به گزارش «تابناک» به نقل از دنیای اقتصاد، به گفته این کارشناس، الگوی رفتاری دیپلماسی آمریکایی و اروپایی، بازیهای مبتنی بر کنش فرسایشی است. از یک جا شروع میکنند، یک حرکت سینوسی آغاز میشود و بر اساس آن تاحدودی کار پیش میرود و سپس متوقف میشود. وی با اشاره به اینکه این وضعیت در دو سال و نیم گذشته مشاهده شده است، تاکید کرد: «یعنی همان مدل مذاکراتی که در دوره آقای عراقچی وجود داشت، نشانههایش در فضای فعلی نیز مشاهده میشود. به بیان دیگر همه احساس میکنند که مذاکرات در حال به نتیجه رسیدن است. اما دو یا سه موضوع پرابهام وجود دارد که این موضوعات مانع از رسیدن به یک نتیجه قطعی میشود.»
به توافق نزدیک نیستیم
استاد دانشگاه تهران معتقد است که فاش شدن مذاکرات، سیگنالی است برای اینکه به توافق قطعی نزدیک نشدهاند. اگر مذاکرات مسقط را در نظر بگیریم در کتاب خاطرات خانم وندی شرمن آمده است که وقتی میخواست برای رفتن به این مذاکرات با همسرش خداحافظی کند به او نمیگوید که برای چه ماموریتی و به کجا میرود. یعنی فضا حداقل تا یک مقطع زمانی محرمانه باقی مانده بود. وی دلیل دیگری را نیز برای اینکه امروز مذاکرات قطعی نیست، بیان کرد و افزود: «سطح مذاکرهکنندهها نیز سطح مذاکرات معطوف به قطعیت نیست. یعنی معاون وزیر نمیتواند تصمیمگیری برای مذاکرات متوقفشده داشته باشد.»متقی ادامه داد: «بنابراین ریتمی در فضای مذاکرات وجود دارد که شروع شده اما قبل از رسیدن به نتیجه قطعی فعلا در وضعیت تعلیق قرار دارد؛ البته این تعلیق به معنای توقف تلقی نمیشود.»
این استاد دانشگاه همچنین توضیح داد که در فضای مذاکرات معطوف به نتیجه هیچگاه اروپا و آمریکا بیانیه ضدایرانی صادر نمیکنند. این در حالی است که در شورای حکام آژانس اخیرا آمریکا و اتحادیه اروپا بیانیههای انتقادی و تندی را که بیانگر مطالبات و انتظارات فزاینده آنهاست، صادر کردند. وی افزود: «به نظر من فضای موجود ادامه مذاکرات فرسایشی گذشته است که تاثیر خود را در ارتباط با دیپلماسی هستهای برجای میگذارد، توافقات نسبی، محدود و مرحلهای صورت میگیرد؛ به همان گونهای که پیشرفتی در فضای روابط ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام شده است.»
متقی درباره برخی سیگنالها به بازار نیز توضیح داد: «آن چیزی که امروز بر بازار تاثیر گذاشته مربوط به دیپلماسی هستهای نیست. ایران و آمریکا در چند سطح مذاکرات را دنبال میکنند که بخشی از مذاکرات در سطح امنیتی بوده است و بخشی نیز در فضای دیپلماسی رفت و برگشت بوده و بخشی در فضای میانجیگری. این مذاکرات دوجانبه به نتیجه قطعیتری رسیدهاند و واکنش بازار و تغییر در قیمت ارز به معنای این است که برخی از تفاهمات در این حوزهها اثر خود را بر بازار ارز بر جای گذاشته است.» استاد دانشگاه تهران در ادامه با بیان اینکه فضای دیپلماسی ایران و جهان غرب ماهیت خوشهای دارد و در سطوح مختلف این مذاکرات در حال انجام است، گفت: «این مذاکرات در حوزههای امنیتی و دیپلماسی دوجانبه نتایج بیشتری را برای ایران و جهان غرب ایجاد کرده است. یعنی نتایج ملموس بوده است مانند آزادسازی برخی از افرادی که دارای اتهام جاسوسی هستند یا آزادسازی بخشی از منابع مالی ایران.» متقی تاکید کرد که این اقدامات را مربوط به فضای هستهای تلقی نمیکنم.
