به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه دهم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که اهمیت انتخابات مجلس خبرگان رهبری، سنگاندازی صهیونیستها در مسیر آتشبس، شوک یمنیها به دشمنان مقاومت و مزد کارگران منطقهای نشد، در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
حمزه عالمی چراغعلی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان مشارکت سیاسی به مثابه یک امر اخلاقی نوشت: اخلاق در اندیشه متفکران مسلمان و همچنین در اندیشه فلاسفه قدیم بر حالتی نفسانی اشاره دارد که سبب رفتار درست در فرد میشود. اخلاق که از ریشه خلق گرفته شده، در تعریف اندیشمندان مسلمان «صورت باطنی و قیافه ثابت نفسانی انسان» دانسته شده که ممکن است نیکو یا زشت باشد.
نزد فلاسفه کلاسیک نیز اخلاق به معنای Ethics بر صفات درونی فرد اشاره دارد، در حالی که در دوره مدرن اخلاق به معنای Morality درآمده و بیشتر رفتار فرد را در نظر میگیرد و البته همین صورتگرایی در اخلاق سبب عدمتضمین اقدامات درست شده است، بنابراین اخلاق بدون نهادینهشدن صفات نیک، درون انسانها معنایی ندارد. حال نکته بسیار مهم این است که درونیشدن این صفات نیکو نیازمند تربیت است و تربیت بدون سیاست نمیتواند صورت پذیرد. این موضوعی است که باز هم در فلسفه اسلامی و کلاسیک بر آن تأکید شده و از جمله ارسطو با رد تربیت خصوصی، بر تربیت عموم شهروندان از سوی حکومت تأکید دارد و معتقد است: «تربیت افراد باید تابع قوانین معینی باشد و دوم آنکه حکومت باید اجرای آن را بر عهده گیرد.»
در اندیشه امام خمینی (ره) نیز تربیت انسان نیازمند برنامه و سازوکاری برای اجرای آن برنامه است و این سازوکار همان حکومت دینی است. این موضوع بر این فرض بنا شده است که اسلام در همه حوزههای فردی، اجتماعی و سیاسی صاحبنظر و دارای قوانین است. اساساً یکی از مبانی استدلالی حضرت امام (ره) در زمینه ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، همین جامعیت اسلام است که انسان را به عنوان یک موجود چندبعدی میتواند هدایت و زمینه رشد او را در همه ابعاد (طبیعی، برزخی، عقلانی و روحانی) فراهم کند.
با این توضیحات، سیاست بستر اصلی تربیت جامعه برای کسب فضایل اخلاقی محسوب میشود و این خود ضمن اینکه معیاری برای ارزیابی سیاستمداران است، بیانگر این بوده که تضعیف حوزه سیاست به معنای تخریب بستر اصلی رشد و تربیت جامعه است.
سیاست امروزه به حوزه کسب قدرت تقلیل یافته است. در اینجا مجال این نیست که نقد برخی فلاسفه معاصر غرب بر این تقلیلگرایی و تلاش آنها برای احیای سیاست در معنای قدیم را که همسو با اخلاق دانسته میشد، مرور کنیم، اما به صورت خلاصه باید گفت سیاست در معنای اصلی خود عرصه دفاع خردمندانه، مفتخرانه و شجاعانه از خیر عمومی است. خیر عمومی نیز آنچه شایسته یک زندگی انسانی است و البته انسان در معنای جامع- که دین اسلام هم بر آن تأکید میکند- و آن توجه به هم ابعاد مادی و هم روحانی اوست. این معانی را در اینجا بگذاریم و نقبی به تاریخ معاصر ایران بزنیم.
