به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۹ فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شد که آغازگاهی بر پایانِ اقتدار اسرائیل، وقوع سیل و بارندگی در شش استان کشور، ایران پیروز جنگ روایات در مقابل اسرائیل، سایه روشنهای بازار سرمایه پس از یک هفته پرالتهاب در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: روز گذشته در نشست خبری مشترک وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه بر تداوم پرداخت ارز ۲۸۵۰۰ در سال جاری تاکید شد. داوود منظور، رئیس سازمان برنامه گفت: یارانه نهادههای دامی مثل کنجاله ذرت با ارز ترجیحی ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی تامین میشود. نرخ مبادله ۴۰ هزار تومان و امسال بناست ۱۱ میلیارد دلار ارز ترجیحی به واردات کالاهای اساسی و نهادههای کشاورزی وارداتی اختصاص یابد. اختلاف این عدد با نرخ بازار مبادلهای شامل ۱۵۰ همت میشود و پرداخت آن با دولت است.
این اظهارات در حالی است که بهمن ماه سال قبل زمانی که بخش اول بودجه ۱۴۰۳ در مجلس بررسی میشد، پیشنهاد برخی نمایندگان برای کاهش سقف تخصیص ارز ۲۸۵۰۰ به ۱۰ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۳ با مخالفت دولت مواجه شد. به گزارش خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) در نشست علنی روز شنبه (۷ بهمن ماه ۱۴۰۲) مجلس شورای اسلامی، داوود منظور، رئیس سازمان برنامه و بودجه در مخالفت با این پیشنهاد گفت: «امسال (سال ۱۴۰۲) ۱۸.۵ میلیارد دلار باید برای کالاهای اساسی و دارو تخصیص داده شود که تاکنون بخش عمده آن انجام شده است. اما در مفروضات لایحه بودجه ۱۴۰۳ که به مجلس ارسال شده است، این مبلغ را به ۱۵ میلیارد دلار برای سال بعد کاهش دادیم؛ زیرا بخشی از مصارف سال جاری به تجدید نظر نیاز دارد.» با این حال در کمتر از ۳ ماه از آن اظهار نظر، روز گذشته رئیس سازمان برنامه رقم پیش بینی شده برای ارز ۲۸۵۰۰ در سال جاری را ۱۱ میلیارد دلار بر میشمارد.
با ذکر این مقدمه، به موضوع تولد ارز ۲۸۵۰۰، در فاصله زمانی چند ماه پس از حذف ارز ۴۲۰۰ میپردازیم. از همان ابتدا واضح بود که پس از همه هزینهها و مشقتهایی که حذف ارز ۴۲۰۰ تحمیل کرد، بازگشت به سیاست مشابه در نرخ ۲۸۵۰۰، به معنای تکرار تجارب شکست خورد قبلی بود. سیاست جدید هم از لحاظ تثبیت نرخ ۲۸۵۰۰ طی حدود یک سال و نیم اخیر و هم از جهت نگاه گشاده دستانه به تامین ارز طیف وسیعی از کالاها جای انتقاد داشت. با این حال و با فرض این که ممکن است در کوتاه مدت گریزی از تعیین نرخ ترجیحی برای تامین ارز برخی کالاها نباشد، پرسش این است که برنامه بانک مرکزی برای روز سرنوشت ساز حذف ارز ۲۸۵۰۰ چیست؟ چراکه به طور کاملا روشنی میتوان مطمئن بود که سیاست ارز ۲۸۵۰۰ هم مثل ارز ۴۲۰۰ دائمی نخواهد بود حتما روزی به مرحله حذف این ارز خواهیم رسید.
در حقیقت یک سال و نیم سیاست تثبیت نرخ ارز در ۲۸۵۰۰ برای طیف وسیعی از کالاهای اساسی و حدود ۴۰ هزار تومان برای بسیاری دیگر از کالاها و همزمان روند صعودی نرخ ارز بازار غیررسمی که اکنون به بالای ۶۶ هزار تومان رسیده است، نشان داده است که تداوم این سیاست غلط است چرا که مطالعات علمی در ماجرای ارز ۴۲۰۰ نشان میدهد که اگرچه برخی کالاهای اساسی کاملا متاثر از این نرخ گذاری هستند، اما در برخی دیگر از کالاهای اساسی اختصاص ارز ۴۲۰۰ هیچ اثری نداشت. از سوی دیگر یادآوری این نکته مهم است که حذف یک باره این ارز شوک تورمی جدیدی ایجاد میکند که در ادامه ۵ سال تورم بالای ۴۰ درصد، ممکن است تبعات اقتصادی و اجتماعی نامناسبی به دنبال داشته باشد. با این ملاحظه اگرچه سوزاندن فرصت مصوبه مجلس برای کاستن از حجم ارز ۲۸۵۰۰ از سوی دولت اقدام بسیار غلطی بود، اما حرکت از سقف ۱۵ میلیارد دلار ارز ۲۸۵۰۰ که در ۷ بهمن توسط رئیس سازمان برنامه عنوان شد تا ۱۱ میلیارد دلاری که روز گذشته از سوی وی گفته شد، مسیر اصلاحی امیدبخشی طی شده است، اما به نظر میرسد این مسیر باید به شکل زیر ادامه یابد؛
۱ - نرخ ارز ترجیحی ۲۸۵۰۰ به تدریج و با شیبی ملایم افزایش یابد تا فاصله این نرخ با نرخ بازار بیش از این نشود چرا که تشدید این فاصله تبعات زیادی در کاهش انگیزه تولید و تشدید انگیزه واردات و همچنین فسادهای ناشی از ارز چند نرخی دارد.
