به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه یکم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که گزارشها از رویکرد انقباضی، کاهش سهم نفت، کاهش ناترازی و افزایش سهم درآمدهای مالیاتی در بودجه، حذف ایران از جام جهانی در ضیافت پنالتیها و هفت پیشنهاد برای ایفای نقش در توقف جنگ غزه در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان آیا حماس در غزه شکست خورده است؟ نوشت: دو هفته پس از آزادسازی خرمشهر در سال ۶۱ رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان حمله و آنجا را اشغال کرد، همزمان ارتش امریکا نیز وارد بیروت شد تا پیچهای اشغالگری صهیونیستها را محکم کند، آن روزها بسیاری تصور میکردند که کار لبنان تمام شده و گروههای مقاومت یکی پس از دیگری تسلیم و سلسله خلع سلاح تا تهران ادامه خواهد یافت، اما یک حادثه بزرگ ورق بازی را عوض کرد. دوم آبان سال ۶۲ درحالی که بذر ناامیدی از تحولات روی جبهه مقاومت پاشیده شده بود به ناگهان یک انفجار مهیب مرکز نظامیان امریکا را به تلی از خاکستر بدل کرد و کمتر از ۵ دقیقه بعد پایگاه نظامیان فرانسوی نیز منفجر شد؛ حاصل این دو عملیات کشته شدن ۳۰۰ نظامی امریکایی و فرانسوی در کمتر از یک روز بود!
این تلفات سنگین امریکاییها را بهشدت وحشتزده کرده بود، نیویورکتایمز در سرمقاله خود نوشت که ارتش بزرگترین ضربه را پس از جنگ در ویتنام خورده و رئیسجمهور باید استعفا بدهد. همین فشارهای سیاسی باعث شد که کمتر از ۲۴ ساعت بعد از شب خونین در بیروت، پنتاگون دستور خروج شبانه را برای مقر فرماندهی مارینز صادر کند. ریگان آن شب بهشدت تحقیرشده بود، کنت پولاک مدیر امور خلیجفارس در شورای امنیت ملی امریکا مدام زیر گوش رئیسجمهور امریکا میخواند که حزبالله و ایران پشت انفجارهای سریالی در بیروت قرار دارند، اما برای آن مدرکی وجود ندارد، ریگان نیز سازمان سیا را زیر فشار گذاشته بود تا میان سه ضلع در تهران، بیروت و پایگاه اشغالگران یک ارتباط منطقی پیدا کند. همین مسئله باعث تفرقه شدید در کاخ سفید شد تا جایی که با دستور ستاد ارتش امریکا ناو نیوجرسی برای حفظ ظاهر هم که شده با حرکت به شرق، بیروت را بمباران کند.
اما این تازه شروع ماجرا بود! ارتش سوریه در دفاع از مردم لبنان به میدان آمد و با شلیک چند موشک دو جنگنده امریکایی را ساقط کرد، این ضربات سخت دوباره فضای سیاسی واشینگتن را آنچنان متشنج کرد تا جایی که ریگان تمامی نیروهای خود را یکجا از لبنان خارج کرد. آن روزها در تهران برخی اعتقاد داشتند که برای ضربه به دشمن باید بهصورت مستقیم وارد جنگ در جنوب لبنان شد، اما رهنمودهای الهی امام (ره) و تجربههای جنگ با دشمن بعثی به ما نشان داد که اگر دشمن را به سوی جنگهای نامتقارن هدایت کنیم با یک ضربه ساده نیز ممکن است فرار کند.
وضعیت غزه در روزهای اخیر بیشباهت بهروزهای فرار دستجمعی امریکاییها از بیروت نیست. در سفر رئیس سازمان سیا به تلآویو، رونن بار، مسئول سازمان تروریستی «شینبت»، به امریکاییها قول داد که بیمارستان الشفا محل پیروزی بوده و پسازآن چیزی از حماس روی صحنه باقی نمانده باشد، اما دشمن پس از پیشروی در زمینهای خالی از عوارض، حالا از دسترسی به عمق بازمانده و تنها عرض غزه را چرخیده است.
