به گزارش تابناک اقتصادی؛ در دوران ابرتورم که ممکن است هر چند روز یک بار قیمتها دوبرابر شوند دیگر آنچنان حق انتخاب ندارید و خرید هر چیز فاسدنشدنی منطقی به نظر میرسد. مثلاً اگر با حقوقی که گرفتهاید بروید کاناپه بخرید بهتر از آن است که پولتان را نگه دارید.
هسوس اوئرتا د سوتو، اقتصاددان اسپانیایی تعریف سادهای از تورم دارد: افزایش عرضه پول در بازار، که با شرط ثابت ماندن دیگر فاکتورها، باعث کاهش قدرت خرید میشود.» با رشد اقتصاد، درصدی از تورم اجتنابناپذیر است و بانکهای مرکزی دنیا این را پذیرفتهاند. هدف هر بانک مرکزی تحت قاعده در آوردن این تورم و برنامهریزی برای آن است.
اما شرایطی پیش میآید که اقتصاد وارد مرحله اَبَرتورم میشود: یعنی تورم سریع غیرقابل پیشبینی به همراه احساسی از اضطراب در مردم. خیلی اوقات یک عامل بیرونی باعث چنین تورمی میشود، مثلاً جنگ، انقلاب یا بیماری همهگیر جهانی پیش میآید و دولت مجبور میشود برای مقابله با بحران، بودجهای سنگین اختصاص دهد. اما بهخاطر کمبود سرمایه، دولت چارهای جز چاپ پول ندارد. چاپ پول یعنی عرضه بیشتر آن به بازار، و قانون بازار ساده است: هر چیزی که عرضهاش بالا برود کمارزشتر میشود. در این وضعیت قیمتها به سرعت بالا میرود و مصرفکنندگان مضطرب هر چیز باارزشی را که به دستشان برسد میخرند. اجناس گرانتر و کمیابتر میشود و دولت مجبور است پول بیشتری چاپ کند تا مردم بتوانند خرید کنند و این چرخه باطل کشور را وارد ابرتورم میکند.
مرز بین تورم و ابرتورم کجاست؟ اقتصاددانان نظرات مختلفی دارند اما اکثریت با تعریف فیلیپ کِیگن، اقتصاددان فقید دانشگاه کلمبیا موافقند که اگر افزایش ماهانه قیمتها بالای ۵۰ درصد باشد کشور وارد فاز ابرتورمی شده است. اما کشورهایی بودهاند که این تعریف برایشان شوخی به حساب میآمده. مثلاً در زیمبابوه در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ قیمتها تقریباً هر روز دوبرابر میشد.
ابرتورم علاوه بر سرمایه، روح و روان یک ملت را هم به نابودی میکشاند و تقریباً همه از آن به شدت ضربه میخورند. اما برای کاهش صدمات ابرتورم راههایی هم وجود دارد که مهمترین آنها را توضیح میدهیم:
لحظهای که ابرتورم ضربه میزند باید حتماً پولتان را به هرچه که ارزش را بهتر ذخیره میکند تبدیل کنید. (ذخیرهکنندههای ارزش، داراییهایی هستند که به مرور زمان ارزش خود را از دست نمیدهند و همراستا با تورم گرانتر میشوند.) در دوران ابرتورم که ممکن است هر چند روز یک بار قیمتها دوبرابر شوند دیگر آنچنان حق انتخاب ندارید و خرید هر چیز فاسدنشدنی منطقی به نظر میرسد. مثلاً اگر با حقوقی که گرفتهاید بروید کاناپه بخرید بهتر از آن است که پولتان را نگه دارید.
ممکن است بگویید بهتر است به جای مثلاً کاناپه، یک ارز پرثبات بخرید -مثل دلار آمریکا- اما در وضعیت ابرتورمی احتمال آنکه بتوانید ارز خارجی بخرید کم است: اکثر اوقات دولت به سرعت وارد عمل میشود و برای جلوگیری از بیارزشتر شدن پول ملی، جلوی خرید و فروش ارزهای خارجی را خواهد گرفت. مثلاً روسیه پس از حمله به اوکراین و تحریم شدن توسط غرب، به سرعت مالیاتی ۳۰ درصدی روی خرید ارزهای خارجی وضع کرد تا از جذابیت آن بکاهد.