۲ - سقف اختصاص ارز ۲۸۵۰۰ به تدریج و با حذف هر چه سریعتر کالاهایی که اختصاص این ارز به آنها اثر چندانی ندارد صورت گیرد. بررسی تجربه ارز ۴۲۰۰ و حذف تدریجی برخی اقلام آن پیش روست و میتوان از آن تجربه درس گرفت.
۳ - خوشبختانه کالابرگ الکترونیک پس از تعللهای اولیه، اکنون با استقبال قابل قبولی مواجه شده است. میتوان با تعدیل نرخ ارز ۲۸۵۰۰ و کاهش سقف آن به تدریج منابع لازم برای افزایش منابع کالابرگ الکترونیک را تامین کرد و حمایت غذایی لازم را در شرایط تورمی فعلی که به ویژه قشر حقوق بگیر از جمله کارگران با افزایش کمتر از تورم دستمزد دچار مشکل هستند، به عمل آورد.
علی آهنگر طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان ایران؛ بازدارندگی منطقی نوشت: فارین پالسی نشریهای بینالمللی است که از سال ۱۹۷۰ در زمینه سیاست خارجی مطالبی مینویسد که مورد توجه محافل علمی و مکاتب فکری در سراسر جهان قرار میگیرد. وبگاه اینترنتی این مجله که در واشنگتن منتشر میشود، در روز سهشنبه ۲۸ فروردین مقالهای متفاوت به قلم استفان والت در مورد اقدام نظامی ایران در حمله موشکی و پهپادی به اسراییل با هدف بازیابی بازدارندگی، درج کرده است.
استفان والت بدون شک مشهورترین استاد روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد امریکا است. آنچه او در این مقاله مینویسد، برخلاف جریان یکسویه تبلیغات رسانهای حاکم در دنیای غرب است. او در سرآغاز نوشتارش میگوید، حمایت عمومی ایران از حماس براساس حقوق بینالملل مشروع است: طبق کنوانسیون ژنو، جمعیتی که تحت «اشغال متخاصم» زندگی میکنند حق مقاومت در برابر نیروی اشغالگر را دارند. باتوجه به اینکه اسراییل بخشهای زیادی از کرانه باختری را به کنترل خود درآورده و بیتالمقدس را از سال ۱۹۶۷ با بیش از ۷۰۰ هزار شهرکنشین اشغال نموده و هزاران فلسطینی را در این روند کشته است، شکی نیست که این یک «اشغال متخاصم» است. به همین علت، مقاومت حماس و سایر گروههای فلسطینی در برابر اشغالگری مشروع است و کمک به مردم تحت محاصره در ایستادگی و مقاومت لزوما اشتباه نیست. در بخش دوم مقاله، استفان والت به اقدام نظامی ایران در نیمه شب و بامداد روز یکشنبه ۲۶ فروردین میپردازد و تصریح میکند، پاسخ ایران به بمباران کنسولگری خود از سوی اسراییل عملی منطقی است.
او مینویسد: تصمیم ایران برای انتقام پس از بمباران کنسولگری کشورش در دمشق و به شهادت رساندن دو فرمانده ایرانی، نشانی از تجاوز ذاتی ندارد، بلکه یک دفاع مشروع است، به ویژه باتوجه به اینکه تهران بارها اعلام کرده است که هیچ نقشی در حمله ۷ اکتبر حماس نداشته است. در واقع، انتقام ایران در سطحی انجام شد که به اسراییل هشدار دهد و موجب بازدارندگی شود. روشن است که تهران نمیخواهد تشدید بیشتری ایجاد کند.
