امروز ۲۳ بهمن، نخستین روز از آغاز چهل و پنجمین سال حیات جمهوری اسلامی و فرصت مناسبی برای مرور کارنامه ورزش این نظام است.
به گزارش تابناک ورزشی؛ همزمان با ۴۴سالگی پیروزی انقلاب، رسانههای متعلق به مخالفان و موافقان جمهوری اسلامی هر یک تلاش دارند با مقایسه دستاوردها و ضعفها در موضوعات گوناگون از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا مسائل سیاسی و نظامی و علمی، مواضع خود را تقویت کنند.
در این میان ورزش به طور شاخص، به دلیل ارتباط مستمر با جامعه و علاقه وافر مردم به قهرمانان ورزشی و افتخارات آن، بسیار بیشتر از سایر حوزهها زیر ذرهبین گروههای مختلف و افکارعمومی بوده است. در کوچه و خیابان بر سر نتایج تیمهای ورزشی ایران در رقابتهای مهم قارهای و جهانی و المپیک بحث و گفتوگو میشود و ایرانیان در این زمینه دارای دانش بالاتری از سایر ملل هستند.
وجود روزنامه های پرشمار ورزشی، شبکه های رادیویی و تلویزیونی متعدد مختص ورزش و همچنین سایتهای متعدد تخصصی در رشتههای مختلف، نشان از اهمیت ورزش برای مردم دارد و آنها لحظه به لحظه رویدادهای ورزشی و اخبار و حتی حواشی داخلی و خارجی آن را دنبال میکنند.
میخواهیم در این گزارش، منصفانه به عملکرد ورزش ایران بعداز انقلاب اسلامی بپردازیم و ضعفها و قوتها در ۴۴سال گذشته را بررسی کنیم و ببینیم در کدام نقاط نیازمند ترمیم و اصلاح هستیم.
به عنوان نخستین تبصره باید یک دهه آغازین نظام جدید سیاسی ایران بعد از فروپاشی حکومت شاهنشاهی را به جنگ و تحولات اجتماعی مرتبط با آن اختصاص دهیم که قاعدتا اجازه رشد و توسعه به ورزش رو به پیشرفت ایران را نداد.
نکته کلیدی دیگر، مقایسه کارنامه ورزش به نسبت سایر حوزههاست؛ یعنی اگر بطور مثال نتایج ایران در بخشی از رقابتهای ورزشی را مثبت و خوب تلقی میکنیم، این مطلوبیت در موازنه با توفیق اقتصاد، صنعت، فرهنگ و دانش ایرانی مدنظر قرار گیرد و قضاوت شود، قاعدتا با اقتصاد قویتر و بودجههای بیشتر، ورزش ایران میتوانست از چیزی که هست بسیار پربار تر نشان دهد.
سیر عملکرد ورزش ایران پس از انقلاب با محوریت ادوار المپیک
از اوایل دهه ۷۰ شمسی و با آغاز دوران سازندگی، ورزش ایران قد علم کرد و بعداز افول طولانی در رخدادهای آسیایی و المپیک نشانه های ترمیم نمایان شد. ایران که در آغاز دوران جدید سیاسی، دو دوره المپیک ۱۹۸۰ مسکو و ۱۹۸۴ لسآنجلس را تحریم کرده و در آن شرکت نکرده بود، در واقع نسل طلایی که در کوران نایب قهرمانی تاریخی در بازیهای آسیایی تهران در قبل از انقلاب، زبده و سرشناس شده بود، از دست داد.
بنابراین از سال ۱۹۸۸ و المپیک سئول، شاهد رونمایی از ورزشکارانی هستیم که در حیات جمهوری اسلامی به اوج درخشش و بازدهی رسیدند. تنها یک نقره در این مسابقات و البته یک نقره و دو برنز در المپیک ۱۹۹۲ بارسلون، نشان واضحی از افت ورزش ایران در این مقطع است؛ اما با طلای رسول خادم در المپیک ۱۹۹۶ آتالانتا آمریکا، ورزش ایران به خودباوری رسید و چهار سال بعد در ۲۰۰۰ سیدنی، ورزش ایران از زیر سایه سنگین تنها رشته مدالآور خود یعنی کشتی آزاد خارج شد، چون وزنهبرداری نیز بار دیگر کمر راست کرد و روی سکو رفت و با دو طلای باورنکردنی توسط رضازاده و توکلی چشم ها را خیره کرد. علیرضا دبیر هم در ابتدای هزاره جدید میلادی طلایی شد.