انقلاب مشروطه یکی از تحولات بسیار مهم تاریخ معاصر ایران است که هم سابقه طولانی مدنیت در جامعه ایران- در مقایسه با بسیاری از کشورهای آسیا- را نشان میدهد و هم رویگردانی و ناامیدی سریع نخبگان و مردم را. این رویگردانی و ناامیدی البته دلایل خاص و گاه موجهی دارد و آن آلودهشدن مشروطه به افکار وارداتی، ایفای نقش نخبگان وابسته، درگیریهای خیابانی و هرجومرجهای بعد از آن است، اما هر چه بود خالیشدن صحنه سیاست از نخبگان دغدغهمند، یعنی کسانی که از خاستگاه هویت اسلامی- ایرانی دغدغه حفظ کشور از دخالت اجانب را داشتند، به وضعیتی آشفته منجر شد که از فتح تهران تا کودتای سیدضیاء و رضاخان، یعنی از ۲۲ تیر ۱۲۸۸ تا سوم اسفند ۱۲۹۹، دولت ایران ۱۹ بار تغییر کرد، یعنی تقریباً دو کابینه در هر سال و گاه عمر برخی از این کابینهها، مانند کابینه دوم عبدالمجیدمیرزا عینالدوله، بسیار محدود و فقط دو ماه بود.
به این ترتیب آشفتگی و بیثباتی سیاسی نتیجه قهر نخبگان با حوزه سیاست است و تجربه این اوضاع در تاریخ معاصر ایران حاصلی نه برای مردم، بلکه برای درباریان و دولتهای خارجی داشته است. اهمیت مشارکت در انتخابات را باید از این منظر نگریست. مشارکت در انتخابات، باوجود عدمچشمپوشی از مشکلات اقتصادی و سیاسی این روزها، پا نهادن بر علایق و انتخابهای شخصی و دفاع از ثبات سیاسی است که در طول تاریخ فقدان آن زمینه تضعیف قدرت ملی و دخالت اجانب را فراهم کرده و برون آمدن از حوزه علایق شخصی، عین اخلاق است. به این ترتیب مشارکت در انتخابات یک امر اخلاقی خواهد بود و زمینه زندهنگهداشتن حوزه سیاست و رشد و پرورش ملت را فراهم خواهد کرد. همه اینها البته به معنای نادیدهگرفتن سخن منتقدان نیست. آنان مدعی هستند حضور و مشارکت در انتخابات تاکنون، بهره چندانی از ثبات سیاسی نصیب اصلاح و حل مشکلات نکرده است. در پاسخ باید گفت نخست اینکه مانع اصلی حل مشکلات، کشاندن بازی قدرت به درون ساختار سیاسی بوده و این مانع نیز بدون حضور در عرصه سیاست برطرف نخواهد شد. دستکم راهحل، قهر و دوری نیست، دوم اینکه مروری بر عملکرد قوای سهگانه نشان میدهد هرگاه دولت و مجلس، از پشتیبانی مردمی بیشتری برخوردار بودهاند، قدرت بیشتری برای مقابله با مشکلات و همچنین دفاع از منافع ملی در عرصه بینالملل داشته و بیشتر موفق بودهاند. در مجموع مشارکت به مثابه یک امر اخلاقی گذر از منافع و علایق شخصی و اندیشیدن به سرنوشت کشور و ملت این امر را ایجاب میکند.
سیدعلی علوی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان برای شمایی که تردید دارید! نوشت:براساس آخرین ارزیابیها میزان مشارکت در انتخابات ۴۱ درصد پیشبینی شده است، ۲۵ درصد هنوز تصمیمی نگرفته اند و ۳۴ درصد نیز گفته اند در انتخابات شرکت نمیکنند. از میان این جامعه ۵۹ درصد که یا مردد به شرکت هستند یا قصد شرکت در انتخابات را ندارند، بیش از ۷۰ درصد دلایل خود را ناامیدی از تغییر یا بیان اعتراض و فقدان نامزد مطلوب شان اعلام کرده اند. براساس یافتههای این پژوهش ناکارآمدی به خصوص در حوزه اقتصاد مهمترین عامل اعتراض به شرایط کشور است که منجر به عدم تمایل به مشارکت شده است.