مانیفست جدید دیپلماتیک
در ادامه این نشست، این موضوع مطرح شد که به نظر میرسد امروز مذاکرات هستهای با ۴ سناریو مواجه است؛ نخست احیای برجام به صورت سابق؛ دوم توافق محدود بین طرفین؛ سوم استفاده از مکانیزم ماشه و چهارم تداوم شرایط نه جنگ و نه صلح. این استاد دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه کدام سناریو را محتملتر میداند، توضیح داد: «سناریوی واقعی سناریوی دیپلماسی است؛ هیچگاه دیپلماسی در روابط ایران و اتحادیه اروپا و آمریکا متوقف نشده است. البته بحرانهای منطقهای و بینالمللی آن را در وضعیت فرسایش قرار داده است. صحبتهایی که جیک سالیوان در موسسه مطالعات واشنگتن برای خاورمیانه انجام داد، بیانگر یک مانیفست جدید دیپلماتیک است. مانیفستی که هم بر دیپلماسی تاکید دارد و هم بر آزادی عمل بازیگران.»
وی ادامه داد: «حوزه سیاست بینالملل، حوزهای است که در آن آزادی عمل وجود دارد. هیچ توافقی نمیتواند آزادی عمل را از بازیگرانی که دارای ابزار موثر هستند بگیرد. این اشتباهی است که در دوران گذشته ایرانیها داشتند. ایرانیها این احساس را داشتند که توافق میتواند بازدارندگی لازم را در برابر تحریمها ایجاد کند؛ توافق میتواند زمینه لازم را برای حل مسالمتآمیز اختلافات به وجود آورد. توافق از دیدگاه ایران و از دیدگاه آمریکا یک مرحلهگذار بود برای اینکه هر کدام بتوانند در مرحله بعدی بر سیاستها و الگوهای رفتاری خود تاکید بیشتری داشته باشند. طبیعی است که آمریکا ابزارهای قدرت بیشتری دارد و امکان برگشتپذیری در سیاستهای این کشور بیشتر است.»
آمریکا هیچگاه غنیسازی را به رسمیت نشناخت
متقی به این موضوع نیز پرداخت که هیچگاه آمریکاییها بهرغم صحبتهایی که اخیرا وزیر خارجه سابق در کلابهاوس داشت، غنیسازی را در رابطه با ایران به رسمیت نشناختند حتی در برجام. وی در پاسخ به اینکه چه مستندی برای این حرف دارد، گفت: «مستند آن تمام صحبتهای مقامات سابق و فعلی وزارت خارجه آمریکاست. باید توجه داشته باشیم که وقتی توافق میکنند ایران ۶۷/ ۳درصد غنیسازی اورانیوم داشته باشد با اینکه غنیسازی ایران را به رسمیت بشناسند کاملا متفاوت است.»
این استاد دانشگاه تهران درباره وضعیت تحریمها توضیح داد: «همچنین آمریکا هیچ وقت نگفت تحریمها را پایان میدهند و نه تنها هیچ گاه تحریمها پایان نیافت بلکه صحبت دقیقی نیز راجع به آن مطرح نشده است. به همین دلیل ایران نیز مطابق رویکرد مقام معظم رهبری، میگوید اگر قرار است آنها راستیآزمایی کنند ما نیز راستیآزمایی میکنیم. به این مفهوم که راستیآزمایی و اعتمادسازی آنها در حوزه هستهای و راستیآزمایی ما در حوزه پولی، مالی و بانکی است.»