در المپیک آتن ۲۰۰۴ کاروان ایران در تعداد مدال طلا افت کرد اما در مجموع مدال، شش نشان شامل دو طلا، دو نقره و دو برنز به ارمغان آورد که باعث امیدواری بود. غیر از این تکواندو نیز به حلقه رشتههای مدالآور ایران پیوست و همراه وزنهبرداری برای ایران طلا به بار آورد؛ اما کشتی آزاد امید اول ورزش کشور به دو نقره و یک برنز بسنده کرد.
المپیک ۲۰۰۸ پکن به معنای واقعی کلمه برای کاروان ۵۵نفره ایران یک فاجعه بود و اگر هادی ساعی یک طلای تکواندو را برای کشورمان نمیآورد، با یک برنز مراد محمدی در کشتی برمیگشتیم.
شاید همین افتضاح، موجب بیداری ورزش ایران و سرمایهگذاری روی کاروان المپیک گشت و چهار سال بعد در المپیک ۲۰۱۲ لندن، درخشانترین نتیجه تاریخ ورزش ایران در ادوار بازیهای تابستانی ثبت شد؛ ۱۳ مدال شامل ۷ طلا و پنج نقره!
مثلث رشتههای ورزشی مدالآور ایران در المپیک هم در این دوره به مربع تبدیل شد چراکه نقره پرتاب دیسک توسط حامد حدادی به لیست مدالهای ایران اضافه شد؛ اما تفاوت اصلی در کشتی فرنگی رقم خورده بود؛ جایی که محمد بنا با شاگردانش توفان به پا کرد و سه طلا گرفت و قهرمان کشتی فرنگی المپیک شد! اگر ناداوری فیلا نبود، شاید یک طلای دیگر هم توسط عبدولی به سوریان، قاسم رضایی و امید نوروزی اضافه میشد.
تیم ایران سه طلا هم در وزنه برداری گرفت که دوتای آن به دلیل دوپینگ رقبا، پس از پایان مسابقات به کمیته المپیک ایران ابلاغ شد! دو طلای نواب نصیرشلال و محمدپور که همچون شهاب در آسمان ورزش ایران زودگذر بودند ولی بهداد سلیمی ماند و همچنان تاخت.
همچنین کمیل قاسمی هم از بررسی دوباره نمونههای دوپینگ، منتفع و برنز این آزادکار به طلا تبدیل شد.
تکرار این نتیجه در المپیک ۲۰۱۶ ریو برزیل، کار سختی بود که رخ نداد؛ اما شگفتی ورزش ایران که نشان از آغاز دوران تازهای بعداز انقلاب در ورزش ایران میداد، کسب اولین مدال زنان در تاریخ ورزش ایران در المپیک بود که توسط کیمیا علیزاده در تکواندو حاصل شد.
ورزش ایران که از اوایل دهه ۹۰ رشد و بازسازی خود در ورزش زنان را به طور جدیتر پیگیری کرده بود، پس از توفیق در بازیهای آسیایی، موفق شد در بازیهای تابستانی هم به این باور برسد که میتواند با همه محدودیتها و کمتوجهی به زنان در بودجه دستگاه ورزش، به لطف انگیزه و تلاش خستگیناپذیر در رقابت با زنان کشورهای توسعهیافته که بدون قید در رعایت حجاب، در مسابقات از لحاظ شرایط فیزیکی و پوشش راحتتر بودند، به مدال المپیک هم دست یابد.
در آخرین المپیکی که ورزش ایران در توکیوی ژاپن پشت سر گذاشت، دو رکورد جدید دیگر بر جای گذاشت؛ اولی به اضافه شدن دو رشته مدالآور المپیکی به ورزش ایران برمیگردد که تیراندازی و کاراته بودند!