ارتش رژیم صهیونیستی برای رسیدن به عمق نیاز به پشتیبانی هوایی دارد و برای این اقدام یا باید روی زمین تلفات بدهد یا آنکه ترک موقعیت کند، در آن سو انعطافپذیری تاکتیکی مقاومت باعث شده هستههای مبارزه، سازمان رزم خود را حفظ و خود را تثبیت کنند. این وضعیت باعث شد مقاومتی که قرار بود سه هفته پیش از بین رفته باشد، حالا در منطقه جحرالدیکی ضربه سخت به دشمن بزند. نکته قابلتوجه دیگر، افزایش اختلافات در دستگاههای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی است، تحلیل رفتاری ارتش اسرائیل حکایت از آن دارد که پس از حمله جنایتکاران به بیمارستان الشفا، رژیم صهیونیستی هیچ برنامهای برای ادامه عملیات ندارد و در یک باتلاق محاسباتی افتاده است. گفته شده است که میان موساد و اطلاعات نظامی ارتش صهیونیستی (آمان) اختلافات عمیق در نوع اجرای عملیات در غزه پیش آمده است، روی میز قرار گرفتن دوباره طرح تبادل از سوی رژیم صهیونیستی ناشی از اختلافات درونی برای گریز از بحران است. در این مرحله از نگاه مقاومت فلسطینی تا روی همهچیز توافق نشود، امکان توافق روی هیچ بندی وجود ندارد.
اما مهمترین مساله در ادامه حیات مصنوعی رژیم صهیونیستی مساله «جنگ دوم» در مناطق اشغالی است، در پس میدان جنگ در غزه لایههای زیرین معترضان اجتماعی دوباره در حال جوشیدن و بالا آمدن تا رسیدن به نقطه داغ است، راه افتادن بیش از ۳۰ هزار نفر از شهرکنشینان در اراضی اشغالی به سمت دفتر بنیامین نتانیاهو با هماهنگی لاپید نشان داد که حالا جنگ دوم میان صهیونیست با صهیونیست در حال آغاز شدن است. اعتراضات سال گذشته در مناطق اشغالی ماهیت سیاسی و اجتماعی داشت، اما جنگ دوم اجتماعی- امنیتی بوده و تا سرحد فروپاشی پیش خواهد رفت. در این مرحله حتی مدیریت امریکا نیز نمیتواند مانع از این ریزش تمامعیار شود. واقعیت آن است که تکلیف جنگ را چند عکس یادگاری ارتش صهیونیستی در غزه روشن نمیکند، برخلاف ۷ فوریه ۱۹۸۴ در بیروت، این بار امریکاییها پس از یک انفجار امنیتی و اجتماعی باید صهیونیستها را نیز سوار هواپیما کنند و با خود ببرند!
روزنامه جمهوریاسلامی طی سرمقاله شماره امروز خود با عنوان یکدست سازی، انحراف از انقلاب نوشت: با اینکه مساله فلسطین برای آحاد مسلمانان بسیار مهم است و این روزها که رژیم غاصب و نژادپرست صهیونیستی در غزه مرتکب جنایات جنگی بیسابقه میشود لازم است بخش قابل توجهی از وقتها صرف این موضوع شود، به این نکته نیز باید توجه داشته باشیم که هیچ چیز نباید ما را از مسائل داخلی غافل نماید.
در مسائل داخلی این روزها بعد از مشکلات مستمر و پایان ناپذیر معیشتی و اقتصادی، موضوع انتخابات از اهمیت و حساسیت بالائی برخوردار است. نوع برخورد با داوطلبان نمایندگی مجلس از یکطرف و انواع اظهارنظرهائی که بعضی از فعالان سیاسی درباره انتخابات مجلس و ساختار حکمرانی کشور میکنند از طرف دیگر، موضوعاتی هستند که اگر به آنها توجه و پرداخته نشود، آینده خطرناکی در انتظار کشورمان خواهد بود. به همین دلیل باید به این موضوع توجه ویژه شود و برای رفع این خطر تلاش فوقالعادهای به عمل آید.