سیاست فرسایشی
این کارشناس ارشد سیاست خارجی ایران با بیان اینکه در بسیاری از مواقع دیپلماتهای ما ادراک آمریکاییها را در رابطه با مفاهیمی که به کار میگیرند متوجه نیستند، گفت: «هر مفهومی که به کار گرفته میشود، هم به لحاظ حقوق بینالملل و هم سیاست بینالملل یک بعد رفتاری دارد.» وی توضیح داد که سیاست فرسایش بهترین مطلوبیت را برای آمریکا دارد و آمریکاییها به هیچ وجه به دنبال حل مساله و متعادل کردن فضا نیستند. به گفته متقی، تفکر سیاست قدرت یعنی اینکه بازیگری موفقتر است که بتواند بحران جدیدی بسازد یا بحران قبلی را تصاعد دهد و هر زمان هم که توانست به نتایجی برسد، کنترل و مدیریت بحران داشته باشد. در نتیجه درک قالبهای فکری اندیشه راهبردی آمریکا بسیار لازم است و برای درک آن میتوان کتاب«تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ» جان مرشایمر را مطالعه کرد.
توافق ناتمام
این استاد دانشگاه تهران تشریح کرد: «هر چند مرشایمر میگوید که هیچگاه به مقامات آمریکایی برای تصمیمگیریها توصیهای نکرده است اما به هر حال وی یک نظریهپرداز است و سیاست جهانی را در ابعاد تاریخی در شکلبندیهای ساختاری نظام بینالملل تبیین میکند. وی در این کتاب هشت راهبرد ارائه کرده و یکی از بحثهایش مربوط به توافقهای ناتمام است؛ مرشایمر درباره توافق ناتمام توضیح داد یعنی بتوانیم در هر مقطع زمانی که خواستیم تفسیر جدیدی را بر اساس تغییر در معادله قدرت به وجود آوریم.»
الگوی یکسان ترامپ و بایدن در قبال ایران
متقی در ادامه در توضیح اینکه چرا برخلاف انگاره بسیاری با وجود یکسان شدن حاکمیت اما همچنان توافق با آمریکا دور از دسترس است، گفت: «این مساله به میراث ذهنیتهایی که از دوره گذشته وجود دارد بازمیگردد؛ بسیاری در ایران فکر میکردند که دلیل فروریختن برجام، دونالد ترامپ بوده است. آنها این ذهنیت را ندارند که میزان نقش یک فرد در ساختار تصمیمگیری آمریکا بسیار محدود است. از آنجا که ما در ایران «عامل فردی» داریم که در دیپلماسی بسیار تعیینکننده است بنابراین این مساله را به فضای بینالمللی نیز تعمیم دادیم. این نگاهی تقلیلگرایانه در ارتباط با بحث سیاست خارجی است.
سیاست خارجی حداقل در آمریکا امری مربوط به دولت فدرال است. بایدن که رئیسجمهور شد بیش از آنکه سیاستهایش معطوف به تغییر باشد، تداوم الگوی ترامپ بود. ولی ادبیات و تاکتیک رفتاری وی با سلف خود متفاوت بود.» وی افزود: «راهبردی که ایالاتمتحده دارد این است که ایران در تنگنای اقتصادی قرار داشته باشد، مذاکرات فرسایشی وجود داشته باشد، بخشی از منابع مالی ایران در چارچوب نفت در برابر غذا داده شود و یک حداقل وجود داشته باشد و مذاکره نیز ادامه پیدا کند. اما نه در سطحی که موضوع حل شود یا آنچه که ما میخواهیم تامین شود.»
به گفته این استاد دانشگاه تهران، بنابراین حل نشدن موضوع ایران و آمریکا ربطی به یکدست شدن موضع جناحهای سیاسی در ایران ندارد. ادراک ما از مذاکرات، برجام و آمریکا متناسب با قالبها و سنتهایی است که در ایران وجود دارد، اما ما این را تعمیم میدهیم و بنابراین نتیجه درستی نمیگیریم. وی با اشاره به اینکه ایران در هر صورتی یک نیروی اپوزیسیون دارد، افزود: «یکدست شدن در فضای سیاسی داخلی و خارجی ایران هیچ گاه بهویژه در دوران بعد از انقلاب معنا نداشته است.»