به این ترتیب ورزش در بعداز انقلاب به شکل بارزی از انحصار دو رشته کشتی و وزنهبرداری در بالاترین رویداد جهانی خارج شد و حالا میتوان از هر ورزشکاری که راهی المپیک میشود توقع کسب مدال و حتی طلا داشت؛ درسی که جواد فروغی در رشته بسیار سخت و پررقابت تیراندازی به ورزشکاران کشورمان داد. کاراته نیز در اولین حضور رسمی در لیست مسابقات، یک طلا توسط گنجزاده به ورزش ایران اهدا کرد.
چرا ورزش ایران پس از انقلاب اسلامی، کارنامهای بهتر از دوره پهلوی دارد؟
ایران در مجموع هشت بار در دوران شاهنشاهی و نه بار در دوران جمهوری اسلامی در المپیک حضور داشته است. هرچند سطح رقابت و کشورهای شرکتکننده و پیشرفت ورزش در دنیا طی این سال ها با یکدیگر قابل مقایسه نیستند، ورزشکاران ایران رفته رفته پس از پیروزی انقلاب، خود را بیش از پیش باور کردهاند و توانسته اند سهم بهتری از این میدان افتخار برای وطن خود به دست آورند.
حالا بدون انتشار به جدول مدالهای المپیکی ورزش ایران و مقایسه آن در قبل و بعداز انقلاب متوجه میشویم که کارنامه این دو دوره قابل قیاس نیست و با رشد ۳۰۰درصدی کفه ترازو به طور واضحی سمت ۴۴سال اخیر که یک دهه آن در جنگ تحمیلی و حداقل ده سال دیگرش در تحربمهای شدید گذشت، سنگینی میکند.
در کنار این مقایسه کمّی، باید به رشد ورزشهای تیمی ایران نیز اشاره کرد که سرآمد آنها والیبال و بعداز آن بسکتبال است. ورزش بانوان به طور چشمگیری پیشرفت داشته و سهم زنان در ورزشکاران اعزامی به المپیک هر دوره بیشتر میشود، قابل کتمان نیست که این آمار با توان و استعداد خانم های ایرانی فاصله بسیاری دارد.
زنان ایران در بازیهای آسیایی رشد چشمگیری داشتهاند و هر دوره بیشتر از قبل به تعداد مدال مردان نزدیک میشوند. در واقع ورزش ایران در میادین بینالمللی تا یکی دو دهه قبل، نیمی از ظرفیت کل ورزش کشور بود، ولی حالا به نظر ميرسد مسئولان ورزش راه آسان مدالگیری در بخش زنان را پیدا کردهاند.
خروج از انحصار مدال در رشتههای خاص و خواب طولانی تیمیها
همچنین در سه دهه اخیر، انحصار مدال از چند رشته معدود خارج شده و شاید به زودی شاهد کسب مدال در رشتههایی نظیر شمشیربازی، والیبال، قایقرانی، تیرکمان، دوهای نیمه استقامت و سرعت و برخی شاخههای پرتابی بهجز دیسک باشیم.
ورزش ایران اساسا در ژیمناستیک و شنا به عنوان در رشته پرمدال همیشه ضعیف نشان داده و در دوومیدانی و تیراندازی نیز به نسبت جمعیت و سابقه خود سهم مطلوبی در مدالها ندارد. ایران تا امروز هم در سیطره رشتههای انفرادی باقی مانده است و تا کنون مدال تیمی در المپیک نداشتهایم که یک شکست مدیریتی محسوب میشود و ربطی به دوره سیاسی نظام خاصی ندارد.
ورزش ایران قبل از انقلاب در کشتی آزاد و وزنهبرداری خلاصه میشد و کم پیش میآمد که در رقابتهای جهانی رشته دیگری مدال کسب کند؛ اما بعداز انقلاب، رشتههای کشتی فرنگی، تکواندو، کاراته، تیراندازی و دوومیدانی مدال المپیکی آوردند.
در زمینه اولینها هم تعداد افتخارات تاریخی که نخستین بار در ورزش ایران رخ داد، قابل شمارش نیست و حجم آن مطلب جداگانهای میطلبد.
ایران در بازیهای آسیایی؛ مقام دوم ۱۹۷۴ تهران دستنیافتنی است
اما ورزش و مسابقات آن تنها محدود به المپیک نیست، مسابقات جهانی متعددی طی چهار دهه اخیر برگزار شده که ورزش ایران در آن رکوردهای جدید برپا کرده است؛ رشتههایی که شاید قبل از انقلاب حتی در مسابقات شرکتکننده هم نداشتند.
