به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشبنه ۲۸ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شده است که بازتاب تجمعات سراسری مردم ایران در حمایت از مردم مظلوم فلسطین، کمبود بیش از ۳۰ هزار پرستار در کشور، ترمیم مزد کارگران در بن بست و بهبود حقوق بازنشستگان تا ۹۰ درصد در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
احمد مازنی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان سقوط آزاد تمدن غرب در غزه نوشت: امام موسی صدر در پیام خود به نشست دوره ششم مجلس ملی فلسطین که در سال ۱۹۶۹ میلادی در قاهره برگزار شد، نوشت: «رژیم اسراییل نماد کامل تمدن غربی از نظر انحصارطلبی و بهرهکشی و تفرقهافکنی نژادپرستانه و تعصبهای دینی و ستمگری و اشغالگری و سنگدلی است.» و در قسمت دیگر از این پیام تاکید کرد: «اسراییل زاییده تمدن سرکش مادی و نتیجه حتمی مبانی تمدن غربی و طغیان خودخواهانه بشری است که در پایان قرون وسطا بر پایه انکار خدا و ارزشها بنا گذاشته شد و این، طغیان در ستمگری بود تا بدانجا که آسایشِ وجدانِ دروغینِ او با دست یازیدن بر دیگر ملتها حاصل میشد.» و این روزها نیز شاهد قضاوت اندیشمندانی، چون دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه هستیم که میگوید: «غرب تمام تمدن، تاریخ و میراث معنوی خود را خرج حمایت از جنایات وحشتناک اسراییل کرده.» در ماجرای غزه هر تحلیلی داشته باشیم و در هر طرف ایستاده باشیم، نمیتوانیم منکر نسلکشی رژیم صهیونیستی و قتلعام غیرنظامیان باشیم.
هواپیماهای جنگنده اسراییل به مراکز تجمع مردم حمله میکنند، کودکان را میکشند، بیمارستانها را ویران میکنند و این همه در برابر چشم و گوش جهانیان اتفاق میافتد. هر چند فاجعه غصب فلسطین از اساس، برای سیطره بلندمدت و تضمین شده بر منابع این منطقه و ایجاد غده سرطانی، از سوی سیاستمداران غربی در عمق استراتژیک امت اسلامی طراحی و اجرا شده است و در تمامی سالهای اشغال این سرزمین شاهد جنایت و درندهخویی از سوی این رژیم بودهایم، اما اکنون به بهانه عملیات توفان الاقصی که در حقیقت برای دفاع مشروع در برابر اشغال، تحقیر، غصب خانهها و مزارع مردم غزه توسط اشغالگران بود، دیوانهوار بر سر کودکان، زنان و مردان غیرنظامی بمب میریزد و خون میخورد. این در حالی است که تقریبا تمامی ملتها از هر نژاد و مذهبی با تظاهرات صدها هزار نفری به این خونریزی اعتراض میکنند و از دولتها و مجامع بینالمللی درخواست مداخله برای پایان دادن به این جنایت را دارند و این همدلی ناشی از فطرت انسانی ملتهاست.
اما سران حکومتهای امریکایی و اروپایی که محصول لیبرال دموکراسی غرب هستند به جای همدلی با خانوادههای داغدیده و آواره، سراسیمه خود را به اسراییل رساندند و به نتانیاهو اعلام وفاداری کردهاند؛ و تاسفآور اینکه رییسجمهور ایالات متحده امریکا میگوید اگر اسراییل وجود نداشت این رژیم جعلی را ایجاد میکرد. یعنی نه تنها کودککشی امروز این رژیم سفاک را تایید میکند، بلکه خود را شریک تمامی جنایات ۷۵ ساله این رژیم میداند. آیا وقت آن نشده تا خردمندان شرق و غرب در مقابل نظریه پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما که در قالب کتابی با همین عنوان در سال ۱۹۹۲ به عنوان نظریه مقوم لیبرال دموکراسی و به معنای کمال دیدن تمدن غربی و لیبرالیسم منتشر کرد، برای نجات بشر به تنگ آمده از این نهادها و اندیشهها راه جدیدی پیش روی انسان امروز و فردا بگشایند؟ آیا وقت آن نرسیده که با سقوط آزاد تمدن غرب در غزه، نظریه لیبرال دموکراسی را نیز به موزه تاریخ، جایی در کنار کمونیسم بسپاریم؟
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان زمان ابراز شجاعت است ژنرال! نوشت: دولتهای غربی، علاوه بر تسلیحات و تبلیغات و کمکهای مالی به رژیم صهیونیستی در جنگ غزه، راههای دیگری را هم در پیش گرفتهاند. یکی از این راهها کمک ۹ میلیارد یورویی و حذف بدهیهای مصر به دولتهای غربی است که خبرگزاریها آن را افشا کردهاند. هدف آنها وادار ساختن مصر به همراهی کامل در توطئه علیه غزه است. با این پیشنهاد اکنون ژنرال عبدالفتاح السیسی که در راس حکومت مصر قرار دارد، در برابر یک امتحان تاریخی قرار گرفته است. او در این مقطع مهم تاریخی باید یکی از این دو راه را انتخاب کند؛ حمایت از مردم مظلوم فلسطین یا همراهی با آمریکا و اروپا برای کمک به صهیونیستها جهت برقراری سلطه کامل بر غزه.
خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی از یک طرح اروپایی برای حمایت از مصر به ارزش ۹ میلیارد یورو و انجام مذاکرات درباره بدهیهای این کشور پرده برداشت که ناظران، آن را بخشی از «بسته انگیزشی و تشویقی» برای تضمین حمایت قاهره از توطئه غرب در زمینه غزه پس از جنگ، تفسیر کردند. این بسته انگیزشی و تشویقی، دارای چهار پرونده است که یکی از آنها ازسرگیری انتقال گاز طبیعی از اسرائیل به مصر است. براساس گزارش خبرگزاریها، شرکت «شورون مدیترانه لیمیتد» هفته گذشته از آغاز مجدد انتقال گاز طبیعی از طریق خط لوله گاز مدیترانه شرقی از اسرائیل به مصر پس از وقفه یک ماهه به بهانه تشدید عملیات نظامی خبر داد. این اقدامات مجدداً به مطرح شدن گمانهزنیهایی در مورد وجود طرحی برای لگدمال کردن آرمان فلسطین با هزینه کشورهای همسایه عربی به ویژه مصر دامن زده است. در روزهای گذشته، منابع مصری گفتند: فشارها، وسوسهها و طرحهای تشویقی برای مصر به منظور پذیرش طرحهای غرب برای آینده نوار غزه از جمله موضوع آوارگی فلسطینیها از زمان آغاز تجاوزات اسرائیل به این منطقه متوقف نشده است. خواسته غربیها اینست که مصر پذیرای آوارگان غزه شود تا رژیم صهیونیستی بتواند سرزمین خالی غزه را طبق برنامه دلخواه خود تحت سلطه داشته باشد.
براساس گزارشها ژنرال عبدالفتاح السیسی مخالفت خود با ایده جابجایی اجباری فلسطینیها از نوار غزه به مصر را اعلام کرده، اما تمایل خود به بررسی سایر پیشنهادهای غرب در چارچوب توطئه علیه غزه را به غربیها اطلاع داده است. پیشنهاد غربیها شامل ۳ پرونده است که برعهده غرب است. این موارد عبارتند از پرداخت ۹ میلیارد یورو به مصر باضافه حذف کامل بدهیهای این کشور به غرب، ازسرگیری انتقال گاز از اسرائیل به مصر، بالا بردن توان نظامی مصر برای مقابله با مخالفین رژیم صهیونیستی. در طرف مقابل، ۴ پرونده نیز انتظاراتی را تشکیل میدهند که دولت ژنرال السیسی باید آنها را برآورده نماید. این موارد عبارتند از تلاش دولت مصر برای کاستن شدت انتقادات از تلآویو، مدیریت و جهتدهی به تظاهرات علیه اسرائیل، تلطیف لحن بیانیههای نهادهای مذهبی مصر به ویژه الازهر و جلوگیری از فروپاشی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی که آمریکا و اسرائیل انتظار دارند اولاً دولت مصر نیز به عادیسازی بپیوندد و ثانیاً با استفاده از نفوذ خود در جهان عرب از فروپاشی پیمان ابراهیم که چند کشور عربی به آن پیوستهاند جلوگیری کند.
برای آمریکا و اسرائیل، موضوع جلوگیری از فروپاشی پرونده عادی سازی روابط یا پیمان ابراهیم بسیار مهم است. دولتهای غربی و صهیونیستها نگران این نکته هستند که هرچه بحران غزه و مخالفت افکار عمومی بیشتر طول بکشد و پیامدها گسترش یابند و استفاده از سلاح تحریم اقتصادی علیه نهاد و شرکتهای حامی اسرائیل تشدید شود عواقب منفی بیشتری بر روند عادی سازی روابط با اسرائیل خواهد داشت. گنجاندن مواردی از قبیل کاستن از شدت انتقادات از تلآویو، جهتدهی به تظاهرات علیه اسرائیل در جهت نرم شدن شعارها و میزان تظاهرات و همینطور تلاش برای تلطیف لحن بیانیههای نهادهای مذهبی مصر به ویژه الازهر در بخش مربوط به انتظاراتی که غربیها از دولت مصر دارند، نشان دهنده شدت همین نگرانی است.
