همچون گروه اول تلاش می کنند هر ندای صلح جو و اصلاح خواهی را در نطفه خفه کنند. آنچنانکه چند روز پیش فقط به دلیل توصیه احمد زید آبادی به پرهیز از خشونت چندان حملاتی علیه او تدارک دیده شد که تصمیم به خداحافظی از سپهر سیاسی گرفت. سوخت موتور اعتراضات کف خیابان از خارج تا داخل ادعای اصلاح ناپذیری حکومت است. به غیر از این دو دسته، تمامی گروههای سیاسی شامل ملی مذهبی، مذهبی، اصلاح طلب، اصولگرا و حتی بسیاری از رانده شده های نظام به خارج از کشور و خیل عظیمی از مردم که با کف خیابان همدل هستند ولی بنابه دلائل مختلف تاکنون همراه نشده اند، یا دل به سوسوی اصلاح پذیری حکومت دارند یا در آرزوی اصلاح آن هستند. سخت معتقدم اکثریت ملت همچنان راه کم هزینه برای اصلاح حکومت را ترجیح میدهند. هر عقل سلیمی چنین امری را به شرط امکانِ تحقق، بر هر سناریوی دیگری ترجیح می دهد. اما مشکل این است که بخشی ازحکومت همراه با براندازان پالسِ اصلاح ناپذیری به ملت می دهد.
اکنون توپ اصلاح در زمین حکومت است. تا کنون اقدام و یا عزمی بر اصلاح بنیادی ندیده ایم. همه نگرانی ها این است که فرصت اصلاح از دست برود و کشور در آتش دوسوی مخالفانِ اصلاح بسوزد. باید ورق را از همانجا که برگشت دوباره برگرداند. باید “امکانِ تغییر” را دوباره خلق کرد. به گمانم تمام ایران دوستان مکلفند هرچه دارند بگذارند تا راه اصلاحِ جمهوری اسلامی باز شود. تمام مشایخ ریش خود را گرو بگذارند. تمام مراجع اعتبار خود را وسط بیاورند. اگر این راه همچنان مسدود بماند معلوم نیست از ایران چه چیزی باقی بماند.
اگر حکومت مجاب به تغییر شد و بنا شد زمین بازی را با اصلاحات تغییر دهد مجموعه ای از اقدامات اورژانسی را بایست انجام دهد؛ اقداماتی از جمله اعلان عفوعمومی؛ انحلال بخش زیادی از بنیادها و ستادهایی که به اقتضای اول انقلاب تاسیس شد اما سال هاست بدون داشتن کارکرد خاصی فقط بار هزینه اجرایی کشور را افزایش می دهند؛ درسیاست خارجی نیز نیازمند یک ۵۹۸ دیگری هستیم. بی افقی مهمترین رازِ ناآرامی اخیر است. حکومت باید افق بگشاید، افقی جدی و جدید،مقدمه افق گشایی داشتن شجاعت اتخاذ راهبردهای جدید است.
حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان حالا نوبت هزینه دادن غرب است نوشت: تصویب قطعنامه ضد ایرانی اخیردر آژانس بین المللی انرژی اتمی، مولد تحلیل ها و دغدغه های تازه ای در حوزه سیاست خارجی کشورمان بوده است. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمی توان به سادگی ازکنار آنها گذشت؛
نخست اینکه ادعاهای آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص مکان های سه گانه، معطوف به زمان گذشته و نه حال است. پرونده ابعاد نظامی احتمالی فعالیت های هسته ای ایران در گذشته ( موسوم به PMD ) نیز در آستانه انعقاد برجام در سال 2015 میلادی مختومه شده است.این پرونده، شامل همه ابعاد فعالیت های هسته ای ایران در گذشته بوده و حتی شخص یوکیو آمانو، مدیر کل سابق آژانس نیز حل و فصل ابهامات قبلی آژانس را در این خصوص تایید کرده بود. بنابراین، کلیت تلاش آژانس برای مفتوح نگاه داشتن پرونده PMD و استفاده از ادعاهای نخ نمای مربوط به گذشته فعالیت های هسته ای ایران با هدف تاثیرگذاری بر حال و آینده ، منبعث از رویکردی حقوقی و فنی نیست.