بر این اساس روی سخن این یادداشت نه برای ۱۰ درصدی است که در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده اند و نه با ۹ درصدی است که ساختار سیاسی جمهوری اسلامی را قبول ندارند و قائل به تغییرات اساسی هستند بلکه ۴۰ درصدی است که در برایند مجموعهای از دلایل ناکارآمدی یا عملکردهای غلط به قهر یا ناامیدی یا بیان اعتراض قصد مشارکت در انتخابات را ندارند. براین اساس دو نکته اصلی قابل اشاره است؛
۱. یکی از مسائلی که مطرح میشود این است که مشارکت در انتخابات، رای به وضع موجود است و، چون نارضایتی نسبت به وضع موجود داریم پس رای ندهیم تا اعتراضی به وضع موجود باشد. آن چه که در مورد این استدلال میتوان گفت این است که عدم شرکت در انتخابات بیشتر از آن که اعتراض به وضع موجود باشد نه به ساختار سیاسی است و کیست که نداند اصولا تغییر از مسیر صندوق هرچند کند بهتر از تغییر از مسیر خیابان یا سپردن کشور در دست کسانی است که نسبت به عملکردشان حداقل بخشی از جامعه نارضایتی دارند. آیا در بین بیش از ۲۰ هزار نفری که تایید صلاحیت شده اند نمیشود کسانی را یافت که منتقد وضع موجود باشند؟ نمیخواهم ادعای گزاف کنم، اما این قاعده عقلی را میتوان پذیرفت که حرکت برای تغییر هرچند اندک از انفعال بهتر است. تجربه گذشته نیز بازگو کننده همین واقعیت است.
آیا مشارکت در مجلس یازدهم با نرخ مشارکت ۴۲ درصد برای جامعه ۵۸ درصدی که در انتخابات مشارکت نکردند، تجربه مطلوبی داشت؟
فرض کنید در همان انتخابات مجلس یازدهم مشارکت ۶۵ درصدی میبود آیا بازهم بخشی از قوانینی که در حال حاضر به آن انتقاد دارید مصوب میشد؟ احتمالا نه. احتمالا طرحهایی همچون صیانت و فیلترینگ به سرانجام دیگری میرسید.
۲. چه کسانی از این کاهش مشارکت سود میبرند؟ گروه اول کسانی هستند که مایل به براندازی جمهوری اسلامی با همه هزینههای جبران ناپذیرش هستند. گروه دوم دشمنان جمهوری اسلامی که میدانند شکست جمهوری اسلامی با ابزارهای بیرونی همچون تهاجم نظامی یا فشار بیرونی امکان پذیر نبوده و نیست و تنها راه را فروپاشی از درون میدانند طبیعتا این گروه، در راس آن آمریکا و برخی هم پیمانان غربی اش همچون انگلیس و منطقهای اش همچون رژیم صهیونیستی و برخی رقبای منطقهای همچون عربستان است. برای این گروه نه آینده ایران و نه سرنوشت مردم ایران هیچ اهمیتی ندارد. در هژمونی جهانی آنها ایران یک قدرت قابل اعتنا و مزاحم است که در قواعد آنها بازی نمیکند. کشوری که بهتر است یا تجزیه شود یا آن قدر ضعیف و درگیر مسائل خود باشد که در نظم جهانی مطلوب آنها هضم شود و دسته سوم گروهی هستند که کاهش مشارکت امکان حضور آنها را در قدرت تامین میکند. گروهی که میداند حرفش برای اکثریت جامعه مسموع و مقبول نیست لذا برای آن که در قدرت بماند یا به قدرت برسد نیازمند مشارکت حداقلیاند و البته در این میان گروه چهارمی هستند که معتقدند مشارکت پایین میتواند پیامی برای اعتراض و تغییر رفتار نظام سیاسی باشد. طبیعتا در مورد گروههای اول و سوم و منطق آنها نیاز به صحبت نیست، اما در مورد منطق و استدلال گروه چهارم این نکته را میتوان گفت که آیا درباره هزینههای این عدم مشارکت و فعال شدن ابزارهای ناخواسته آن همچون فشار بین المللی بیشتر در قبال کاهش مشروعیت سیاسی و حاکم شدن اقلیتی که حیات خود را در مشارکت حداقلی میدانند پاسخی قانع کننده دارید؟
