به گزارش «تابناک»، صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی در پاسخ به این سوال که بیانیه حمایتی وزارت کشور درخصوص اخراج اساتید از دانشگاهها آیا در حیطه وظایف این وزارتخانه است یا خیر؟ به هممیهن گفت: «اساساً نفس اینکه اساتید را اخراج یا ممنوع ازتدریس کنند یا به اشکال دیگری جلوی کار هیئت علمی دانشگاهها را بگیرند، به معنای شکستن قوانین است. براساس قوانین اگر استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی در هر زمینهای مرتکب خطا شود، هیئتهای رسیدگیکننده به تخلفات هیئت علمی براساس قوانین مربوطه به خطای آن فرد رسیدگی میکنند. این رفتار که امروز صورت میگیرد براساس هیچ ضابطه قانونی نیست بلکه نوعی قانونشکنی صریح است. تعجبآور است که قوه قضائیه در این خصوص دخالتی نمیکند.»
او افزود: «اسفناکتر اینکه وزارت کشور هم عنوان کند که استادها ضعف علمی داشتند باید کنارگذاشته شوند. از سال ۱۳۱۳ که دانشگاه در ایران تاسیس شد تا به امروز یعنی قریب به ۹۰ سال که از تاسیس دانشگاه میگذرد، برای نخستینبار است که وزارت کشور در امور دانشگاهها دخالت میکند. اگر به همین منوال بگذرد احتمالا شهرداری و حتی ایرانخودرو هم شروع به مداخله در امور دانشگاهها کنند. آنچه در دولت سیزدهم درباره دانشگاهها در حال وقوع است، به شدت اسفناک است.» زیباکلام در پاسخ به اینکه بیانیه وزارت کشور بهعنوان متولی برخی مباحث امنیتی چه پیامی برای جامعه دانشگاهی دارد؟ عنوان کرد: «اگر تا پیش از بیانیه وزارت کشور تردیدی وجود داشت که چرا این برخوردها و اخراجها درباره استادهای دانشگاه اعمال میشود، این بیانیه عملاً نشان داد که ساختار سیاسی به شدت نگران اول مهر است و با اساتید به این شکل برخورد میکند، زیرا این افراد بعضاً نسبت به رفتار با دانشجویان در خصوص مسئله حجاب یا بازداشت و تعلیق دانشجویان به دلایل سیاسی اعتراضاتی را ابراز کرده بودند. گناه بزرگ این استادها نداشتن مقاله علمی و عدم پژوهش نیست بلکه گناه آنها این بوده که از دانشجویان خود دفاع کرده اند.» وی اضافه کرد: «در واقع این بیانیه نوعی خط و نشان کشیدن برای اساتید کشور است که اگر دانشجویان قصد انجام اقداماتی را در اول مهر داشتند، اساتید از آنها حمایت نکنند و آگاه باشند که اخراج در انتظارشان است. به نظر من تاسف آورترین بخش این ماجرا سکوت شورایعالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، رؤسای دانشگاهها و قوه قضائیه در مقابل این بیقانونی است. عملاً نهادهای مرتبط با آموزش عالی با سکوت خود میگویند ما چیزی ندیدهایم، گویا که اخراج این ۵۸ نفر در ایران رخ نداده است.» او همچنین از همکاران خود و استادهای دانشگاه بهشدت گلایه و عنوان کرد: «به نظر من قصور همکاران دانشگاهی من به مراتب از مسئولان دولت بیشتر است. اواخر شهریور سال گذشته به من اطلاع دادند که بنا به دستور حراست بنده دیگر نباید تدریس کنم. من بازنشسته شده بودم، اما مانند بسیاری دیگر از اساتید بهرغم بازنشستگی برای من کلاسهای درس میگذاشتند، زیرا دانشجویان علاقهمند بودند. سال تحصیلی ۱۴۰۱ نیز کلاسی داشتم که ۵۰ دانشجو نیز آن درس را گرفته بودند. انتظارم از همکاران ۳۰ ساله ام در گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران این بود که حداقل در یک نامه سرگشاده خطاب به رئیس دانشگاه تهران نسبت به دخالت حراست در امور دانشگاه و جلوگیری از تدریس همکارشان اعتراض میکردند. من از وزیر علوم دولت رئیسی یا رئیس دانشگاه تهران انتظار خاصی ندارم.»