به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز پنج شنبه 10 خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که جنایت نتانیاهو در رفح، حمایت بایدن، اصلیترین نگرانی انتخاباتی ترامپ، آغاز مهلت پنج روزه ثبت نام برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری و نامزدها از هر طرف با ناز و نیاز میآیند در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
حسین فصیحی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان جان دادن در آشیانه خالی نوشت: اگر والدین شما سالخورده هستند و قصد دارید برای نگهداری از آنها پرستار خانگی استخدام کنید، این یادداشت را تا انتها بخوانید. سالخوردگی آخرین ایستگاه دوران زندگی پیش از مرگ است. کهولت سن با معضلات بسیاری برای فرد سالخورده و خانواده او همراه است. ایمنی بدن در این دوران به شدت کاهش پیدا میکند و انواع بیماریها بر فرد عارض میشود. بدترین حالت این است که افراد، توان حرکتی خود را از دست بدهند، به طوری که مثل دوران نوزادی نیاز به مراقبت دائم داشته باشند. از همینرو کودکان و افراد سالخورده دو گروه مهم در معرض خطر هستند که هر لحظه امکان بروز اتفاقی ناگوار برای آنها وجود دارد.
آشیانه خالی، دورانی را شامل میشود که فرزندان ازدواج میکنند و به دنبال زندگی خود میروند و والدین سالمند وارد دومین مرحله با هم بودن پس از ازدواج میشوند. از اینرو والدین یا والد سالمند در این دوران نیازمند مراقبت و نگهداری است. در روستاها یا شهرهای کوچک سالمندان عمدتاً تا پایان زندگی در خانه باقی میمانند و فرزندانشان به وضعیت آنها رسیدگی میکنند، اما سالمندانی که فرزندانشان کوچ کرده باشند، پیدا کردن فردی که بتواند از آنها مراقبت کند مهمترین دغدغه زندگیشان است. در شهرهای بزرگ این موضوع با معضلات بیشتری همراه است، خصوصاً که فرزندان شاغل باشند و به دلیل مشغله کاری مجال رسیدگی به وضعیت والدینشان را نداشته باشند. فرزندانی که از وضعیت مالی خوب برخوردارند، ترجیحشان این است که برای نگهداری از والدینشان پرستار خانگی استخدام کنند. مشکل افراد سالخورده دقیقاً از زمانی شروع میشود که فرد یا افرادی بیگانه قدم به حریم زندگی شخصی و خصوصی آنها میگذارند. افرادی که در حال حاضر در سنین سالخوردگی هستند، مادران و پدرانی هستند که خانوادههای پرجمعیت داشتهاند. آنها با همه جان و وجودشان انتظار تولد فرزندانشان را کشیدهاند و شاهد بزرگ شدن کودکانشان بودهاند. در دوران جوانی فرزندانشان، آنها را تا خانه بخت همراهی کردهاند و شاهد تولد نوههایشان بودهاند، از همینرو از دوران جوانی تا سالخوردگی همواره شاهد آمد و شد فرزندان به خانهشان بودهاند. بنابراین پذیرش افرادی که هیچ اشتراک خانوادگی با آنها ندارند برایشان دشوار است. علاوه بر مرارتهایی که والدین سالخورده به دلیل همزیستی با پرستاران خانگی تحمل میکنند، امکان بروز خطرهای دیگری هم وجود دارد. بنابراین پیدا کردن پرستارانی مطمئن یکی از دغدغههای مهم این خانوادههاست.
ترجیح اولیه خانوادهها این است از افردی آشنا برای این کار استفاده کنند، اما محفوظ ماندن اسرار خانوادگی یکی از دلایلی است که بعضی ترجیح میدهند برای استخدام پرستار خانگی به سراغ شرکتهای خدمات بروند. شرکتها خدمات هیچ تضمینی روی سلامت اخلاقی افراد ندارند، اما میتوانند با گرفتن اوراق هویتی مستخدمان خود، این امکان را فراهم کنند که در صورت بروز اتفاقی ناگوار، نشانی فرد را در اختیار پلیس بگذارند. با این حال هستند مجرمانی که با جعل هویت میتوانند وارد این شرکتها و بعد از رسیدن به اهداف مجرمانهشان ناپدید شوند.
استخدام پرستارهای خانگی از روی آگهیهایی که در کوچه و خیابان یا فضای مجازی منتشر میشود، بدترین راه ممکن برای وارد کردن فرد یا افرادی بیگانه به حریم خانوادگی است. شهروندان باید در نظر داشته باشند که داشتن یک سیمکارت اعتباری که ممکن است با اوراق جعلی خریداری شده باشد نمیتواند سندی معتبر برای تأیید اصالت یک فرد باشد.