خرید بیتکوین احتمالاً در وضعیت ابرتورمی ایده خوبی باشد. چرا که بیتکوین خاصیت ضدتورمی دارد و طوری برنامهریزی شده که در نهایت فقط و فقط ۲۱ میلیون بیتکوین استخراج خواهد شد. آن را میشود آنلاین خریداری کرد و دولت نمیتواند آن را مثل طلا مصادره کند. شما میتوانید برخلاف طلا آن را به هرکس در هرکجای دنیا بفروشید و هزینه حوالهاش هم پایین است. در جریان سقوط اقتصاد کشور، دولت تلاش میکند روند ورود و خروج سرمایه را شدیدتر کنترل کند و بیتکوین بیشتر از بقیه گزینههای شما در برابر کنترل مقاوم است.
در دوران ابرتورم هر روزی که پولتان را خرج نکنید بخشی از آن را از دست میدهید. وقتی قدرت خرید از بین برود برای همیشه از بین رفته است. در این دورانها بهتر است خریدهای بزرگتان را زودتر انجام بدهید چرا که مطمئناً با گذشت زمان اوضاع بدتر میشود. قفسههای خالی در سوپرمارکتها، صفهای طولانی پشت خودپردازهای بانکها و افزایش جرم و جنایت به امر طبیعی زندگی روزمره تبدیل خواهد شد.
وقتی خرید میکنید روی حداقل چیزهای ضروری تمرکز کنید، به چیزهایی که برای بقا به آنها نیاز دارید که مهمترینشان مواد غذایی است. مواد غذاییای را بخرید که طول عمری بیشتری دارند تا بتوانید بدون نگرانی از فاسد شدنشان، حجم بیشتری را خرید کند. اگر قصدتان خرید چیزهایی است فعلاً به آنها نیاز ندارید به دو عامل فکر کنید: آیا با گذشت زمان کمیابتر میشوند؟ و آیا قیمت آن بالاتر خواهد رفت؟
وارن بافت، سرمایهگذار آمریکایی یک جمله مشهور دارد: هیچ وقت از سلمانیتان نپرسید که موقع کوتاهکردن موهایتان رسیده یا نه. شما نمیتوانید از کسانی که از فریب شما منفعت اقتصادی میبرند انتظار نظر بیغرض داشته باشید.
دولتها با چاپ پول باعث ابرتورم میشوند چون بالابردن مالیاتها آسان نیست و برایشان هزینه سیاسی دارد. پس اصولاً آمار نهادهای دولتی درباره تورم را چشمبسته نپذیرید. مثلاً شاخص قیمت مصرفکننده یا CPI را در نظر بگیرید که توسط دولت آمریکا منتشر میشود در نظر بگیرید. (طبق تعریف، این شاخص نشاندهنده تورمی است که مصرفکنندگان در زندگی روزمره خود احساس میکنند.) این شاخص اصولاً توسط «اداره آمار کار» آمریکا منتشر میشود و اگر به سایت اداره آمار کار سر بزنید میبینید که نحوه محاسبه شاخص قیمت مصرف کننده را همانجا گذاشته است. نکته اینجاست که نحوه محاسبه شاخص به طور مداوم تغییر میکند و توضیحات اداره آمار عامدانه طوری نوشته شده که باعث سردرگمی مخاطب کنجکاو شود. مثلاً در فوریه سال ۲۰۲۲ این اداره در گزارشی نوشت: «از آغاز ژانویه ۲۲ شاخص قیمت مصرفکننده را بر اساس اطلاعات هزینههای مصرفکنندگان در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ محاسبه میکنیم.» منظورش چیست؟ میگوید جهان از سال ۲۰۱۹ به بعد تغییر کرده و تورم را به نسبت همین دو سال اخیر میسنجیم، نه به شیوه قبل.