کوتاه سخن این که از آنجا که روی سخن این یادداشت با ۲۵ درصد مردد و بخشی از ۳۴ درصدی است که تصمیم به عدم شرکت در انتخابات دارند، طبیعتا حضور در انتخابات اولا نه به معنای تایید وضع موجود است بلکه تلاشی است برای تغییر هرچند اندک است ثانیا اگر به ناکارآمدی وضع موجود معترض اید، عدم مشارکت شما تایید وضع موجود است، ثالثا عدم مشارکت یا کاهش مشارکت بیش از آنکه موثر در تغییر یا اصلاح رفتار ساختار سیاسی باشد منجر به فشار بیشتر قدرتهای جهانی با تحریم بیشتر و ناامنی بیشتر برای تشدید ناامیدی و فروپاشی از درون ایران عزیزمان میشود. رابعا طبیعتا شرایط کشور در دهه پنجم حیات جمهوری اسلامی با همه نقاط قوت و ضعفش نیاز به تحول دارد تحولی برخاسته از نظر اکثریت باید باشد که راهی جز فرایند مردم سالاری از طریق صندوق رای ندارد.
علی هدایتی طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز با عنوان منطق سیاسی رأی لیستی نوشت: ۱۱ اسفند انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی و دوره ششم مجلس خبرگان رهبری برگزار میشود. در شهرستانها تنور انتخابات کاملا گرم شده و در کلانشهرها نیز موضوع انتخابات مورد توجه مردم قرار گرفته است و جریانها و طیفهای مختلف سیاسی و حتی اصناف نیز اقدام به انتشار فهرستهای انتخاباتی خود کردهاند.
یکی از موضوعاتی که همیشه در موعد انتخابات در شهرهای بزرگ درباره آن بحث و اختلاف نظر بوده، رای لیستی است. بویژه در تهران موضوع رای لیستی همیشه مورد توجه بوده و البته تجربه مهمی درباره فواید و خواص رای لیستی به دست آمده است. هر ۲ جریان اصولگرا و اصلاحطلب در ادوار مختلف مجلس، سابقه رای لیستی و پیروز شدن لیست انتخابی خود را داشتهاند. بویژه اینکه طرفداران هر ۲ جناح هنگام رای به تمام افراد یک لیست انتخاباتی، انگیزه مقابله با پیروزی لیست جناح مقابل را به عنوان یکی از دلایل رای لیستی در نظر داشتهاند. این بار در انتخابات حوزه انتخابیه تهران، ری، اسلامشهر، شمیرانات و پردیس، به واسطه آنکه برخی دیدگاههای جریان انقلابی معتقد به عدم حضور پرقدرت جریان رقیب و عدم اقبال آنها در جلب نظر مردم این حوزه هستند، لذا اشکالاتی درباره رای لیستی مطرح کردهاند و معتقدند باید از همه لیستهای موجود گروههای منتسب به جبهه انقلاب، ۳۰ گزینه را انتخاب کنند.
این تلقی از رای لیستی نشان میدهد این دیدگاه در دورههای قبلی صرفا برای پیروز نشدن جناح مقابل، اقدام به دادن رای لیستی کرده و از ماهیت رای لیستی و فواید آن چندان مطلع نیست.
اما رای لیستی چه فواید و آوردهای چه در حوزه سیاسی، چه حوزه تشکیلاتی و چه در حرکت جمعی مجلس آینده خواهد داشت.