نکته دوم، به اصرار آژانس بر نظارت و بازرسی از «مکان های سه گانه»باز می گردد.جمهوری اسلامی ایران قبلا در مواضع رسمی خود ( وفق مصوبه راهبردی مجلس شورای اسلامی)، هرگونه همکاری فراپادمانی با آژانس را معطوف به برداشته شدن تحریمها و بازگشت اصولی وواقعی طرف مقابل به توافق هسته ای دانسته بود .در چنین شرایطی اصرار آژانس بر دسترسی فراپادمانی به اماکن ادعایی، مصداق تلاش غرب مبنی بر امتیازگیری از ایران بدون امتیازدهی به کشورمان می باشد. فراموش نکنیم که هیچگونه مولفهای تحتعنوان «عدم شفافسازی» در قبال فعالیتهای هستهای کشورمان اصالت و موضوعیت ندارد. فراموش نکنیم که افزایش ذخایر اورانیوم غنیشده در ایران، ارتقای درصد و خلوص غنیسازی به ۲۰ و ۶۰درصد، جملگی بهصورت آشکار و با اطلاعرسانی کامل به آژانس صورت گرفته و این سازمان بینالمللی، نمیتواند در این خصوص ادعای «عدم شفافیت» کند.
آنچه تحت عنوان عدم دسترسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به مکانهای ادعایی مطرح میشود نیز معلول عدم شفافیت هستهای ایران نبوده و منبعث از دو مولفه مهم به نام «سیاسیکاری آژانس» و «عدم اراده غرب مبنی بر احیای برجام» است. در چنین شرایطی، وادارسازی ایران نسبتبه همکاری یک جانبه با آژانس کاملا غیرقابل قبول می باشد.
نکته سوم و پایانی، به چرایی تلاش آژانس جهت مفتوح نگاه داشتن پرونده های ادعایی و مانور سیاسی بر روی آنها باز می گردد. واقعیت امر این است که دشمنان جمهوری اسلامی ایران درصدد هستند با مفتوح نگاه داشتن این پروندهها پس از احیای توافق هستهای، از تهدیدی به نام «ابطال دوباره توافق هستهای» بهعنوان اهرم فشاری جهت دسترسی به این اماکن و حتی برخی اماکن ادعایی دیگر (که در ارتباط با موارد ادعایی مطرح میکنند)، استفاده کنند. بدیهی است که در چنین شرایطی باید پروندههای مذکور قبل از اجرایی شدن توافق هستهای تعیینتکلیف شوند. آژانس اذعان کرده است که موارد ادعایی مطروحه، مربوط به سالها قبل است یعنی قبل از انعقاد توافق هستهای! باتوجهبه دهها مورد راستیآزمایی برجامی صورتگرفته ازسوی آژانس (خصوصا از سال۲۰۱۶ میلادی تا زمان خروج آمریکا از برجام)، اکنون بهانهای برای مفتوح باقی ماندن این پروندهها پس از احیای توافق هستهای باقی نمیماند اما گویا این موضوع به یک خط قرمز مشترک میان معاندان و مخالفان فعالیتهای هستهای صلحآمیز کشورمان تبدیل شده است.به عبارت بهتر، مقامات آژانس نسبت به مکان های ادعایی به مثابه «سرپل های دسترسی به دیگر اماکن خاص» درکشورمان می نگرند. اکنون جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد که باید این پرونده ها قبل از اجرایی شدن برجام ،«مختومه» و از احیای دوباره آنها تحت هر شرایطی جلوگیری شود.
در نهایت اینکه کنش غیرحقوقی وحتی تهدید ضمنی غرب مبنی بر ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد، باواکنشی دقیق و قاطعانه از سوی کشورمان همراه شده است. مقامات آمریکایی و اروپایی تصور می کردند که واکنش ایران نسبت به قطعنامه سیاسی اخیر در شورای حکام، قطع برخی دیگر از دسترسی های آژانس در نطنز و فردو یا انتقال تجهیزات بیشتر به فردو خواهد بوداما تصور آغاز رسمی و گسترده غنی سازی 60 درصدی در نیروگاه حساس فردو را نمی کردند. اساسا یکی از اصلی ترین دلایل سفر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به دوحه و دیدار وی با مقامات قطری ، سراسیمگی نسبت به این تصمیم واقدام کشورمان بوده است. دیگر زمان آن رسیده است که مثلث آمریکا، اتحادیه اروپا و آژانس بین المللی انرژی اتمی هزینه رفتار غیراصولی و ناعادلانه خود علیه نظام و ملت ایران را به صورتی علنی و صریح دریافت کنند. اکنون بازیگران غربی بیش از هر زمان دیگری نسبت به هزینه های مواجهه با جمهوری اسلامی ایران در حوزه های هسته ای و غیر هسته ای آگاه شده اند!
حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان حرف مرد یک کلام نیست! نوشت: - تیتر اول کیهان روز سهشنبه اول آذرماه جاری و جملهای که به عنوان «روتیتر» آمده بود، واکنشهای متفاوت و در مواردی متضاد را به دنبال داشت. تیتر اصلی این بود: «ایران ۲ ـ انگلیس و اسرائیل و وطنفروشان داخلی و خارجی۶»
با این تیتر به تلاش فشرده تیم ملی کشورمان اشاره کرده و تاکید داشتیم ۲ گلی که به دروازه تیم انگلیس وارد کردهاند، ارزشی بسیار فراتر از ۲ گل داشته است. با این توضیح که تیم ملی کشورمان فقط با تیم انگلیس روبهرو نبوده بلکه با دولت انگلیس، رژیم صهیونیستی، آلسعود و وطنفروشان مزدوری که دولتهای یاد شده از داخل و خارج کشور استخدام کرده و برای تضعیف روحیه بازیکنان تیم ملی کشورمان به کار گرفته بودند نیز روبهرو بوده است. از این روی ۲ گل تیم ملی ایران در مقابل ۶ گل تیم انگلیس اگرچه در محاسبات تعریف شده «باخت» تلقی میشود ولی این باخت با توجه به صحنهای که به آن اشاره شد، باختی ناعادلانه در میدانی نابرابر بود.
- روتیتر کیهان برای تیتر یاد شده روز سهشنبه، گلهای دردمندانه از برخی بازیکنان تیم ملی کشورمان بود که در آغاز بازی ایران و انگلیس از همخوانی با سرود ملی کشورمان خودداری کرده بودند! این اقدام با توجه به شرایط این روزها و تلاش گسترده و همهجانبه دشمنان بیرونی و مزدوران اجارهای آنها در داخل کشور که با هدف اعلام شده مقابله با اساس هویت اسلامی و ایرانی کشورمان صورت میگرفت، دور از انتظار بود.
از این روی، در روتیتر کیهان، بیتوجهی برخی از بازیکنان مورد انتقاد قرار گرفته بود. برخی از دوستان میگفتند، عدمهمخوانی با سرود ملی در بازیهای دیگر هم سابقه داشته است. این برداشت اگرچه خالی از واقعیت نبود ولی از آنجا که سرود ملی، نماد ایران اسلامی است، انتظار آن بود که در اوج کینهتوزیهای دشمنان علیه تمامیت ایران اسلامی نکته یاد شده از سوی بازیکنان تیم ملی که نماینده ملت ایران هستند مورد توجه ویژه قرار میگرفت. مخصوصاً در حالی که صدها رسانه بیگانه در این عرصه به دروغپردازی و توهمپراکنی مشغول بودند.
۴- و اما، دیروز در آغاز بازی با تیم «ولز»، تمامی اعضای تیم ملی کشورمان همزمان با پخش سرود ملی ایران، در حالتی روحنواز و افتخارآفرین به همخوانی با این نماد ملی پرداختند و نکته تماشایی و شنیدنی دیگر آن که تماشاچیان ایرانی حاضر در استادیوم نیز در حالی که اشک شوق در چشمان خود داشتند، با اعضای تیم ملی همخوانی کردند. این رخداد قابلتقدیر قبل از هر چیز دیگری حکایت از آن داشت که در بازی قبلی با انگلیس، سکوت برخی از اعضای تیم ملی کشورمان به هنگام پخش سرود ملی ایران ناشی از غفلت بوده است و نه هیچ علت دیگری. چرا که اگر غیر از این بود، در بازی دیروز، سرود ملی کشورمان را با شور و حالی افتخارآمیز و دشمنشکن زمزمه نمیکردند. از این روی، بر خود لازم میدانیم که آنچه بهگلایه در «روتیتر» تیتر یک کیهان سهشنبه اول آذرماه آورده بودیم را اصلاح کنیم و تقدیر فراوان خود از تیم ملی فوتبال کشورمان را ابراز داریم.
۵- در میان ضربالمثلهای رایج، این ضربالمثل که حکیمانه و خداپسندانه نیز هست به فراوانی دیده میشود و آن، این که «حرف مرد همیشه یک کلام نیست». با این توضیح که پوزش از سوءبرداشت و خطایی که در میان بوده است یکی از آداب اسلامی و از نشانههای جوانمردی است. ما به دلایلی که اشارهای کوتاه و گذرا به آن داشتهایم، خودداری از همخوانی با سرود ملی را اقدامی ناپسند و به دور از آداب و اخلاق دینی و ملی میدانستیم -و میدانیم- از این روی خودداری برخی از اعضای تیم ملی کشورمان از همخوانی سرود ملی -مخصوصاً در اوج توهمپراکنی دشمنان علیه تمامیت اسلام و ایران- را ناپسند و نابایسته تلقی کرده بودیم ولی اکنون که میبینیم، سکوت آنان از روی غفلت بوده است وظیفه دینی خود میدانیم که برداشت قبلی خود را اصلاح کنیم.
برادر رزمنده و عزیزم، سردار صفوی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به توصیهای از رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و برای نگارنده نقل میکرد که ایشان میفرمودند چه کسی گفته است که حرف مرد یک کلام است؟! اگر سخنی به حقیقت گفته است بایستی بر آن اصرار بورزد و از ملامت این و آن باکی نداشته باشد ولی چنانچه به خطا رفته است باید سخن خطای خود را اصلاح کند.