در چنین حالتی بهتر است به آمار اطمینان کامل نداشته باشید، نه آمار دولت را چشمبسته قبول کنید نه آمار مخالفان را. اگر احساس میکنید در وضعیت ابرتورمی قرار گرفتهاید اما دولت میگوید وضعیت فقط تورمی است، بهتر است خودتان دست به محاسبه بزنید و ببینید که تورم روی زندگی شخص شما چه تاثیری میگذارد. صورتحساب خریدهای تکرارشونده خود را نگه دارید و آنها را با هم مقایسه کنید. اینجا شما درک بهتری از تاثیر تورم روی زندگیتان خواهد داشت بخصوص که هیچ ادارهای نمیتواند با مبهمگویی فریبتان بدهد. مقایسه ماهانه صورتحسابها چیز پیچیدهای نیست.
در مواجهه با تهدیدات اصولاً فقط دو گزینه پیش روی ماست: یا بجنگ یا فرار کن. وقتی با جنگیدن شانس تقریباً بالایی برای تغییر وضعیت دارید منطقی است که حسابی مقاومت کنید تا شاید پیروز شوید. اما وقتی میدانید که احتمال برندهشدن اصلاً بالا نیست، حرکت هوشمندانه شاید این باشد که کلاً با تهدید رودررو نشوید و دربروید.
ابرتورم یک مشکل سیستمی است و افراد نمیتوانند به تنهایی با آن مقابله کنند و وضع را تغییر دهند. نهایتاً شما و هیچ شهروند دیگر نمیتواند واقعاً با ابرتورم بجنگد. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که خود را با شرایط تازه وفق دهید و سعی کنید تا آنجا که امکان دارد از تاثیرات ابرتورم ضربه نخورید.
حالا فرض کنیم که شما توان روحی و اقتصادی آن را دارید که از وضع جدید کمتر ضربه بخورید و یاد گرفتهاید که چطور میشود با ابرتورم زندگی کرد. اما این کافی نیست. شاید ابرتورم زندگی شما و اطرافیانتان را نابود نکند اما خیلیها هم طی این روند نابود میشوند. ابرتورم اصولاً کل جامعه را تحت فشار سنگین خود قرار میدهد و مردمی جان به لب رسیده از روی استیصال دست به کارهایی میزنند که در حالت عادی از آنها بعید بود. در طول تاریخ مدرن جهان بارها پیشآمده که ابرتورم باعث ناآرامی اجتماعی، فقر گسترده و حتی جنگ شده است.
در چنین حالاتی، پافشاری روی ماندن و مقاومت کردن در برابر ابرتورم، به نفع شما و خانوادهتان نخواهد بود. نکته اینجاست که اگر در چنین جامعه بحرانزدهای اوضاع شما خیلی بد نشود مورد توجه قرار میگیرید و دیگران از خود میپرسند شما چه نوع سرمایهای دارید که سرپا ماندهاید؟ آیا در موبایل خود کیف پول دیجیتال دارید و بیتکوین نگه میدارید؟ یا کارت بانکی همسرتان همچنان پرپول است؟ در چنین وضعیتی این احتمال وجود دارد که هدف سارقان یا بدتر از آن گروگانگیران و قاتلان قرار بگیرید. در وضعیت ابرتورم، گاهی اوقات رفتن، آن هم موقعی که رفتن هنوز آسان است، بهترین گزینه است.
حفظ امنیت مالی خانواده یا شرکتتان اصولاً به توانایی شما در آیندهنگری و پیشبینی بستگی دارد. رفتار یک بازار را میتوان تا حدودی پیشبینی کرد چون بازار اصولاً میانگینی از هزاران تصمیم انسانی کوچک و بزرگ است. طبیعت آدمی نسبتاً قابل پیشبینی است. اگر شما با دقت اقتصاد کشورتان را تحت نظر داشته باشید و رفتار بعدی مردم کشور را تا حدودی حدس بزنید، اگر شما انعطافپذیر باشید و به سرعت تصمیم بگیرید، این احتمال وجود دارد که ابرتورم به زندگیتان کمتر از حد میانگین جامعه ضربه بزند. چه در کشور شما تورم به ابرتورم ختم بشود و چه نشود، از درک اقتصاد و رفتارهای اقتصادی مردم ضرر نخواهید کرد. /اتاق تهران