متقی در پاسخ به اینکه چگونه میتوان از تلهای که آمریکا برای ایران ایجاد کرده رها شد، گفت: «بحث تلهگذاری یکی از بحثهایی است که مرشایمر در کتاب «تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ» مطرح میکند و میگوید یک نشانه تلهگذاری دیپلماسی است و آن را نباید فقط در جنگ جستوجو کرد.» متقی همچنین در توضیح اینکه اگر دیپلماسی هم یک تله است باید چه کرد، گفت: «باید وارد تله و بازی شد و دیپلماسی یکی از ابزارهای قدرت است. این هنر دیپلماتهاست که بتوانند دستورکار را تعیین و از وضعیت حوزههای راهبردی آمریکا آگاه باشند.»
ابزارهای ایران چیست؟
متقی در پاسخ به اینکه اگر ما در یک موقعیت نهچندان مطلوب باشیم چطور میتوانیم دستورکارمان را به طرف مقابل تعمیم دهیم، گفت: «ما یک کشور منطقهای هستیم و از جمله بحثهایی که در مورد کشور ما وجود دارد بحث آخرتگرایی است که در ذهن ایرانی وجود دارد و از قابلیت لازم برای ریسک برخوردار است. ایران به اندازهای قوی نیست که بتواند از آمریکا امتیاز فوقالعادهای بگیرد. ولی به اندازهای هم ضعیف نیست که نتواند غنیسازی را ارتقا دهد. یعنی بحثهایی که درباره عدمتقارن مطرح کردم همان حوزه تمرکز ایران در عرصه هستهای است. ایران در فضای دیپلماتیک نتوانست از قابلیت ابزاریاش در جهت اهداف خود خیلی بهره بگیرد و اهداف خود را به نتیجه برساند.» وی افزود: «این اهداف شامل متعادل کردن، پخش کردن، تاخیری کردن و معطوف کردن فشارهای آمریکا به سمت نوعی کنش تعادلی است.»
سیاست قدرتسازی ایران
متقی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به اینکه آمریکا هیچوقت منطقه خلیجفارس را ترک نخواهد کرد، گفت: «برخی مواقع گفته میشود که آمریکا در حال حرکت به سمت چین است. اگر تعارض آمریکا با چین است پس چطور معادله دیپلماسی پکن، ریاض و تهران را مورد تایید قرار میدهد. ما باید درک دقیقتری از سیاست جهانی داشته باشیم. برخی مواقع فکر میکنیم همه آن چیزی که حاصل میشود ناشی از قابلیت دو گروه مذاکرهکننده است؛ بدون شک این فاکتور نقشآفرین است اما بحث سیاست جهانی هم مطرح است.» این استاد دانشگاه تاکید کرد: «درباره سیاست جهانی میتوان به بحث اوکراین و قدرتسازی ایران اشاره کرد. باید توجه داشت که افزایش قابلیت ایران در حوزه غنیسازی یکی از عواملی محسوب میشود که میتواند روند مذاکرات را تحتتاثیر قرار دهد.»
چگونه ایران بازدارندگی را افزایش دهد؟
به گفته متقی، اگر ما دنبال دیپلماسی بدویم، ضرر خواهیم کرد. زیرا آمریکایی که قدرت در اختیارش است، برای ما خطمشی تعیین خواهد کرد. اما در فضای فرسایشی که آمریکا ایجاد کرده و فشار تحریمها وارد میکند، ما نیز باید فشاری بیاوریم که در حوزه سیاست قدرت تاثیرگذار باشد. این فشار افزایش قابلیت تکنیکی و بازدارندگی ایران است. اگر ایران در فضای قدرت بازدارنده قرار نداشته باشد هیچگاه دیگر کشورها با ما مذاکره نخواهند کرد. دیپلماسیای که منجر به آن شود که قابلیتهایمان را واگذار کنیم این دیپلماسی در نهایت به اینجا ختم میشود که مذاکرات با وقفه روبهرو شود.
وی درباره ابزارهای بازدارندگی در اختیار ایران گفت: «ویژگی ایرانیها این است که هر ابزاری را که دارند سریع رو میکنند، زیرا چارهای ندارند. اما یکی از دلایلی که پرونده ایران به شورای امنیت ملی آمریکا رفت، این است که شاید ایران معادله قدرت را تصاعد بخشیده است. یعنی ایران وقتی احساس کند این خطمشی نمیتواند به نتیجه برسد طبیعی است که خطمشی دیگری را در دستورکار قرار میدهد. تحلیل من این است که وقفههایی که در زمان مذاکرات عراقچی با آمریکاییها ایجاد میشد، به این دلیل بود که برجام در وضعیت کژکارکردی قرار بگیرد.
