به گزارش تابناک اقتصادی؛ امروز لایحه برنامه هفتم توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور توسط سید ابراهیم رئیسی، رییس جمهور به مجلس تقدیم شد. در جریان تقدیم لایحه برنامه هفتم توسعه گفت: در تدوین برنامه، دیدگاهها و نظرات بسیاری از صاحبنظران، اندیشمندان گرفته شده و از تجربه برنامههای گذشته استفاده شده است. در قانون برنامه هفتم دو نگاه مبتنی بر توانمندیها و ظرفیتهای کشور اعم از ظرفیتهای دولتی، بخش خصوصی و همچنین چالشها و موانع وجود دارد.
رئیسی مساله محوری و نگاه به اولویتها را دو محور اساسی قانون برنامه برشمرد و افزود: حتما مسائلی که به ذهن دوستان در دولت و مجلس میرسد، مسائل نادرستی نیست، اما آیا نسبت به مسائل اهم دارای اولویت است؟ به همین دلیل، خصوصیت برنامه هفتم، مسائل محوری و نگاه به اولویتهاست.
وی با بیان اینکه میزان بهره وری ما در بسیاری از بخشهای کشور پایین است، ادامه داد: در بسیاری از بخشها، افزایش بهره وری در برنامه هفتم مدنظر قرار گرفته است، چون ما اگر رشد سرمایه گذاری نداشته باشیم رشد اقتصادی نخواهیم داشت.
اشاره رئیس جمهور به موضوع رشد اقتصادی در حالی است که بررسی متن لایحه مذکور نشان میدهد که دولت هدف رشد اقتصادی را ۸ درصد در نظر گرفته است؛ موضوعی که به گفته کارشناسان اقتصادی با موانع، چالشها و نقاط قوت و ضعف همراه خواهد بود.
عباس آرگون، عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی تهران در این باره گفتگویی با تابناک اقتصادی داشت و با اشاره به اینکه تا به الان شش برنامه توسعه داشته ایم اظهار داشت: در حقیقت سی سال است، باید با برنامه حرکت کنیم؛ اما یکی از مهمترین مسائل این است که بررسی کنیم در این سال ها، چند درصد در مسیر برنامهها حرکت کرده ایم.
وی گفت: یکی از مشکلات ما عدم برنامه محوری دولتهاست. مثلا هر دولتی میآید میگوید برنامه دارد، در حالی که ما در کشور برنامه پنج ساله داریم و باید به آن توجه شود، نه اینکه دولت هم دوباره برنامه جدیدی بر خلاف برنامه توسعه پنج ساله ارائه کند. اگر واقعا بر اساس برنامه حرکت کنیم، میتوانیم به نتایج بسیار خوبی برسیم. به بیان دیگر؛ یکی از مشکلات اقتصادی ما در دولت ها، عدم برنامه محوری است.
به گفته آرگون؛ برنامههای پنج ساله، متناسب با واقعیت ها، امکانات و منابع تنظیم نمیشوند. مثلا الان گفته شده که دولت در برنامه هفتم توسعه، رشد اقتصادی هشت درصدی را هدف گذاری کرده است؛ خب سوال اینجاست که بر چه اساسی این رقم تعیین شده است؟ چرا هفت درصد نشده است؟ این در حالی است که در برنامه ششم توسعه هم گفته شده بود به رشد اقتصادی هشت درصد باید برسیم، ولی آیا محقق شد؟ پاسخ منفی است!
وی ادامه داد: برنامه پنج ساله توسعه نباید رویاپردازی و آرزو باشد. برنامه باید چالشی باشد و اگر تمام تلاش به کار گرفته شود، امکان تحقق داشته باشد. حال در این برنامه هفتم، باید این سوال را از دولتمردان پرسید با چه رویکردی تنظیم کرده اند؛ با این فرض که تحریمها تداوم داشته باشد یا اینکه با رویکرد نبود تحریمها نوشته شده است؟
وقتی تحریمها برطرف شود و تجارت کشور دچار تحریم نباشد، میتوانیم تقویت رشد صادرات نفت و محصولات غیرنفتی را داشته باشیم و ارزآوری را بیشتر کنیم. ولی وقتی تحریم هستیم بهای تمام شده تجارت خارجی افزایش پیدا میکند و سرمایه گذار خارجی نسبت به نبود تحریم ها، کاهش مییابد. در حقیقت دولت باید بررسی کند در صورت تداوم تحریم ها، بنگاههای اقتصادی چگونه تامین مالی میشوند و چه میزان است؟ در حقیقت، وقتی کشور دچار تورم بالایی است، برای تولید در سال آینده نیاز به تامین مالی بیشتری است، زیرا ارزش پول ملی کاهش پیدا کرده است. نکتهای مهم که باید تیم اقتصادی دولت دقیق به آن بپردازد و سپس در برنامه هفتم برای آن هدف گذاری کند.
عباس آرگون یادآور شد: قبل از اینکه برنامه جدید پنج ساله بنویسیم، باید مشکلات و نقاط قوت و ضعف برنامههای قبلی را به صورت کارشناسی بررسی دقیق داشته باشیم و ببینیم چرا به اهداف تعیین شده نرسیدیم؟ آیا برنامه ریزی غلط بوده یا اینکه برنامه محور نبودیم و یا منابع کم بوده است؟ و یا حتی اشتباهات محاسباتی داشته ایم؟
بنابراین در این روزها که قرار است برنامه هفتم توسعه در مجلس شورای اسلامی مورد بررسی و بحث قرار بگیرد، مهمترین اقدام آسیب شناسی برنامههای توسعه گذشته است تا بتوان آسیبها و اشتباهات گذشته را در برنامه هفتم توسعه، برطرف کرد. اگر این مهم مد نظر قرار بگیرد، سپس می توان برای تحقق اهداف اقتصادی همچون دستیابی به رشد اقتصادی هشت درصد و تورم تک رقمی، گام برداشت.
عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی تهران معتقد است، سرانجام دولت و مجلس در حال ریل گذاری برای پنج سال آینده کشور هستند. در این شرایط باید به این موضوع توجه داشت که آیا بودجه هر سال در راستای تحقق اهداف برنامه است؟ این نکته مهمی است، زیرا بودجه هر سال باید بتواند بیست درصد از برنامه را محقق کند تا بتوان در پایان عمر پنج ساله برنامه توسعه، به اهداف برنامه ریزی شده دست یافت.
وی گفت: ما بعضا برنامه هایمان همراستا با یکدیگر نیست؛ به عبارت دیگر، یک برنامه سند چشم انداز بیست ساله، یک برنامه توسعه پنج ساله و یک قانون بودجه یک ساله داریم. در این شرایط، سند چشم انداز شامل چهار برنامه توسعه است که هر یک از این برنامهها باید ۲۵ درصد از سند چشم انداز را محقق کند. در نتیجه باید در پایان هر دوره پنج ساله، بررسی کنیم که آیا به اهداف مد نظر رسیده ایم یا خیر؟ از آن طرف نیز هر پنج بودجه سالانه به عنوان یک برنامه توسعه مطرح میشود که بایستی هر بودجه، ۲۰ درصد اهداف برنامه توسعه را جلو ببرد. در نتیجه اگر این سه مورد در یک راستا و مسیر نباشند، اهداف محقق نخواهد شد و برنامهها، کتابخانهای و رویایی خواهند بود و در نتیجه دولتها باید برنامه محور باشند و بر اساس همین برنامه توسعه، وعده بدهند.