همچنین باید به بازیهای آسیایی اشاره کرد که بعد از المپیک، دومین رخداد برای سنجش میزان پیشرفت و پسرفت ورزش کشورهای این قاره از جمله ایران است.
در این بازیها با توجه به رشد نجومی چین و فاصلهگیری ژاپن و کرهجنوبی به واسطه اقتصاد پیشرو و صنعتی، به این زودیها نباید روی رتبهای بالاتر از چهارم حساب باز کرد. ایران در بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران به عنوان میزبان با ۳۶ طلا به مقام دوم جدول نهایی مدالها رسید که تکرار آن تقریبا محال شده است و این تقصیر دستگاه ورزش کشور نیست بلکه مولفههای دیگر به ویژه اقتصاد و تکنولوژی در آن تعیینکننده است. این فاصله شاید تا دههها پر نشود و شاید هم با بازگشت اقتصاد ایران به ریل بازدهی و شکوفایی، در دورهای ۱۵ساله جبران شود. مقام دومی کاروان کشورمان در بازیهایی که مجموعه ورزشی آزادی برایش ساخته شد، به لطف افزایش شدید قیمت نفت و ارتقا جایگاه اقتصادی ایران ممکن شد و حالا هم همان فرمول میتواند کارساز شود.
فوتبال؛ از فاجعه تا شکوفایی
فوتبال اینجا هم یک استثناست؛ از دریچه المپیک، فوتبال ایران بیش از چهل سال است که رنگ این رویداد را ندیده و مداوم در صعود به آن ناکام بوده است اما این رشته خاص رقابتهایی بنام جامجهانی دارد که از بعد رسانهای حتی بازیهای تابستانی را هم تحتالشعاع قرار میدهد.
تیم ملی بزرگسالان فوتبال ایران که قبل از انقلاب، تنها یک دوره حضور در جام جهانی فوتبال را تجربه کرده بود، بعداز پیروزی انقلاب اسلامی پنج بار در این مسابقات شرکت داشته است که قابل مقایسه با عملکرد دوران گذشته نیست. کسب سه پیروزی در جامهای جهانی نیز به افتخارات تیم ملی فوتبال اضافه شده است اما صعود به دور دوم جامجهانی همچنان برای فوتبال ایران که حالا جزو تیمهای باتجربه جامجهانی شده، یک رویا و آرزو باقی مانده است.
اما این فقط یک روی سکه فوتبال ایران بعداز انقلاب است چون در جام ملتهای آسیا حدود نیم قرن است که دست تیم سه ستاره ایران از فتح جام کوتاه مانده. ایران قبل از انقلاب سه قهرمانی پیاپی را کسب کرده و سیطره کاملی بر فوتبال قاره داشت اما بعداز انقلاب هرچه تلاش کرد، مقامی بهتر از سومی این رقابتها کسب نکرد. این در حالی است که کشور جنگزده عراق در اوج جنگ ویرانکننده آمریکا این مسابقات را فتح کرد!
این حسرت البته در بازیهای آسیایی تا حدودی فروکش کرد و تیم ملی در ۱۹۹۰ پکن، ۱۹۹۸ بانکوک و ۲۰۰۲ بوسان طلای رشته فوتبال را کسب کرد تا در این زمینه از تیمهای ملی پیش از انقلاب پیشی بگیرد.
همچنین تیمهای باشگاهی ایران قبل از انقلاب یک بار در ۱۹۷۴ توسط تاج یا استقلال فعلی به قهرمانی رسید و بعداز انقلاب نیز سه بار توسط پاس، استقلال و پرسپولیس که این آخری در جام در جام آسیا بود، جام قهرمانی را به خانه آورد.
همچنین سپاهان، پرسپولیس، ذوبآهن و استقلال جمعا هفت بار تا فینال لیگ های باشگاهی آسیا صعود کردند که در آخرین گام کم آوردند و نایب قهرمان ماندند! البته سطح و کیفیت مسابقات باشگاهی فوتبال آسیا قبل و بعداز پیروزی انقلاب اختلاف کیفی و کمی قابل توجهی دارد و قهرمانی در آن هر سال دشوار تر و محتاج سرمایهگذاری بیشتر میشود.
