به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه هشتم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که مواضع جریانهای سیاسی و پایداری ائتلافها، طراحی بسته مسکن مطابق با توان کارگران، بسته تحریمی جدید آمریکا و اروپا علیه روسیه چه ویژگیهایی دارد؟ و چالشهای طرح دو کشوری در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت: داستان اقامت صد میلیون تومانی اتباع، علیرغم توضیحاتی که بعضی مسئولین و دستگاههای مرتبط دادهاند، همچنان با ابهامات زیادی همراه است. روزنامه جمهوری اسلامی این توضیحات را تحت عنوان «اطلاعاتی درباره اقامت سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون تومانی اتباع» در تاریخ پنجشنبه سوم اسفندماه جاری بطور کامل منتشر کرد و اینک میپردازیم به ابهاماتی که برای افکار عمومی در این موضوع وجود دارد.
۱- ارائه دهندگان این توضیحات سعی کردهاند با استفاده از عنوان «اتباع» چنین القاء کنند که تصمیم مربوط به دریافت ۱۰۰ میلیون تومان از هر نفر و دادن امتیازات اقامتی مربوط به تمام اتباع خارجی است، ولی کاملاً پیداست که اتباع افغانستانی از آن استفاده میکنند نه دیگران. اتباع غیرافغانستانی اصولاً به مقداری نیستند که نیازی به این قبیل اقدامات درباره آنها باشد کمااینکه تاکنون مسائل و مشکلاتی برای کشورمان نداشتهاند تا درباره آنها چنین طرحی پیاده شود.
۲- مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان از هر نفر آنهم با تسهیلاتی از قبیل پرداخت اقساطی، رقم قابل توجهی نیست که کشور ایران به آن نیاز داشته باشد. بانک میخواهد با این پول به کدام هدف اقتصادی برسد؟
۳- اتباع افغانستانی پول مورد نیاز برای این سرمایهگذاری را از افغانستان وارد نمیکنند. آنها ناگزیر باید از درآمدی که در خود ایران دارند اقدام به تامین این ۱۰۰ میلیون تومان کنند در حالی که معمولاً درآمدهای خود را برای گذران زندگی خانوادههای خود به افغانستان میفرستند. بنابراین، مشکلاتی برایشان پیش خواهد آمد که ممکن است دارای عوارض منفی زیادی باشد که هم به ضرر ایران تمام شود و هم خود اتباع.
۴- تجربه سرمایهگذاریهائی از این قبیل تاکنون – که البته عموماً داخلی بودند – نتایج پشیمانکنندهای داشتند. این مورد نیز به دلیل اینکه از یکطرف شرایط افغانستان غیرقابل پیشبینی است و از طرف دیگر مسئولان ایرانی نیز هنوز تکلیف خود با اتباع افغانستانی را روشن نکردهاند، احتمالاً با عواقب خوشایندی همراه نخواهد بود.
۵- از اینها مهمتر، مسائل پشت پرده این طرح باصطلاح سرمایهگذاری است که نه از توضیحات ارائه شده چیزی درباره آنها فهمیده میشود و نه اطلاعات دیگری وجود دارد که بتوان با استفاده از آنها به این مسائل دست یافت. آیا هدف اینست که به تدریج زمینه برای اعطاء تابعیت ایرانی به اتباع افغانستانی فراهم شود؟ آیا قرار است تحرکات اقتصادی آنان زیر نظر قرار گیرند؟ آیا قرارهائی میان مسئولین ایرانی با حکومت خودخوانده طالبان وجود دارد که مردم از آن بیاطلاعند و ماجرای اقامت ۱۰۰ میلیون تومانی در چارچوب آن قرار دارد؟ توجیهاتی از قبیل استفاده از سرمایههای سرگردان اتباع و حل بعضی از مشکلات اقامتی و بیمهای و بانکی آنان، چندان موجه به نظر نمیرسند. مسئولان برای رفع ابهامات باید توضیحات روشنی در اختیار مردم قرار دهند.
۶- نگرانی اصلی مردم اینست که اقدامات مسئولین در مورد اتباع افغانستانی، دورنمای مشخصی را نشان نمیدهند. یک روز سخن از انسداد مرزها گفته میشود، یک روز خبر از صدور ویزا برای هزاران نفر افغانی جهت ورود به ایران به گوش میرسد، یک روز اعلام میشود استانداری تهران اتباع غیرمجاز را جمعآوری و اخراج میکند و روز دیگر فیلم صف طولانی اتباع افغانستانی در یکی از مراکز ورزشی ورامین منتشر میشود که برای گرفتن نوبت سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون تومانی به آنجا مراجعه کردهاند... و عجیب اینست که هیچیک از مسئولین به صورت دقیق و روشن درصدد پاسخگوئی به سوالات و رفع ابهامهای انباشته شده در اذهان مردم درباره حضور انبوه اتباع افغانستانی در ایران برنمیآیند!