روحانی در نیویورک گفت همین امروز به برجام برگردید ما مذاکره میکنیم و دیپلماسی را فعال خواهیم کرد. بحث این است که سیاست تصاعد فشار وجود دارد و در این شرایط، اگر دیپلماسی پشتوانه راهبردی نداشته باشد هیچ گاه به نتیجه نمیرسد.» وی در پاسخ به این پرسش که پرونده ایران در آمریکا کجاست؟ توضیح داد: «وقتی میگوییم شورای امنیت ملی آمریکا یعنی یکی از ارکان آن وزارت خارجه است. بنابراین وقتی میگوییم پرونده ایران به شورای امنیت ملی آمریکا منتقل شده به این معنا نیست که تغییر معناداری صورت گرفته است اما تغییر تاکتیک شکل گرفته و یک پلن به نتیجه نرسیده است.»
پلن جدید واشنگتن
متقی با تاکید بر اینکه پلن رابرت مالی به نتیجه نرسید، درباره ویژگی پلن جدید گفت: «این پلن هم امتیاز بیشتری میدهد و هم فشار بیشتری وارد میآورد. نکته دیگر اینکه این امتیاز بیشتر در برابر فشار بیشتر همزمان است. یعنی برخی از مواقع اخباری که منتشر میشود گیجکننده است و متوجه نمیشویم آیا مذاکرات در حال به نتیجه رسیدن است یا خیر؟ درواقع صدور بیانیههای شدیداللحن اخیر را چطور میتوان ارزیابی کرد؟ این دو، دو روی یک سکه هستند.» وی در توضیح این مساله که آمریکا چه سیاستی در قبال ایران دارد، تشریح کرد: «دیپلماسی آمریکا دیپلماسی قدرت است؛ دیپلماسی قدرت به این مفهوم است که فضای قدرت ایران را در وضعیت فرسایش قرار دهند.» متقی با اشاره به اینکه ایران موقعیت ژئوپلیتیک ویژهای دارد، افزود: «آمریکا نیز میداند یا باید با ایران کنار بیاید، یا باید با ایران درگیر شود یا باید با ایران در وضعیت کنش تعاملی مرحلهای قرار بگیرد.»
پشت دیپلماسی لبخند
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به اینکه در سند امنیت ملی آمریکا آمده است ایران اصلیترین تهدید امنیت ملی آمریکا، متحدان آمریکا و شرکای آمریکایی است، تاکید کرد: « بنابراین اگر میخواهیم سیاست آمریکا را بفهمیم باید آن را در دیپلماسی جستوجو کنیم. زیرا دیپلماسی، لبخند دارد، قدم زدن دارد، بده بستان دارد اما زمانی دیپلماسی به نتیجه میرسد که بدانیم هدف نهایی طرف مقابل چیست و چه چیزهایی به ما خواهد داد.» وی تبیین کرد: «بازی آمریکاییها در رابطه با ایران بازی سوسیس برشته است. در این شرایط، ما باید ظرفیتهایمان را افزایش دهیم. زیرا دیپلماسی هنوز تداوم دارد، اما شرایط برای توافق زودهنگام وجود ندارد. در نهایت نیز یک توافق ضمنی و تفاهم صورت خواهد گرفت که بر مبنای آن ایران با آژانس در خصوص برخی مسائل به تفاهم خواهد رسید و در مقابل آنها برخی منابع مالی ایران را آزاد میکنند.»