در سرمقاله دیروز تاکید کردیم که مسئولان ارشد نظام از فرصت انتخابات مجلس دوازدهم برای جبران بیاعتمادی عمومی اقدام کنند. آن بیاعتمادی در اثر انحراف از قانون به ویژه در انتخاباتهای مجلس یازدهم و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به وجود آمد و حالا وقت آنست که مسئولان با بازگشت به قانون و اقدامات قانونی در مراحل مختلف انتخابات از بررسی صلاحیتها تا برگزاری انتخابات، آن لطمه بزرگ را جبران کنند تا زمینه ترمیم اعتماد عمومی فراهم شود.
متاسفانه بعضی فعالان سیاسی این روزها سخنانی گفتهاند که نشان دهنده عزم آنان بر ادامه دادن به مسیر خلاف قانون و خلاف مصالح عمومی است. دبیرکل یکی از احزاب خواستار یکدستتر شدن حکومت شده و برای آنکه بر این خواسته انحرافی خود سرپوش ظاهرپسندی بگذارد این را هم چاشنی سخنان خود کرده که تعدادی از مسئولین و وزرا انقلابی نیستند و باید کنار بروند و جای خود را به افراد انقلابی بدهند.
این سخن، حداقل به ۵ دلیل سخنی انحرافی و خلاف است؛ اول آنکه یکدست سازی با روح قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی در تضاد است. قانون اساسی مظهر تفرق قدرت است و به همین دلیل است که بر استقلال قوای سهگانه و عدم آنها در یکدیگر تاکید کرده است. یکدست سازی حاکمیت، یعنی دستگاههای حاکمیتی همگی یکسان بیندیشند، یکسان عمل کنند و در هیچ زمینهای تفاوتی با همدیگر نداشته باشند. این، چیزی است که مطرود قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی است.
دوم آنکه وجود اصول متعدد مربوط به آزادی بیان، قلم، اجتماعات و عقیده که در قانون اساسی وجود دارند، درصدد ایجاد تنوع و ترویج و تحکیم جریان یافتن سلایق و دیدگاههای مختلف سیاسی در جامعه هستند. قوانین فرعی و عادی نیز در تمام زمینههای حکمرانی همین هدف را دنبال میکنند و از این طریق درصدد میدان دادن به افراد، اقشار، صاحبان افکار و عقائد مختلف در چارچوب منافع ملی هستند تا از رهگذر نگرشهای متنوع، تصمیمات جامعی اتخاذ گردد و کشور از مدیریتی جامعنگر برخوردار شود. این جامعنگری با یکدست سازی سازگاری ندارد.
سوم آنکه مجلس شورای اسلامی ذاتاً جای کنار هم قرار گرفتن نقطه نظرهای گوناگون است تا زمینهای برای تضارب آرا باشد. از تضارب آراء است که قانون مفید و موثر به دست میآید. مجلس یکدست دچار فقر تضارب آراء است و هرگز نمیتواند قانون مورد نیاز جامعه را تدوین کند. بنابراین، مجلس یکدست برخلاف اقتضای ذاتی مجلس مورد نظر نظام جمهوری اسلامی است.
چهارم آنکه دولت نیز برای آنکه در بخش اجرا بتواند کارآئی قابل قبولی داشته باشد باید مجمعی از صاحبان توانمندیهای فکری با آراء و نقطه نظرهای متنوع باشد. دولتی که اعضاء آن یکدست باشند و همگی از یک صدا پیروی کنند و به یک نقطه چشم بدوزند، هرگز نمیتواند به تصمیمات جامع دست یابد. این وضعیت به فقر فکری بزرگی منجر میشود که کشور را دچار عقبگرد و یا حداقل درجا زدن میکند؛ و پنجم آنکه انقلابی بودن اگر بطور دقیق مفهوم شود، با یکدست سازی در تضاد آشکار است، زیرا فلسفه انقلاب اسلامی مبارزه با سلطه خانواده سلطنتی و عناصر وابسته به سلطنت بر کشور بود. این سلطه، از عوارض یکدست بودن حاکمیت بود. در آن دوران، شاه میخواست حاکمیت در کشور به صورت یکدست در اختیار او باشد و تمام کارگزاران مطیع فرمانش باشند. انقلاب اسلامی، این بساط را برهم زد و نظام مردمی جمهوری اسلامی را به وجود آورد تا عموم مردم بتوانند در حاکمیت سهیم و نقش داشته باشند. بنابراین، یکدست سازی، انحراف از انقلاب است و همه باید برای جلوگیری از آن تلاش کنند.