عمده افرادی که وارد این مشاغل میشوند از افراد آسیبپذیر جامعه هستند و به دلیل معضلاتی که در جریان زندگی با آن مواجهند، چه بسا بعضی از آنها با دیدن زندگی مرفه سالمندان قدرت تابآوریشان را از دست میدهند و در صورت پیدا شدن فرصتی برای دستبرد به اموال خانه یا طمع کردن برای رسیدن به ثروت زیاد، دست به رفتاری پرخطر میزنند. بسیاری از نقشههای مطرح شده صرفاً برای سرقت رقم میخورد، اما تجربه نشان میدهد گاهی این افراد در شیوه ارتکاب دچار اشتباه محاسباتی میشوند و همزمان با ارتکاب سرقت، دستشان به خون سالمندان نیز آلوده میشود. عمده زنان در این پروندهها در نقش معاونت حاضر میشوند. سناریوهای ارتکاب جرم عمدتاً از سوی آنها طراحی میشود، اما برای اجرای نقشهشان همواره به حضور یک مرد که گاهی شوهرانشان هستند نیاز دارند.
خانوادهها باید در نظر داشته باشند که به سادگی از کنار مرگ والدین سالخوردهشان عبور نکنند. سالخوردگانی که بدون آثار جراحت، اصابت جسم سخت یا کبودی در نقاط مختلف بدن جان میدهند این امکان وجود دارد که به دلیل مصرف غذای مسموم فوت شده باشند، از همینرو بررسی دقیق مرگ با کالبدشکافی از سوی سازمان پزشکی قانونی مشخص خواهد شد. پزشکی قانونی عمدتاً اصراری به بررسی دقیق مرگ این دسته از افراد ندارد، مگر اینکه این درخواست از سوی اعضای خانواده آنها مطرح شده باشد. دوران کهولت برای سالمندان و خانواده آنها از دشوارترین مراحل زندگی است که فرزندان باید تلاش کنند بدون وارد کردن افراد غیر به زندگی شاهد سپری شدن این دوران باشند، چراکه آسیاب زندگی همیشه به نوبت میچرخد.
سعید امینیان کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: در حالی که رییس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی از دوبرابر شدن ظرفیت پهنای باند بینالملل در دولت سیزدهم خبر میدهد، مشاهدات و تجربیات عموم مردم حکایتی دیگر دارد. کندی سرعت، افزایش اختلالات و فیلترینگ گسترده چالشهایی هستند که کاربران اینترنت در ایران بهطور روزافزون با آن دست به گریبانند.
آمار و ارقام ارائه شده توسط مسوولان، تصویری از اتوبانی خلوت و پرسرعت را به نمایش میگذارد اما در تجربه ملموس مردم، اینترنت بیشتر شبیه جادهای پرترافیک و کند است. این تناقض آشکار، سوالات متعددی را به ذهن متبادر میکند، اگر پهنای باند دوبرابر شده، چرا سرعت اینترنت نهتنها افزایش نیافته بلکه شاهد افت محسوس آن نیز هستیم؟ اختلالات مکرر و قطعیهای پیدرپی اینترنت از کجا نشأت میگیرند؟ فیلترینگ روزافزون و انسداد گسترده وبسایتها و پلتفرمهای محبوب چه توجیهی دارد و چه آثاری بر کسبوکارها، آموزش و دسترسی به اطلاعات آزاد میگذارد؟ در حالی که مردم با چالشهای ملموس و روزمره در استفاده از اینترنت روبهرو هستند بهنظر میرسد آمار و ارقام ارائه شده توسط مسوولان، انعکاس دقیقی از واقعیت موجود نیست. شفافیت در ارائه آمار و اطلاعات، پاسخگویی به مطالبات و دغدغههای مردم و تلاش برای حل چالشهای موجود در بستر اینترنت، امری ضروری است. کسبوکارها نیاز به بستری مطمئن، پایدار، پرسرعت، قابل اعتماد با هزینهای منصفانه هستند. مخصوصا کسبوکارهای خانگی و استارتاپهای کوچکی که هرگونه اختلال و مشکلی در پهنای باند، آسیبهای غیرقابل جبرانی به آنها وارد میکند. اقتصاد دیجیتال نیز جز برپایه زیرساختهای قابلاتکا و پایدار به دست نمیآید. پایه دولت الکترونیک و دیجیتال نیز وجود این زیرساختهاست. بیتوجهی به این موضوع نهتنها نارضایتی عمومی را افزایش میدهد بلکه تبعات منفی گستردهای در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت. امیدواریم مسوولان ذیربط با درک صحیح از نیازها و مشکلات مردم، اقدامات موثری برای ارتقای کیفیت، سرعت و پایداری اینترنت در ایران انجام دهند و زمینه دسترسی آزاد و امن به اطلاعات را برای همه شهروندان فراهم کنند.
آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان استفاده از شهرت به سبک سلبریتی ها نوشت: سلبریتی به شخصی اطلاق می شود که معمولا در زمینه های هنر،علم، ورزش،رسانه و مدل و نظایر آن در یک جامعه یا فرهنگ عامه دارای نوعی سرشناسی و معروفیت خاص باشد. چنین شخصی به راحتی از طریق مردم به ویژه قشر جوان قابل شناسایی است و به رسمیت شناخته می شود. این روزها بیشتر با سلبریتی هایی مواجه هستیم که شاید برای چند دقیقه در قاب تلویزیون از زندگی و سختی روزگار بگویند، اما زمانی که به صفحات مجازی آن ها مراجعه می کنیم ، فاصله ای روشن و عجیبی را بین زندگی آن ها و درصد بالایی از مردم جامعه مشاهده می کنیم. با این همه حال نمی توان از تاثیر و نقش سلبریتی ها در جریانات اجتماعی ، گفتار و حتی پوشش مردم به راحتی گذشت، علی الخصوص در عصر حاضر که به دلیل وجود شبکه های فراوان اجتماعی و گسترش اینترنت، دسترسی به آن ها توسط عامه مردم آسان تر گشته است. سلبریتی ها می توانند تاثیرات مثبت و منفی فراوانی در جامعه داشته باشند ، اما این روزها بیشتر شاهد تاثیرات منفی این اشخاص به ظاهر مشهور در جامعه هستیم و همین امر باعث بروز پدیده سلبریتی زدگی در جامعه شده است.
دلایل سلبریتی زدگی در جامعه می تواند به شرح ذیل باشد:
1-عدم رسیدن به شهرت از طریق استعداد و تلاش خاص و استفاده از رانت و روابط و یا اتصال به افراد با نفوذ، کم سوادی و ناکارآمدی در برخی از این افراد مشهور که در خیلی از مواقع فقط با رابطه و رانت به معروفیت رسیده اند باعث بروز بسیاری از پدیده های منفی اجتماعی و فرهنگی در جامعه شده است
2-دریافت دستمزدهای نا متعارف و بسیار بالاتر از دریافتی های رایج در جامعه
3-عدم شفافیت پرداخت مالیات توسط ایشان
4-دوگانگی و پارادوکس در رفتار و شعارهایشان
در خیلی از کشورهای جهان، وجود سلبریتی ها معمولا می تواند جریانات مثبت فراوانی را به همراه داشته باشد و در برخی از کشورهای جهان همانند کره جنوبی با سرمایه گذاری اصولی و هدفمند و با ضوابطی خاص از این افراد کسب شهرت و درآمد جهانی می کنند و می توانند فرهنگ خودشان را به سایر کشورهای جهان معرفی کنند، اما متاسفانه در ایران این اتفاق بسیار کم تر رخ می دهد و متاسفانه در خیلی از موارد رفتار و صحبت های اشتباه این افراد به ظاهر مشهور آسیب های جبران ناپذیری بر پیکره فرهنگ کشور وارد می کند ، الگوهایی که باید جامعه را به سمت تعالی و پیشرفت ببرند در خیلی از موارد باعث آسیب و پسرفت جامعه می شوند. اما سوالات اساسی که مطرح می شوند این است که چرا مدل و الگوی اصولی مناسبی برای پرورش سلبریتی ها در این سال ها طراحی نشده است ؟ چرا از افراد متخصص و علمی و با استعداد در برنامه های مختلف تلویزیونی و سینما و غیره کم تر استفاده می شود؟ و این که چرا در جهت بالاتر رفتن سواد رسانه ای آحاد مردم جامعه در این سال ها کم تر اقدام عملی و موثر صورت گرفته است؟ که شاید اگر سواد رسانه ای آحاد مردم جامعه ارتقا یابد کم تر شاهد معروفیت سلبریتی های کم سواد و بی تخصص باشیم.