توازن نسبی تهران و واشنگتن
متقی با اشاره به افزایش فروش نفت ایران در دوره رئیسی-بایدن توضیح داد: «امروز ما در وضعیت تحریمهای برجامی قرار داریم. در دوره ترامپ و روحانی، صادرات نفت ما به ۲۰۰هزار بشکه در روز کاهش پیدا کرد و امروز یک میلیون بشکه است اما این به معنای آن نیست که آمریکاییها کنترل خود را برداشتهاند. به نظر من چین یا هند که از ایران نفت میخرند، بدون مجوز وزارت خزانهداری آمریکا نیست. بحثی که وجود دارد این است که طبیعی است که آمریکا ابزار قدرت بیشتری دارد اما همین که مذاکرات ادامه پیدا کرده به این معناست که ایران دست بسته نیست و طبیعتا توازن نسبی وجود دارد که ایران و آمریکا نمیتوانند یکدیگر را نادیده بگیرند.»
مدل بیشتر در برابر بیشتر
این استاد دانشگاه تهران در خصوص چشمانداز مذاکرات در آینده نزدیک گفت: «روند دیپلماسی تداوم یافته و با فراز و نشیب خاص خود در حال پیش رفتن است. توقف دیپلماسی به معنای بازتولید نیرو و بازتولید طرح اجرایی تلقی میشود. حداقل طی دو،سهسال گذشته چند بار این وضعیت پدید آمد. اما تحلیل من این است که راهبرد آمریکا در وضعیت موجود مبتنی بر گزینه بیشتر در برابر بیشتر است. یعنی اینکه با ایران همکاری بیشتری داشته باشند، امکان فروش بیشتر نفت ایران را فراهم کنند، به سطح بیشتری از تنشزدایی منطقهای کمک کنند و در ازای آن ایران نیز سطح بیشتری از قابلیتهای هستهایاش را متناسب با رویکرد آژانس در وضعیت غیرراهبردی شدن قرار دهد.»
وی تاکید کرد: «این وضعیت بیانگر آن است که ایران سیاست قدرت را چاشنی دیپلماسی کرده است و توانسته به این نتیجه دست پیدا کند. طرف مقابل ایران یک بازیگر منطقهای نیست بلکه یک قدرت بزرگ جهانی است که قدرت نظامی آن، ۵۵درصد کل قدرت نظامی جهان و تولید ناخالص داخلی آن به اندازه تولید ناخالص داخلی کل اتحادیه اروپاست. یعنی این سیاست تحریم و فشار را آمریکا علیه هر کشوری اعمال کرده بود، آن کشور به وضعیتی مانند آلنده در شیلی یا مصدق ۱۹۵۳دچار میشد. بنابراین یکی از دلایلی که ایران توانسته در این مدار بازی قرار بگیرد، این است که ادراک ایران نسبت به سیاست قدرت نه در حد حوزههای دیپلماتیک بلکه در سطح راهبردی و مبتنی بر قدرت است. قدرت یعنی بازدارندگی به همراه ثبات.»
متقی درباره سیاست ایران در چنین موقعیتی گفت: «موضوع راهبردی یک مساله امنیت ملی است. رویکرد امنیت ملی با بازی جناحی و کنش غریزی کاملا مغایرت دارد. اینجا نیازمند عقلانیت راهبردی و سازمانی هستیم. به این مفهوم که اگر دیگران به اشتباه یک عده را از مدار حذف کردند، این اشتباه نباید تکرار شود. بلکه باید از مزیت نسبی همه نیروهایی که برای کشور زحمت کشیدهاند، اما انگاره فکری دیگری دارند، استفاده کرد. حاشیهای کردن نیروهای بوروکراتیک، تکنوکراتیک، تحلیلگران و حذف آنها، همان راهبرد اسرائیل است. اسرائیل به دنبال آن است که قدرت در ایران فروبپاشد و اگر این راهبرد دنبال شود این امر به دست خودمان رقم میخورد.» متقی با بیان اینکه برجام همان روزی پایان پیدا کرد که شروع شد، تاکید کرد: «زیرا در ذات برجام عدمتوازن وجود داشت.» وی تصریح کرد که در عین حال معتقد است کسانی که آن مذاکرات را انجام دادند از قابلیتهای لازم برای ایفای نقش ساختاری برخوردار هستند و یکی از نشانههای قدرت نیز همین است که مجموعههای مختلف در یک چارچوب به کار گرفته شوند. وی گفت: «در این خصوص شنیدهام که تلاشهایی در حال انجام است اما هنوز کفایت لازم ایجاد نشده است.»