گزارشهای پیاپی شورای امنیت سازمان ملل در هفتههای اخیر با صراحت اعلام کردهاند القاعده و داعش خراسان نفوذ فوقالعادهای در طالبان دارند و حدود ۳۰ گروه تروریست هماکنون در افغانستان فعالیت میکنند. نگرانی مردم ایران اینست که القاعده، داعش و طالبان، عوامل خود را در پوششهای مختلف به ایران اعزام و آنها از بیبرنامگی ما و فقدان نظارت دقیق بر رفت و آمدها و تحرکاتشان سوءاستفاده کنند و روزی برسد که توطئه محمود افغان در ایران تکرار شود. زیانهائی که تاکنون در ماجرای تعامل با طالبان کردهایم، محصول خوشبینیها به طالبان و القاعده بود. انتظار اینست که این خوشبینی کنار گذاشته شود و واقعبینی جایگزین آن گردد.
محسن پیرهادی طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان اصل و فرع انتخابات کدام است؟ نوشت: یک. هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم، رقابتهای درونی پررنگتر میشود که طبیعی هم هست، اما باید دقت کرد رقابت اصلی فراموش نشود. رقابت اصلی در انتخابات یازدهم اسفندماه و در حقیقت دوگانه حقیقی، دوگانه امید-ناامیدی و مشارکت-عدم مشارکت است. امید به آینده و دلسوزی هر فرد برای سرنوشت خود، سایر شهروندان و مردم، منطقا تبلوری جز مشارکت در عرصه انتخابات ندارند. اما باید تلاش کرد که با پررنگ شدن رقابتها و فضاهای دوقطبی و چندقطبی، غیرازاینکه دوگانه و رقابت اصلی فراموش نشود، مؤلفه عدالت و ارزشهای اخلاقی نیز خدشهدار نشود. گاهی حس میشود آداب رقابت از جانب افراد مشهور و پرسابقه نیز رعایت نمیشود و این تبعیض، اعتماد و حسن شهرتی که طی سالها کسب شده را در معرض خدشه و خطر قرار میدهد. این بزنگاههاست که جوهره و حقیقت وجودی هر فرد و جریان را عیان میکند.
دو. تنوع حضور جریانهای مختلف، موجب تقویت مشارکت است و هرچه رقابت افراد در حوزههای کوچک و رقابت فهرستها در حوزههای بزرگ، گرمتر و بیشتر شود، کفه رقابت و دوگانه اصلی به سود مردم، سنگینتر خواهد شد. باید از تنوع آرا و سلایق حمایت کرد و به سمت شفاف شدن مواضع افراد و گروهها حرکت کرد. در جامعه، تنوع سلایق و تکثر آرا وجود دارد و نامزدهای مجلس هم اگر بخواهند جامعه را نمایندگی کنند ناگزیر از تنوعاند.
سه. «همه افرادی که از نظارت شورای نگهبان عبور کردهاند، صالح هستند، اما به حکم عقل باید از بین آنها، افراد صالحتر را انتخاب کرد و برای شناخت اصلح، مردم تا جایی که توان بررسی دارند تحقیق کنند و اگر نمیتوانند، به نظر افراد مورد اعتماد، توجه و عمل کنند.» این بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار مردمی اخیر است. این یعنی مردم و بهویژه نخبگان تا جایی که میتوانند، پیرامون گزینههای اصلح خودشان تحقیق و انتخاب کنند.
چهار. باید دقت کرد که اصالت با مشارکت است و نه هیچچیز دیگر. اصالت نه با پیروزی یک جریان خاص است و نه حتی با وحدت میان احزاب.
از همین روست که نمیتوان با چوب وحدت، مشارکت را زد و اقدام ضدمشارکت انجام داد. مستمسک کردن مقدسات و گره زدن فهرستها به ارکان و مقامات عالی نظام هم، اخلاقمدارانه نیست و آویزان شدن یک فهرست از یک امر مقدس، خلاف مصالح عمومی و فدا کردن اصول برای فروع است.
پنج. «افرادی هم که وارد میدان انتخابات شدهاند، از بداخلاقی، بددهنی و توهین و تهمت به دیگران در تبلیغات و فضای مجازی و همچنین از سیاهنمایی و بیان مطالب دروغ و خلاف واقع برای جلب نظر مردم اجتناب کنند چراکه این کارها موجب سلب برکت و عنایت الهی است.» این سخن مقام معظم رهبری، شفاف، صریح و فصلالخطاب است.
