به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۰ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که تحلیل وتوی امریکا با قطعنامه آتشبس در غزه، پاسخ یمن به تهدیدهای نتانیاهو، دستاورد سرکوب دستمزد کارگری و ادامه تحلیل ها درباره ماجرای فساد یک شرکت چای در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
حسین فصیحی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با تیتر وقتی مجرمان احساس امنیت میکنند نوشت: انتشار کلیپی در مورد زورگیری مجرمان خشن از زنی رهگذر، خشم کاربران شبکههای اجتماعی را به همراه داشت. براساس کلیپ منتشر شده، پس از توقف یک خودروی سواری در یکی از محلههای شهرستان اسلامشهر، دو مرد جوان از آن پیاده میشوند و به سمت زنی محجبه که در حال عبور است و پیداست که به دشواری در حال حرکت است، میروند و مثل کفتار به او حمله و بعد از سرقت طلاهایش فرار میکنند. فیلم به وضوح نشان میدهد حادثه در روز روشن و در محلی عمومی اتفاق افتاده است، به این معنا که مرتکبان ترسی از پلیس ندارند، برای همین به راحتی دست به عمل مجرمانه میزنند و این همان موضوعی است که به ناامنیهای موجود دامن میزند.
در مقام برخورد همواره با مطرح شدن شکایت، پلیس مجرمان را بازداشت و به زندان میفرستد و آنها نیز بعد از طی دوران خوشخوشانشان در زندان دوباره به کف خیابانها بازمیگردند تا مردم بیشتر احساس ناامنی کنند. واکنش عدلیه هم به انتشار فیلمهایی از این دست چیزی جر تهدید زبانی نبوده است و هر بار پس از دستگیری این دسته از مجرمان، پلیس و عدلیه برای سایر مجرمان خط و نشان میکشند که اگر دست از پا خطا کنند آنها را فلان و فلان میکنند، اما میبینیم که مجرمان مدام دست از پا خطا میکنند.
علیرضا مافیها و محمدعلی سروری، دو مجرم خطرناکی بودند که انتشار فیلم زورگیری آنها در خیابان کریمخان تهران باعث وحشت عمومی شده بود. همزمان با انتشار فیلم حادثه، مأموران پلیس به سرعت آنها را شناسایی و بازداشت کردند. رئیس وقت دستگاه قضا در واکنش به پیامدهای انتشار خبر با تهدید مجرمان گفت که حمل سلاح سرد در حکم محاربه و مجازات آن اعدام است. از سوی دیگر با کامل شدن تحقیقات، علیرضا و محمدعلی به اتهام محاربه مجرم شناخته شدند و در دادگاه انقلاب تهران محاکمه و سرانجام در ملأ عام اعدام شدند. با اینکه اعدام سختترین مجازاتی است که برای این دسته از مجرمان در نظر گرفته میشود، اما میبینیم که با اعدام شدن بسیاری از این مرتکبان، خشونت همچنان در جامعه شیوع دارد، شاید به این دلیل که خشونت محصول باغ خشونت است. اینکه همزمان با بروز جرائمی که جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد، پلیس و عدلیه در بزنگاه وارد عمل میشوند و برای کمک به امنیت روانی جامعه به سرعت مجرمان را بازداشت و مجازات میکنند قابل تقدیر است، اما اینکه با گذشت چند دهه، برخورد با آسیبهای اجتماعی با تأکید بر بازداشت و مجازات مجرمان دنبال میشود فرجامی جز تولید بیشتر جرم و اشباع زندانها از مجرمان نداشته است. از همینروست که در سالهای اخیر مردم بیش از همیشه شاهد زائل شدن امنیت هستند. برخورد عقلانی با پدیدههای مجرمانه باید با دنبال کردن انگیزههایی که منجر به تولید جرم میشود و تلاش برای رفع آن دنبال شود، اما به نظر میرسد به دلیل اینکه در پیش گرفتن این رویه نیازمند صرف هزینه است، دولتها به آن اقبالی نشان نمیدهند، در حالی که پیامدهای آن هزینههای بیشتری را متوجه جامعه میکند.
سید علی علوی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: شورای عالی انقلاب فرهنگی که از جمله ابتکارات بنیان گذار انقلاب اسلامی است و به عنوان عالیترین مرکز فرهنگی کشور شناخته میشود، روز گذشته وارد سی و نهمین سال تاسیس خود شد. در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی منصفانه این جمع بندی را میتوان داشت که ظرفیتهای بالقوه اش را آن چنان که باید بالفعل نکرده است.