ایران صرفا تلاش میکند بازدارندگی را بازیابی کند. استاد ممتاز روابط بینالملل دانشگاه هاروارد در بخش دیگر مقاله اذعان میکند: مسئولیت آنچه که در حال وقوع است، بیشتر از آنکه برعهده تهران باشد، برعهده واشنگتن است. به این دلیل که ایالاتمتحده سالانه میلیاردها دلار تجهیزات نظامی پیشرفته را به اسراییل ارائه میدهد و با تضمینهای مکرر مبنی بر اینکه حمایت ایالاتمتحده بدون قید و شرط است، حمایت بیچون و چرای خود را به این رژیم اشغالگر تقدیم میکند. استاد سرشناس روابط بینالملل ادامه میدهد: کشورهای دارای حمایت بیچون و چرا تمایل دارند از آن سوءاستفاده کنند و اسراییل نیز از این قاعده مستثنا نیست، زیرا اسراییل بسیار قویتر از مردم فلسطین است و میتواند بدون نگرانی از مجازات، علیه آنها اقدام کند. دههها حمایت سخاوتمندانه و بیقید و شرط ایالاتمتحده، اسراییل را قادر ساخته است تا هر کاری را که میخواهد، انجام دهد. این حمایتها در طول زمان به افراطی شدن سیاستها و رفتار شنیع رژیم در برابر فلسطینیها کمک کرده است. این چهره شناخته شده در دانشگاههای جهان خاطرنشان میکند: اکنون شرایطی ایجاد شده که فقط مقاومت مسلحانه میتواند بر اسراییل تاثیر بگذارد.
استفان والت در انتهای نوشتار متفاوت و تاثیرگذار خود در توصیف وضعیت کنونی مینویسد، اکنون شرایط به گونهای شده است که: ۱) راهحل دو دولتی شکست خورده است ۲) اسراییل به یک کشور منحوس و منفور در سطح جهان تبدیل شده است ۳) حمایت از مقاومت در میان جوانان امریکایی -ازجمله بسیاری از یهودیان- در حال افزایش است و ۴) ایران ممکن است به داشتن سلاح هستهای نزدیک شده باشد و تلاشهای امریکا را برای منزوی کردن خود خنثی کرده است.
نتیجه غیرقابل اجتناب اینکه: اگر کمیته روابط عمومی امریکا و اسراییل (آیپک) و متحدانش قادر به نگریستن در اعمال خود بودند، از کارهایی که برای اسراییل کردهاند، از تمام رنجهایی که بر فلسطینیها روا داشتهاند، میبایست شرمگین و سرافکنده باشند.
عبدالله گنجی طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: معمولاً قضاوت درباره پدیدهها و اتفاقات از دریچه مطلوب قضاوتکننده صورت میگیرد و صرفاً به آنچه اتفاق افتاده به عنوان پدیدهای مستقل نگریسته نمیشود، به طور مثال درباره شلیک ناخواسته به هواپیمای اوکراینی، قضاوتها در دو سو سامان یافت و اساس آن این بود که جمهوری اسلامی را قبول داریم یا خیر. اگر قبول داریم یک جور قضاوت و تحلیل میکنیم و اگر قبول نداریم یکپارچه ضعف و تهمت و بیهودگی را تحلیل و ترویج میکنیم
معمولاً قضاوت درباره پدیدهها و اتفاقات از دریچه مطلوب قضاوتکننده صورت میگیرد و صرفاً به آنچه اتفاق افتاده به عنوان پدیدهای مستقل نگریسته نمیشود، به طور مثال درباره شلیک ناخواسته به هواپیمای اوکراینی، قضاوتها در دو سو سامان یافت و اساس آن این بود که جمهوری اسلامی را قبول داریم یا خیر. اگر قبول داریم یک جور قضاوت و تحلیل میکنیم و اگر قبول نداریم یکپارچه ضعف و تهمت و بیهودگی را تحلیل و ترویج میکنیم. اما در حمله شنبه شب ایران به سرزمینهای اشغالی فلسطین، قطب بندی تحلیلگران و قضاوتکنندگان صرفاً بر اساس نسبتشان با جمهوری اسلامی نبود. از اپوزیسیون تا کارشناسان غربی نیز موضوع را فراتر از تمایلات و گرایشات سیاسی خود بردند و این پدیده در نوع خود بینظیر است.