میزبانی؛ پاشنه آشیل ورزش ایران بعداز انقلاب
طبیعی است به کشوری انقلاب زده و درگیر جنگ تا مدتی میزبانی ندهند؛ اما بعد از فروکش کردن گردوغبار تغییرات سیاسی و استقرار نظام جدید اسلامی، دولت های مختلف در کسب میزبانی های معتبر بسیار ضعیف عمل کردند.
ایران که قبل از انقلاب بازیهای آسیایی ۱۹۷۸ و جام ملتهای آسیا را در تهران برگزار کرد و برای میزبانی جام جهانی فوتبال کاندیدا شده بود تا اولین کشور آسیایی میزبان این رویداد بزرگ باشد، بعد از دوره ۱۰ تا ۱۵ ساله خروج از جمع نامزدهای کسب میزبانی در رخدادهای بزرگ، نتوانست به سطح بالای قبلی بازگردد.
بازیهای کشورهای اسلامی به عنوان بزرگترین میزبانی ورزش ایران در سطح بینالمللی میتوانست کشورمان را آماده پذیرش رویدادهای بزرگتر بکند؛ اما برخی اختلافات کشورهای عربی با ایران باعث شد با وجود صرف بودجه چشمگیر، این میزبانی هم لغو شود.
ارتباطات دیپلماتیک ایران و همچنین مساله ورود زنان به ورزشگاهها نیز در این افول نقش اساسی داشته است؛ مثلا مسابقات معتبر کشتی آزاد قهرمانی جهان که در همبن دو دهه قبل در ایران میزبانی شد، بخاطر تصمیم برگزاری همزمان رقابتهای زنان و مردان در آن، دیگر به کشورمان داده نمیشود.
ایران البته دو بار فینال جام های باشگاهی آسیا را در ورزشگاه آزادی میزبانی کرد که از دومین مورد آن توسط پرسپولیس تنها چهار سال میگذرد.
تقاضاهای ایران برای میزبانی جام ملتهای آسیا چندین بار رد شده و امکانات و زیرساختهای ما شامل ورزشگاه، هتل، جاده ها، فرودگاهها و هواپیماها، مترو و ... شرایط پذیرش مسافران پرتعداد خارجی را ندارد. اکثر همین فاکتورها در توسعه گردشگری ایران هم مشکلاتی ایجاد کرده است.
ایران در والیبال طی سالهای ابتدایی دهه ۸۰ شمسی بخاطر سیاست تنشزدایی با دنیا، موفقیتهایی در کسب میزبانی مسابقات ردههای سنی قهرمانی جهان کسب کرد؛ اما رفته رفته این توفیق رنگ باخت.
به نظر میرسد، پس گرفتن جایگاه گذشته ایران در مناسبات اعطای میزبانی رخدادهای ورزشی، نیازمند یک نهضت ملی و عزم سراسری بین مقامات ارشد کشور است. یقینا تقویت توانایی ایران در میزبانی رقابتهای جهانی، یکی از ابزار کارآمد در کاهش تنش با کشورهای دورتر و باعث افزایش قدرت چانهزنی ایران در محافل دیپلماسی دنیاست.
ساختوساز ورزش؛ افزایش سرانه عمومی و فرسودگی ورزشگاههای ملی
با گذشت ۴۵سال از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز شهر تهران استادیومی در سطح ورزشگاه پیر و در آستانه تخریب آزادی نساخته است. سرانه ورزشی مردم ایران البته افزایش قابل دفاعی داشته است و تعداد سالن، استخر و زمین ورزشی قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست.
ورزشگاههای بزرگی نظیر یادگار امام تبریز، نقش جهان اصفهان، پارس شیراز، امام رضای مشهد، غدیر و فولاد آرهنا اهواز بعداز انقلاب ساخته شده که به جز یک مورد ساخت و بهرهبرداری مابقی، حدود دو دهه و بیشتر طول کشیده و قیمت تمام شده آن بسیار گران بوده است.
ورزشگاههای کوچک و مشابهی هم در رشت، کاشان، سمنان، مشهد، گرگان و چندین شهر دیگر در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد ساخته شد که اغلب آنها فاقد استانداردهای بینالمللی بود و پس از مدت کوتاهی بعضا متروکه رها شد یا نیاز به مخارج اضافه برای تکمیل داشت.