بدین ترتیب اکنون ژنرال عبدالفتاح السیسی باید تصمیم تاریخی بزرگی بگیرد. او میتواند با پشت پا زدن به خواستههای دولتهای غربی و حمایت از مردم مظلوم فلسطین، با مردم مصر همراه شود و بر پرونده عملکرد نامطلوب گذشته خود نیز خط بطلان بکشد. آیا ژنرال السیسی چنین شجاعتی دارد؟
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان زنگ هشدار تصمیمات دقیقه نودی برای بنزین! نوشت: اظهارات روز گذشته وزیر اقتصاد درباره تعلل در حوزه سیاستگذاری انرژی و بهعنوان یک مصداق مهم در این زمینه توقف طرح «بنزین برای همه» که سال گذشته به صورت آزمایشی در کیش اجرا شد، بار دیگر این سوال را به ذهنها متبادر کرد که قرار است در عرصه انرژی به طور عام و به طور خاص بنزین چه سیاستی در سالهای آتی اجرا شود؟
شاید بتوان این جمله خاندوزی را به عنوان یک واقعیت مهم در زمینه سیاستگذاری انرژی در نظر گرفت. جایی که وی گفته است: «ما در زمینه سیاست گذاری اصلاح نرخ حاملهای انرژی، هزینه زیاد داده ایم، اما درس کمتر گرفته ایم.» ابتدا لازم است به طرح این بحث بپردازیم که اساسا مسئله ما در حوزه انرژی چیست که نیاز به سیاستگذاری خاصی در این حوزه داشته باشیم. مصرف بنزین در سال جاری و نیمه نخست امسال از ۱۱۰ میلیون لیتر در روز عبور کرده و به مرز ظرفیت تولید روزانه یعنی حدود ۱۱۵ میلیون لیتر در روز رسید. هرچند در نیمه دوم سال مصرف کاهش پیدا میکند، اما انتظار میرود سال آینده با افزایش هرچه بیشتر مصرف بنزین و ثبات نسبی ظرفیت تولید، با مشکل در تامین بنزین و وابستگی به خارج مواجه شویم و همه میدانیم که تبعات امنیتی تامین بنزین از خارج و تحریم احتمالی در این باره و تبعات بودجهای آن چیست.
اگر وضعیت تامین سایر حاملهای انرژی به ویژه برق و گاز را نیز بررسی کنیم میبینیم که مسئله بهویژه در این دو حامل انرژی کاملا محسوس است. در چند سال اخیر پدیده قطعی برق در شبکه خانگی خود را نشان داده است. قطعی گاز نیز سرمای زمستان بخشهایی از کشور را درگیر کرده است. اینها جنبههای محسوس ماجراست، اما جنبههای نامحسوس ماجرا، لطمه سنگین قطعی برق و گاز تابستانه و زمستانه به بخش تولید است که هر سال با کاهش تولید محصولات مختلف، در مجموع زیان چند ده هزار میلیارد تومانی به جا میگذارد. یک بعد دیگر ماجرا ناتوانی از نقش آفرینی بیشتر ایران در بازار انرژی به ویژه صادرات گاز است که ناترازی در بخش تامین گاز در داخل موجب میشود که کشور از درآمد قابل توجه صادرات گاز محروم بماند. درآمدی که فارغ از نفع مادی آن، به دلیل وابستگی خریداران به گاز کشورمان منافع سیاسی مهمی نیز به دنبال دارد.
مسئله اساسی ما در حوزه انرژی نوسان سیاستگذاری است. دولتها جز در شرایط اضطرار برای رفع ناترازی تصمیمی نمیگیرند. این شرایط اضطرار هم ناگاه مثال آبان ۹۸ تصمیمی را رقم میزند که تبعات سیاسی و امنیتی به دنبال دارد. با این حال مروری بر تاریخچه سیاستگذاری انرژی در کشور نشان میدهد که هنوز رویکرد مشخص و روشنی در این زمینه نداریم. به عنوان مثال در زمینه بنزین، تا قبل از دهه ۸۰، سیاست افزایش قیمت تدریجی سالانه پیگیری میشد. پس از آن در برنامه چهارم سیاست شوک درمانی پیش بینی شد که مجلس هفتم آن را به سیاست تثبیت قیمتها برگرداند. پس از آن کارت سوخت و سیاست سهمیه بندی انجام شد و انتهای دهه ۸۰ روی همین بستر هدفمند کردن یارانهها و افزایش قیمت بنزین در قالب دو نرخی اجرایی شد. با روی کار آمدن دولت یازدهم پس از یک نوبت افزایش قیمت، سهمیه بندی و کارت سوخت کنار گذاشته شد، اما در آبان ۹۸ همزمان با افزایش قیمت کارت سوخت و سهمیه بندی نیز بازگشت. این مسئله تاکنون ادامه دارد و تنها طرح «بنزین برای همه» یا «اعطای یارانه بنزین به افراد به جای خودروها» به صورت آزمایشی در کیش اجرا شده، اما به گفته وزیر اقتصاد، این طرح نیز بایگانی شده است و مشخص نیست در سالهای آتی چه برنامهای برای مهار مصرف بنزین و توزیع عادلانه یارانه آن وجود دارد.
تداوم وضعیت خلأ سیاستگذاری موجب میشود تا سال آینده و در شرایطی که با چالش در تامین بنزین مواجه شویم بار دیگر سراغ تصمیمی برویم که ساده و در دسترس است، اما تبعات دارد یا مقدمات رسانهای آن برای آماده سازی افکار عمومی طی نشده است. اگر دقیق بشنویم زنگ خطر تبعات تصمیمات فردا را امروز میشنویم و اگر چنین شد باید به جای حواله کردن مسئله به آینده، امروز درباره آن تدبیر کنیم که فردا دیر است.