براین اساس حسب دغدغههای رهبر انقلاب مطالباتی از شورای عالی انقلاب فرهنگی که روسای سه قوه در آن عضویت دارند و ریاست جمهور رئیس آن است و مصوباتش در حکم قانون است، قابل طرح است:
۱. ضرورت وجود پیوست فرهنگی برای همه موضوعات و مسائل مهم در عرصههای مختلف اعم از موضوعات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی علمی میبایست در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار بگیرد.
۲. برنامه ریزی مدون شورای عالی انقلاب فرهنگی برای فعالیتهای فرهنگی کشور به عنوان اتاق فرمان امری ضروری به نظر میرسد چرا که نمیتوان انتظار داشت که فرهنگ کشور اعم از فرهنگ عمومی، فرهنگ نخبگان و فرهنگ دانشگاهی، به خودی خود پیش برود.
۳. نظارت و هدایت مجلس و دولت در خصوص مسائل فرهنگی به گونهای باید باشد که دستگاههای مختلف در قبال جریان فرهنگ عمومی کشور خود را مسئول بدانند؛ در واقع همان طور که حساسیت و مواجهه حکیمانه با پدیدهها و مسائل مخرّب فرهنگی از وظایف نظارتی حکومت است میبایست همه ارکان حاکمیت در قبال مسائل فرهنگی و فرهنگ عمومی کشور پاسخگو باشند.
۴. از جمله عارضههایی که متاسفانه با آن مواجه هستیم، تغییر رویکردهای فرهنگی همزمان با تغییرات سیاسی در کشور است؛ لذا یکی از مسائلی که میبایست برای آن تدبیر کرد، این است که موضوع فرهنگ کشور، نباید تابع تغییرات در جریانات سیاسی باشد و حرکت فرهنگی کشور ضمن برخورداری از ثبات، میبایست از روزمرگی خارج شود.
۵. شورای عالی انقلاب فرهنگی به مسائل زیرساختی و اساسی بپردازد و از ورود به جزئیات پرهیز کند.
۶. ضمانت اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله مسائل شوراست که به نظر میرسد با توجه به حضور رئیس قوه مجریه، رئیس قوه مقننه و قانونگذاری و وزرا و مسئولان مربوطه در مورد اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مشکلی وجود نداشته باشد؛ اما تجربه نشان داده یکی از مسائل شورا ضمانت اجرایی مصوبات آن است که لازم است برای آن تدبیری اندیشیده شود، شاید راه حل آن نظارت خودِ شورا بر نحوه اجرای مصوباتش باشد.
۷. ضرورت رصد و شناخت دقیق پدیدههای نوظهور تهاجم فرهنگی قبل از ورود به کشور از جمله موضوعاتی است که میبایست مورد توجه شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد؛ چرا که دیر فهمیدن و دیر جنبیدن فرصت اقدام مناسب و مواجهه به موقع و حکیمانه را از تصمیم سازان و تصمیم گیران و مجریان سلب میکند.
۸. ضرورت توجه شورا به آسیبهای اجتماعی و علل فرهنگی آن و ریشهیابی و بررسی راه حلهای مسائلی همچون طلاق، فسادهای مالی و بزهکاری از جمله مطالبات رهبر انقلاب است که در این مورد شورا در سالیان گذشته گزارشهای قابل تاملی را تهیه و ارائه کرد، اما به نظر میرسد موضوع آن چنان که باید، یا پیگیری نشده است یا درباره آن اطلاع رسانی مناسب صورت نگرفته است.
۹. از جمله مهمترین مطالبات رهبر انقلاب از شورای عالی انقلاب فرهنگی طی ۱۰ سال گذشته در زمینه علوم انسانی به عنوان اساسیترین کار، اقدام برای تدوین مبانی علمی و فلسفی تحول علوم انسانی بوده است مطالبهای که شورای عالی انقلاب فرهنگی خوب است با توجه به اهمیت و ضرورتش در مورد آن گزارش دهد.