انتخابات، تنها فرصتی است که مسئولان ارشد نظام میتوانند از آن برای جبران انحرافاتی که از قانون صورت گرفته استفاده کنند. عمل به قانون در تمام مراحل انتخابات، بهترین راه برای ترمیم اعتماد عمومی است.
سیف الرضا شهابی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: در آخر شهریور سال ۱۳۵۹ صدام حسین به بهانههایی از جمله دفاع از ناسیونالیسم عربی و غیر قابل قبول بودن بیانیه الجزایر و بازگرداندن جزایر سه گانه خلیج فارس به اعراب؟! به خاک ایران حمله کرد نیروهای نظامیش بخشهایی وسیع از خاک ایران را اشغال کردند رهبران بعضی از کشورهای عربی تقریبا همان کشورهای عربی که اکنون در خفا و آشکار با رژیم صهیونیستی رابطه دارند برای صدام کف زدند هورا کشیدند کمکهای مالی و تسلیحاتی و لجستیکی و تبلیغاتی در اختیار بغداد قرار دادند از فتوحات عراق در روزهای نخست جنگ ابراز خوشحالی کردند.
در همان زمان که بسیاری از سران کشورهای عربی در غرور کاذب ناشی از فتوحات هفتههای نخست جنگ غرق شده بودند و کمتر رهبری از کشورهای عربی حامی عراق تصور میکرد ایرانیان موفق شوند ارتش قدرتمند عراق را از کشورشان بیرون کنند مردم ایران یکپارچه به پا خاستند و به دور از گرایشات مختلف قومی و قبیلهای و دینی و سیاسی از خاک کشورشان قهرمانانه دفاع کردند و حماسهای شکوهمند آفریدند.
همچنین مقاومت ایرانیان در سالهای جنگ تحمیلی باعث حیرت جهانیان از جمله سران کشورهای غربی شد؛ کشورهای غربی که برای پیروزی صدام انواع و اقسام جنگ افزارها را در اختیارش قرار داده بودند.
ایرانیان با شرف اجازه ندادند یک وجب از خاک ایران تصرف شود و در اختیار بیگانگان بماند.
اکنون فرصت مناسب است تا دولتها و حکومتهای عربی از مقاومت مردم ایران درس بگیرند و به مقابله با رژیمی بپردازند که علاوه بر این که زمین هایشان را اشغال کرده به کودکان و زنان و بیماران و سالخوردگان و مردم عادی عرب رحم نمیکند و به طرز فجیعی بمباران میکند بیمارستانها و مدارس و مساجد و کلیساها و منازل را بطور وحشیانه تخریب میکند بطوریکه فریاد مردم صلح دوست سراسر جهان را بلند کرد و در تظاهرات انبوه به اسراییل اعتراض میکنند.
در سال ۱۳۵۹ تقریبا دو سال از انقلاب اسلامی ایران گذشته بود هنوز توان نظامی ایران از انسجام و استحکام لازم برخوردار نشده بود، ولی باور مردم رشید ایران به حفط تمامیت ارضی کشور و ارادهای که به کار گرفتند مانع از آن شد خوابهای برخی از سران کشورهای عربی تعبیر شود.
اگرچه سران عرب حامی تجاوز به ایران بعد از مدتی چوب را از متجاوز خوردند اکنون هم بعید نیست بعد از مدتی چوب خوش خدمتی به آمریکا و اسرائیل را بخورند.