ساخت و سازهای زیاد ورزشی طی ۲۰سال اخیر تا حدود زیادی نرخ عدالت و گستردگی امکانات ورزشی را ترمیم کرده است و ورزش مختص قشر مرفه و ثروتمند جامعه نیست، اما متوسط هزینه استفاده از آنها هم افزایش عجیبی را تجربه کرده که نیازمند یارانه ویژه دولت برای پیشگیری از بیماری و مخارج درمانی آتی ایرانیان است.
کرسیهای آسیایی و جهانی ورزش ایران
یکی از مولفههای مهم پیشرفت و نفوذ ورزش کشورها، میزان سهم آنها در تصمیمگیری نهادهای بینالمللی است. در این قسمت، ورزش ایران رشد چشمگیری داشته و لیست طولانی مقامات ایرانی در راس کنفدراسیونهای آسیایی و جهانی به عنوان عضو هیاترئیسه، دبیرکل یا سایر کرسیهای ارشد قرار گرفتهاند.
البته اغلب این مدیران با انتقادهایی در مورد عدم توجه به منافع ملی بعداز رسیدن به مناصب در تشکیلات قارهای و جهانی مواجه هستند. ایران بعداز انقلاب طی یک بازه زمانی، یک عضو در کمیته بینالمللی المپیک یا همان آیاوسی ممبر داشت که بخاطر برخی اختلافات داخلی گروههای سیاسی با کنار رفتن هاشمیطبا آن را از دست داد.
میزان توفیق مدیران ایرانی چهاردهه اخیر در این زمینه با همتایان خود در قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست اما بهتر است این توفیق با دفاع از منافع ورزشی ایران در مجامع خارجی همراه باشد تا اینکه سر بزنگاه مغلوب نقشههای برخی کشورهای رقیب از جمله عربستان شویم و سال ها مجبور به مسابقه در زمین کشورهای ثالث باشیم.
البته بعداز انقلاب نیز همچون دوران پهلوی، در توزیع صندلیهای مدیریتی کمتر به متخصصان و فارغالتحصیلان رشتههای مرتبط ورزشی توجه شده و حضور مدیران بازنشسته صنعتی و نظامی هنوز در آن رواج دارد. ورزش ایران برای اولین بار در دولت ابراهیم رییسی، یک وزیر ورزشی به خود دید که البته حمید سجادی تا امروز شم مدیریتی کافی و جدیت لازم برای ادامه حضور قهرمانان ورزش در راس وزارتخانه را به نمایش نگذاشته است و تا آستانه استیضاح در مجلس پیش رفت.
برتری کارنامه ورزش در دوران انقلاب نسبت به عصر پهلوی
با توجه به گزارش چکیده فوق که در آن سعی شده با پرهیز از انتشار جداول آماری متعدد، بیش از این طویل نشود بهبود چشمگیر شرایط ورزش ایران بعداز انقلاب با وجود تمامی دشواریها و موانع مسجل است و بحث بر سر کافی بودن یا نبودن این رشد با توجه به پیشرفت سایر کشورهاست.
با وجود انتقادهای بسیاری که در حوزههای مختلف از جمله ورزش بر عملکرد مدیران و مسئولان وجود دارد، باید با دید انصاف گفت، ورزش ایران بعداز انقلاب رشد چشمگیری در عرصه های گوناگون داشته و البته این کارنامه میتوانست با بکارگیری متخصصان، پرهیز از تمرکز روی چند رشته خاص و بها دادن زودتر به بانوان و همچنین استعدادیابی در مدارس بسیار بهتر و مطلوبتر باشد.
ورزش ایران در میزان کسب مدال و افتخارات ورزشی، سرانه فضای ورزشی، جایگاه و موفقیت زنان در رقابتهای بینالمللی و همچنین داشتن سهم در نهادهای تصمیمگیر آسیایی و جهانی رشد آشکاری داشته است؛ اما در مبحث میزبانی و ساخت ورزشگاههای مدرن در کلاس روز جهان، حتی از کشورهای همسایه خود نیز عقب افتاده است که نیاز به توجه ویژه مسئولان ارشد کشور و دولت دارد.
نویسنده: مجید کوهستانی