۱- انسجام فکری و رفتاری: یکی از مهمترین فواید رای لیستی، ایجاد انسجام رفتاری بین جمعی از افرادی است که در یک ائتلاف حاضر شده، دارای مرامنامه هستند و برای مجلس آینده برنامه دارند و نسبت به اجرای آن برنامهها در مجلس آینده متعهد شدهاند. مجموعه افرادی که در یک لیست قرار میگیرند، نسبت به بسیاری از موضوعات و مبانی فکری و رفتاری در مجلس آینده به اتفاق نظر رسیدهاند. قاعدتا اینکه ۳۰ نفر افراد همفکر یک ائتلاف در جبهه انقلاب بتوانند وارد مجلس شوند، میتواند بسیار موثرتر از از حالتی باشد که ۳۰ نفر از کاندیداهای منسوب به جبهه انقلاب، با دیدگاههای مختلف و بدون داشتن مرامنامه مشترک فکری وارد مجلس شوند. در این حالت، آیا میتوان انتظار داشت این افراد در سیاستگذاریها و تصمیمات مهم مجلس و نیز ارائه طرحهای مهم، همفکر و همعمل باشند؟
۲- تقویت کار جمعی: سیاست یک امر اجتماعی و فعل سیاسی نیازمند کار جمعی است. کار جمعی و تشکیلاتی غیر از آنکه موجب همافزایی دیدگاهها و فعالیتها میشود و اهداف تعریف شده را در دسترس قرار میدهد، کارکردهای بسیار مهمی خواهد داشت. یکی از کارکردهای مهم کار جمعی، مدیریت جمعی بویژه در موعد انتخابهای مهم و تصمیمگیریهای حساس است. تربیت نیروی انسانی مفید و کارآمد نیز از فواید کار جمعی است. قطعا ایجاد یک مجلس قوی و خروجی موثر این مجلس در صورت کار جمعی بیشتر در دسترس قرار دارد تا اینکه نوعی تشتت در انتخاب افراد و نیز تشتت در آرای افراد منتخب نسبت به موضوعات مختلف وجود داشته باشد.
۳- امکان انتخاب و اعتماد به خواص: این موضوع بارها در شهرهای بزرگ و در موعد انتخابات مطرح شده است که اساسا در موعد انتخابات در حوزههایی مانند تهران که مردم باید ۳۰ نفر را انتخاب کنند، مساله امکان تحقیق مردم مطرح میشود. طبیعی است که امکان تحقیق عموم مردم برای شناخت همه ۳۰ کاندیدا قابل وصول نیست و اساسا چنین انتظاری غیرواقعی است. در چنین مواقعی باید نسبت به خواص و موثرینی که در فرآیند انتخابات ورود میکنند، ماهها به بررسی کاندیداهای موجود میپردازند و در نهایت بر اساس استانداردهای موجود ۳۰ گزینه را برای انتخاب مردم و جریان انقلابی معرفی میکنند، اعتماد وجود داشته باشد. در واقع یکی از مصادیق لزوم اعتماد و اطمینان به خواص، موعد انتخابات است. این موضوع البته بارها مورد تاکید رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است و ایشان در مواقعی که افراد نسبت به برخی کاندیداهای یک لیست انتخاباتی شناخت ندارند، تاکید میکنند به افراد معرفیکننده رجوع شود.
نکته آخر اینکه فارغ از اینکه در انتخابات فردا در تهران به کدام فهرست رای بدهیم، اما باید این نکته مهم را در نظر داشته باشیم که فواید رای دادن لیستی بسیار بیشتر از انتخاب کاندیداها از میان لیستهای متعدد است.
انتخاب حق مردم است و چه بهتر که این حق با انتخابی آگاهانه و به صورت موثر و در مسیر پیشرفت کشور و حل مشکلات و مسائل کشور محقق شود.