تحلیل حمله ایران در شعاع یک عمل نظامی، تقلیل و انحراف موضوع است. این حمله ریلی را در مسیر تاریخ معاصر تعویض کرد و انتظاری ۴۵ ساله را از ذهن به عین منتقل کرد. ارزش اساسی این کار در آن است که ایران در جهان امروز و در مقابل چشم مستکبران و سیادتطلبان جهان مستقل تصمیم میگیرد و از کسی اجازه نمیگیرد و ارزش دوم آن بود که با سلاحهای ساخت خود چنین کرده است. این زمانی ارزشمند است که از ایران ۲۲۰ ساله تصویر واضحی در ذهن داشته باشیم که از کجا به کجا آمدهایم و چگونه آن تحقیر تاریخی، قراردادهای ننگین و تجزیه و اشغال و کودتا را به دیوار کوبیدهایم.
عقلانیت راهبردی-نظامی فرماندهان ما در این ماجرا بینظیر بود. ضمن اینکه دفاع آنان مشروع بود و ما این رژیم خونخوار را جعلی میدانیم، اما باز چنان عمل کردیم که در ذهن جهانیان ادامه و استمرار این دفاع نیز مشروع و موجه باشد. دو پایگاهی را که در طراحی و حمله به کنسولگری ما در دمشق نقش داشتند هدف قرار دادیم و این یعنی هدف ما در ذهن جهان مشروع بود.
آنچه مهمتر است اینکه در آن شب مدافعان مقابل ما، چهار قدرت اتمی دنیا، یعنی امریکا، فرانسه، انگلیس و اسرائیل بودند. همه آنان در آسمان اردن صف کشیده بودند، اما باز ایران جهان سومی (به زعم آنها) از آنان عبور کرد و خفت آنان در مواضع بعدی و سخنانشان در شورای امنیت برملا شد.
ما به خود صهیونیستها هم الگوی جنگیدن یاد دادیم که ما هدف نظامی را که علیه ما از آنجا اقدام شده است هدف قرار میدهیم و به زن و کودک و بیمارستان و خبرنگار و منازل آسیبی نمیرسانیم. یعنی در عین جنگ، درس اخلاق به دشمن را نیز فراموش نکردیم و این از بلوغ فرماندهان ماست. جمهوری اسلامی در این حمله سلاح ناشناختهای را رو نکرد، از همان سلاحهای شناخته شده و تست شده بهره برد و کمربند مشکی را برای آینده باقی گذاشت و پایان خط را به آینده حواله کرد که محاسبات دشمن از دقت برخوردار نشود.
آسیب گنبد آهنین و سایر سامانههای پدافندی به خوبی شناخته شد. برای مراحل بعد از این تجربه استفاده خواهد شد؛ و تدبیر گسیل سه نوع سلاح (پهپاد، کروز و بالستیک) با اهداف متفاوت و زمان شلیک متمایز، بخشی از این نبرد بود که از مشغولسازی تا اصابت را در خود داشت و واجد تحسین است. در این حمله محدودیتهای بازدارندگی امریکا شفافتر شد و در عین آن وابستهتر شدن صهیونیستها به امریکا پیامد جدی این حمله بود. بازدارندگی صهیونیستها زیر سؤال رفت و ممکن است در راهبردهای ارتشهای عربی منطقه نیز تغییر ایجاد کند. توانایی جمهوری اسلامی راستیآزمایی شد و همه کارشناسان غربی آن را بزرگترین حمله پهپادی تاریخ خواندند. درس این حمله مصونیت بیشتر مراکز دیپلماتیک در جهان خواهد شد و در عین حال نقش، جایگاه و ارزش جمهوری اسلامی ایران در میان ملت فلسطین و جهان اسلام ارتقا یافت و نقش و نفوذ بیشتر جمهوری اسلامی در غرب آسیا تسهیل خواهد شد.
آنچه چشمانداز آینده را ترسیم میکند این است که ما بدانیم صرفاً با صهیونیستها نمیجنگیم بلکه در موضع دفاع از صهیونیستها (نه حمله) قدرتهای غربی در میدان مستقیم جنگ با ما هستند و این موضوع حیاتی بودن اسرائیل برای غرب را به مثابه خط قرمز روشن میکند و ما هم این همکاران رژیم کودککش و خونخوار را به تصویر میکشیم. فراسوی شعار و جنگ روانی، باید گفت برای هرگونه واکنش صهیونیستها به این حمله تدبیر شده است. آنچه را که در روز یکشنبه ۲۶ فروردین شلیک شد در ده ضرب کنید و جدی بگیرید. علاوه بر آن هرگونه خطای صهیونیستها و ساقدوشهای آن یعنی فرانسه، انگلیس و امریکا ممکن است موجب تجدیدنظر در راهبردهای هستهای جمهوری اسلامی شود. ما تازه بهانه را به دست آوردهایم و مشروعیت جهانی را نیز ضمیمه آن کردهایم. ما حمله میکنیم، اما در چشم جهانیان دفاع محسوب میشود این دستاورد را از اشتباهات دشمن کسب کردهایم.