جلال خوشچهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان رویکرد متفاوت غرب در قبال تهران نوشت: اوضاع بهگونهای سخت برای روابط خارجی ایران درحال رقم خوردن است؛ یا لااقل چشمانداز چنین مینماید. این وضع از آن روست که غرب با آهنگی تند و متفاوت از گذشته که رفتاری شبیه مماشات را با تهران داشت، کنار گذاشته است. اکنون آنان کانون غالب اتهامها و اعتراضات خود را متوجه سیاستهای تهران کردهاند. این اعتراض و اتهامها طیفی گسترده از ادامه جنگ اوکراین تا جنگ غزه و رخدادهای منطقهای، ناآرامیهای مربوط به امنیت کشتیرانی تجاری در دریای سرخ، خلیج عدن و باب المندب، توانمندیهای موشکی، پرونده اختلافات هستهای، پرهیز تهران از قبول الزامات مربوط به FATF، حقوق بشر، تروریسم، رویکرد سیاست خارجی نگاه به شرق و... را شامل میشود.
ممکن است چنین تصور شود؛ پیش از این نیز دامنه اختلافات غرب با تهران کم از آنچه نبود که اکنون هست. تفاوت، اما در میزان برجستهسازی این اختلافات تا همسان کردن آن در سطح «تهدید امنیتی» است. همین مهم کار را برای تهران در چگونگی تعامل با جامعه جهانی سختتر از آنچه میکند که پیش از این بود. غرب در حال برجستهسازی ملموس و غلوآمیز تهدید امنیتی جمهوری اسلامی ایران است. رخدادی در منطقه نیست که نام جمهوری اسلامی ایران به عنوان «بازیگر بد» در آن آورده نشود. رسانهها به گونه معمول در هر رخدادی به سیاستهای تهران اشاره کرده و همسو با سیاستمداران غربی، میکوشند تصویری تهدیدزا از جمهوری اسلامی ارائه دهند.
وضع جاری دو سطح از اهداف را در خود دارد؛ نخست، ایجاد تنگنا برای منجمد کردن سیاستهای تهران در خدمت به انزوای منطقهای آن. دوم، تدارک شرایط عینی و ذهنی برای هرگونه اقدام احتمالی در آینده. این هردو هدف نمیتواند تنها با انگیزه ایجاد «بازدارندگی» در قبال تهران باشد. به نظر میرسد غرب (اعم از ایالات متحده و اتحادیه اروپایی) در پی تحمیل وضعیتی هستند که تهران را متفاوت از آنچه کند که پیش از این بوده است. تحمیل استحاله در نگرشهای تجدید نظرطلبانه سیاست خارجی تهران، بسا خوشبینانهترین هدف راهبردی غرب تفسیر شود. اما شیوههای تبلیغات جاری و پر رنگی نام ایران در صدر اخبار و گپ و گعدههای سیاستمداران غربی، وضعی هشدار دهنده را با خود دارد. این هشدار از آن روست که غرب با بهرهگیری از پیامدهای دو جنگ غزه و اوکراین، میکوشد چارچوب تازهای از مفهوم تعامل با تهران را با هروسیله احتمالی و ممکن ایجاد کند.
توقف و قطع نفوذ منطقهای تهران در دستور کار نخست قرار دارد. در این حال دستور کار بعدی به تحولاتی پیوند خواهد خورد که در داخل ایران رخ میدهد. از این رو انتخابات ۱۱ اسفند در ایران، به عنوان یک متغیر «لازم» در مقاومت تهران مقابل فشارهای تحمیلی عمل میکند. تفاوت نمیکند چه اروپائیان و چه امریکائیان همواره در برابر نظامهای انتخاباتی با محذوریت روبرو هستند. شیوه تعامل آنان براین اساس تعریف میشود. به عبارت دیگر، غرب با وجود عمق اختلافاتش با تهران، همواره به متغیر انتخابات و میزان مشارکت عمومی در آن توجه داشته است. اعتبار و مشروعیت دموکراتیک نظامهای انتخاباتی، مانعی جدی در کیفیت فشارهای غرب برای واداشتن آنها به عقب نشینی یا مصلحتگزینی در ادامه تنشها بوده است. علاوهبراین، نتایج انتخابات و رویکردهای غالب در پی آن، الگوی تعاملات آینده را رقم زده است.
چند روز پس از برگزاری انتخابات ۱۱ اسفند، گزارشهای مربوط به حقوق بشر در ایران، نشست فصلی شورای حکام آژانسبینالمللی انرژیهستهای درباره اختلافات جاری با تهران و بسا نتایج مذاکرات مربوط به آتشبس در غزه، در دستور کار فوری غرب قرار دارد. از این رو کیفیّت و کمیّت و نتایج انتخابات پیش رو نمیتواند از نظر غرب در هرگونه آرایش مواضع خود در قبال تهران دور بماند. میزان مشارکت عمومی در انتخابات جمعه تعیین کننده خواهد بود.
اوضاع بهگونهای سخت برای روابط خارجی ایران درحال رقم خوردن است؛ یا لااقل چشمانداز چنین مینماید.