به نقل از نیویورک تایمز، این هفته اتفاقی غیرعادی برای جو بایدن رخ داد. نتیجه یک نظرسنجی معتبر انجام شده توسط «اکونومیست» و «یوگاو» نشان داد که بایدن از جایگاه مثبتی برای تایید مقام ریاست جمهوری نزد افکار عمومی برخوردار است و ۵۰ درصد از رای دهندگان ثبت نام کننده برای شرکت در انتخابات او را تایید کرده و ۴۷ درصد با نامزدی دوباره او مخالفت کردهاند.
شاید این نظرسنجی یک امر دور از ذهن به نظر میرسید. میزان موافقت با بایدن از تابستان به این سو بهبود یافته اما میانگین نتایج نظرسنجی در حمایت از او هنوز زیر ۴۵ درصد باقی مانده است. شاید هرگونه پیشرفت و بهبودی در جایگاه بایدن نزد افکار عمومی با افشای بیشتر اسناد طبقهبندی شدهای که در دفتر او پنهان شده بود دشوارتر شود. با این وجود، در حالی که جمهوری خواهان کنگره خود را برای یکسال دعوای داخلی و تنشهای مالی آماده میکنند ارزش آن را دارد که برای بازگشت واقعی بایدن یعنی بازگشت به میزان محبوبیت واقعی او جایی را در نظر بگیریم.
پیش از انتخابات میان دورهای سه گناه اصلی بر گردن دولت بایدن بود. نخست تصمیمات اولیه کاخ سفید برای محدود کردن تولید انرژی سپس لغو برخی از سیاستهای مهاجرتی ترامپ (که پس از آن با افزایش قیمت گاز و بحران مرزی همراه شد) و سوم هزینههای زیاد صرف شده در طرح نجات امریکا که به افزایش نرخ تورم دامن زد. هم چنین، دولت بایدن اعتدالی واقعی را در زمینه مسائل فرهنگی از خود نشان نداد در حالی که ویژگی اصلیای که بایدن با آن شناخته شده بود یک کاتولیک، دموکرات و «میانه رو» بود.
یکی از موارد ناکامی بایدن که باید به آن اشاره کرد عقب نشینی ناموفق نیروهای امریکایی از افغانستان بود. البته این موضوعی اصلی و محوری در رقابتهای انتخابات میان دورهای نبود و نکته دیگر آن که علیرغم اجرای فاجعه بار طرح خروج نیرو از افغانستان تصمیم گیری در این باره ضروری و جسورانه بود. با این وجود، اگر به میزان محبوبیت بایدن توجه کنیم سقوط کابل نقطه عطف بزرگی به نظر میرسد لحظهای که اولین تردیدهای جدی را در مورد صلاحیت دولت بایدن نزد افکار عمومی ایجاد کرد.
بنابراین، تصور بازگشت بایدن مستلزم آن است که بایدن بر این تصویر ایجاد شده از خود و دولتاش غلبه کرده و یا روند معکوسی را طی کند تا تنها از اهمیت آن کاسته شود. در مورد اقتصاد، چنین سناریویی به این صورت خواهد بود: مجلس نمایندگان جمهوری خواه هرگونه احتمال هزینههای تورمی جدید را از بین میبرد، نرخ تورم بدون افزایش میزان بیکاری به سیر نزولی خود ادامه خواهد داد، باز شدن فضا در چین پس از کنار گذاشتن سیاست کووید صفر به روند عادیسازی اقتصاد جهانی کمک میکند و سلاح انرژی پوتین نه یک کشمکش مداوم بلکه یک ضربه یکباره خواهد بود و امریکا بدون رکودی واقعی از این دوره عجیب پسا کوویدی عبور خواهیم کرد.
در سیاست خارجی، احتمالا بهترین حالت برای دولت بایدن دستاوردهای بیشتر برای اوکراینیها در بهار و سپس نوعی آتش بس پایدار است که او را قادر میسازد تا به کاهش حمله روسیه و هم چنین مدیریت موفقیتآمیز ریسک جنگ جهانی سوم اعتبار بخشد.
در عوض، این احتمال وجود دارد که با بنبستی خونین مواجه شویم. با این وجود، مدیریت جنگ اوکراین توسط کاخ سفید احتمالا موفقترین دستاورد بایدن در عرصه سیاست خارجی تا به امروز بوده است. اگر تا یک سال دیگر نیز دولت بایدن در این عرصه موفق به نظر برسد خاطره سقوط کابل از افکار عمومی کاملا پاک خواهد شد.
در مورد مهاجرت و بحران مرزی دولت بایدن به وضوح فکر میکند که با محدودیتهای جدید در مورد پناهندگی چرخش به راست خواهد داشت. با این وجود، اثر بخشی سیاسی این سیاست به موفقیت واقعی آن بستگی دارد. در همین حال، در مورد مسائل فرهنگی بعید به نظر میرسد که بایدن هیچ تغییر جهت قابل توجهی نخواهد داشت اما او میتواند امیدوار باشد که دولتاش نیازی به ایجاد خصومت و رویارویی با جناح چپ حزب دموکرات نداشته باشد.
نقش جمهوری خواهان کنگره به طور کلی در سناریوی بهبودی کلیدی است. دولت بایدن میتواند به بازگشتهای سیاسی موفق «بیل کلینتون» و «باراک اوباما» که به وضوح با میانجیگری حزب جمهوری خواه صورت گرفت نگاه کند. بر اساس شواهد به خصوص در مورد کوین مک کارتی ممکن است تاریخ تکرار شود.
با این وجود، یک تفاوت مهم بین شرایط گذشته با شرایط فعلی وجود دارد: کلینتون و اوباما در دوران اوج حیات سیاسیشان سیاستمدارانی با استعدادی غیرعادی بودند در حالی که بایدن شخصیت دیگری دارد او یک خودی سیاسی در میان سیاستمداران امریکایی محسوب میشود اما به شکل آشکاری برای ادامه منصب ریاست جمهوری بسیار پیر به نظر میرسد.
گاهی اوقات این واقعیت میتواند به طرز عجیبی برای کاخ سفید مفید باشد. در مواردی مانند افشاگریهای صورت گرفته پیرامون اسناد طبقه بندی شده یا اقدامات هانتر بایدن، این ایده که بایدن به جای فساد آگاهانه به طور تصادفی یا ناآگاهانه مرتکب خطا شده باعث میشود دوره او در مقایسه با دورههای ریاست جمهوری اسلافاش قابل قبولتر به نظر برسد.
با این وجود، سن بالای بایدن باعث ایجاد چالشهایی نیز برای او میشود که دولتهای کلینتون و اوباما با آن مواجه نبودند. اگر سناریوهای ذکر شده در بالا در سال ۲۰۲۳ میلادی تحقق نیابند قابلیت بایدن برای هدایت کشتی زیر سوال خواهد رفت. حتی در صورت تحقق موارد ذکر شده نیز سایه کاهش ظرفیتهای بایدن ممکن است هم چنان بر حمایت افکار عمومی از او تاثیر منفی بگذارد.
فرض بر این است که جمهوری خواهان نامزد مخالفی پیدا میکنند که تضاد آشکاری در عرصه قدرت و ظرفیت با بایدن دارد. با این وجود، اگر آنان مسیر دیگری را انتخاب کنند و به ترامپ روی آورند نامزدی که بایدن پیشتر او را شکست داده این قویترین سناریوی بازگشت و روشنترین مسیر برای یک دوره ریاست جمهوری دیگر بایدن خواهد بود.