از به کارگیری دانش و فناوریهای نوین برای پایش محیط زیست تا تصویب بودجه برای بسیاری از پروژههای تحقیقاتی، در همه زمینهها پیشرفت میکنیم الا یکی!
به گزارش «تابناک»؛ از شیر و ببر تا بسیاری از گونههای مختلف که روزگاری در گوشه و کنار ایران میزیستند و حالا منقرض شده و حسرتشان را باقی گذاشته اند، همواره انگشت اتهام در این خصوص پیش از سایر عوامل به سمت ما نشانه میرود؛ به سمت عامل انسانی که به اشکال مختلف در رقم خوردن این فاجعه نقش آفرینی کرده و میکند. از تحدید زیستگاهها و آلوده کردنشان تا شکار و حتی کشتار گونههای حیات وحش.
بله کشتار؛ کشتنی که نه به قصد مصرف گوشت، که گاه برای پوست حیوان، گاه برای برداشتن قسمتی از یک گونه به عنوان طلسم و گاهی هم کاملا بی دلیل، از سر هوس و به قصد تفریح صورت میگیرد! مثل اتفاقی که اوایل ماه از شمال غربی شهرستان شاهرود در استان سمنان، در محدوده مجن_فرحزاد، بخش بسطام، در دامنه رشته کوه البرز مخابره شد و حکایت از کشف لاشه دو قلاده خرس را داشت که با ضرب گلوله کشته شده بودند.
اتفاقی که کم و بیش برای تمامی محیط بانان کشورمان و حتی بسیاری از ساکنان اطراف زیستگاه گونههای مختلف حیات وحش، آشناست. کشتار گونههای ارزشمند حیات وحش که میدانیم یکی از نتایج فقدانشان، برهم خوردن چرخه زیستی در طبیعت است که تبعات ناخوشایندی به دنبال دارد و دیر یا زود گریبان همه را خواهد گرفت.
البته ماجرا همیشه هم به این شکل پیش نمیرود و پایان زندگی برخی جانداران نه با شلیک، که با ندانم کاری و قصور رقم میخورد. مثل اتفاقی که حالا با انتشار ویدئوهایی برملا شده و دست بر قضا باز هم مربوط به همان محدوده کشتار خرسها در دامنه البرز است، در حومه مجن است و در آن محیط بانانی دیده میشوند که میکوشند به شیوهای بدوی و عجیب، خرسی را زنده گیری کرده و همراه خود ببرند.
پستاندار درشت جثهای که هرچند زخمی است و از شدت جراحت، نایی برای مقاومت ندارد، پنجههای تیز و دندانها و آرواره بران و قدرتمندنش، موجب شده که برای به دام انداختنش از ترکیب چندین طناب و تور بهره بگیرند و چون در این کار هم مهارت خاصی ندارند، تلاششان به موفقیت ختم نشود و در نهایت کسی که مشغول فیلمبرداری است، خسته شود و ضبط را متوقف کند.
فرجام این تلاش البته مشخص نیست و در فقدان روایت رسمی، فضا برای گمانه زنی باز شده تا برخی بگویند این خرس زخمی بعد از انتقال به اداره محیط زیست جان داده و برخی مدعی شوند که اساسا این زنده گیری مربوط به همان خبر کشف لاشه دوقلاده خرس است، در حالی که این یکی زنده بوده و بعد از کشف و این زنده گیری زجرآور و دردناک، مرده و در خبر آن گونه روایت شده که گویی از ابتدا مرده بوده است!
نکته قابل تامل، اما نه این مسائل که تداوم فقدان یک ابزار به شدت کاربردی و ضروری در اختیار محیط بانان یعنی تفنگ و دارت بیهوشی است که به خلق فاجعههای پرشماری منجر شده است؛ از ناتوانی در زنده گیری گونههای حیات وحش که به هر دلیل در محدوده زیست مردم گرفتار آمده، ترسیده و برای رهایی خود به برخی افراد هم حمله ور شده اند تا موارد پرشماری برای زنده گیری حیوانات مصدوم و مجروح که به افزایش آسیب آنها، ایجاد ضایعات جبران ناپذیر برایشان و حتی مرگشان منجر شده است.
کمبودی مسبوق به سابقه که بارها مسئولان بر رفع آن تاکید کرده اند، اما با بروز حوادث مختلف و فقدان تفنگ و دارت بیهوشی، مشخص شده که چندان واقعی نبوده است و یا به تحویل یک اسلحه با چند دارت محدود به ادارات استانها و برخی پاسگاههای محیط بانی محدود شده و تقریبا تفاوتی در وضعیت به وجود نیاورده است؛ کمبودی که از خیلی مسائل حل شده قدمت بیشتری دارد، اما در ابعاد وسیع مورد بی توجهی قرار گرفته است.
نقص بزرگی که اگر روزی رفع شود، تازه این سوال را به دنبال خواهد داشت که آیا در همه استان ها، شهرستانها و مناطق تحت حفاظت، دامپزشک زبدهای که به سرعت در دسترس باشد و بتوان روی کمک و دانشش در مقوله حیات وحش با تنوع فراوان و مسائل مختلف، حساب باز کرد، هست؟ امکانات مورد نیاز برای پیمودن فرایند درمان، مثل امکانات رادیوگرافی و دیگر تجهیزات تشخیصی چه؟!
پرسش هایی که ظاهرا تدبیر همه مسئولان از گذشته تا به حال برای پاسخ به آن، رها کردن پروسه زنده گیری حیوانات در همان گام نخست است! پروسهای که چون بدون ملزومات اولیه و توسط افراد ناآشنا به فن و فنون این کار، اجرایی میشود، اصلا عجیب نیست که مرگ دردناک این گونههای ارزشمند را به دنبال داشته باشد و به آنجایی نرسد که حیوان تیمار و درمان گردد، احتمالا امکان رهاسازی در طبیعت را از دست بدهد و ندانند با آن چه کنند!