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان لانه مافیای فساد کجاست؟ نوشت: بار دیگر بر این واقعیت پای میفشاریم که مافیا، قویتر از مسئولین است و به همین دلیل است که دولتهای ما نمیتوانند با فساد مبارزه کنند. این درست است که دولتها درصدد مبارزه با فساد برمیآیند، ولی در این راه توفیقی به دست نمیآورند. منظور از اینکه میگوئیم دولتها نمیتوانند با فساد مبارزه کنند اینست که، چون مافیا از دولتها و مسئولین قویتر است، دولتها در مبارزه با مافیا همیشه شکست میخورند و سپر میاندازند.
درباره علت قویتر بودن مافیا از مسئولین هم لازم است تاملی داشته باشیم. پاسخ دادن به این سوال بسیار مهم است که چرا مافیا از مسئولین قویتر است؟ یک نظام حکومتی با اندامهای مهم تقنینی، اجرائی و قضائی باضافه در اختیار داشتن نیروهای مسلح اعم از نظامی و انتظامی و همینطور برخوردار بودن از چندین دستگاه نظارتی، امکانات، بودجه، قانون و انواع و اقسام ابزارهای کنترلی و تعقیب و مراقبت و تنبیه و مجازات، چرا در برابر مافیای فساد که هیچیک از این ابزارها و امکانات را در اختیار ندارد بقدری ضعیف است که نمیتواند بر آن غلبه کند؟
پاسخ را باید در خود مسئولین جستجو کرد. چه بسا درصد بسیار بالائی از مسئولین دستگاههای مختلف دولتی و حکومتی خودشان عضو مافیا نباشند و حتی مایل به مبارزه با آن هم باشند، ولی چون در یک مجموعه قرار گرفتهاند که در سطحی بالاتر از سطح عادی مردم زندگی میکنند، نمیتوانند واقعیتهای جامعه را درک کنند و مثل مردم با مسائل مواجه شوند و به اقتضای مصالح مردم عمل کنند. به عبارت روشنتر، حکمرانی در دهههای اخیر برخلاف آرمانهای اعلام شده توسط بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و برخلاف دهههای اول بعد از شکلگیری این نظام، در اختیار کسانی قرار گرفته که از جنس مردم نیستند. به این هشدار امام خمینی توجه کنید که بارها تکرار کرده، ولی مدتهاست که به آن عمل نمیشود:
«سرچشمه همه مصیبتهایی که ملتها میکشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان - به اصطلاح خودشان - از آنها باشد؛ و آنها اینطور هستند، اشراف و اعیان اینطور هستند که تمام ارزشها را به این میدانند که آنجایی که زندگی میکنند بهتر از دیگران باشد، آن رفتاری که مردم با آنها میکنند، رفتار عبید با موالی باشد؛ تمام افکارشان متوجه به این مسائل است. باید حتماً چند تا پارک داشته باشد، چند تا باغ داشته باشد در شمیران، در تهران، در کجا، تا اینکه بشود یک نفر آدم نخست وزیر یا یک نفر آدم وزیر کذا؛ و اینها وضع روحیشان، به حسب نوع، وضع روحیشان این طور بود که، چون قدرت را، تمام ارزشها را به قدرت میدانستند، تمام ارزشها را به قدرت مالی میدانستند، به قدرتهای دیگر میدانستند، در مقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عَبد بودند، در مقابل ضعفایی که قدرت ندارند، فرمانفرما و حکومت بودند. این وضع طبیعی این است که یک قشر اشراف و اعیان – به اصطلاح خودشان – و مرفه به یک کشوری حکومت کنند و قابل اجتناب نیست این. وقتی حکومت آنطور شد دیگر نمیشود این را کسی خیال کند که با مردم چجور باشد. میدیدند آنها قدرتشان بیشتر است، خاضع بودند. هر جائی که توهم میکردند که به قدرتشان یک قدرت بالاتری صدمهای بزند، مقابل او لنگ میانداختند و همه جور تواضعی میکردند برای اینکه آنجا را به دست داشته باشند. به مردم هرچه گذشت گذشت و هرچه خواستند بکنند با مردم.» صحیفه امام، جلد ۱۶، صفحات ۴۴۳ و ۴۴۴.
امروز مشکل اصلی در این است که زندگی حکمرانان ما همسطح زندگی مردم نیست. به حقوقهای مسئولین نگاه کنید و امکاناتی که در تمام زمینهها در اختیار دارند و اطرافیانی که اهل زد و بند هستند و هر روز شاهکار تازهای بروز میدهند و تعدادی از آنها افشا میشوند. این، همانست که امام خمینی هشدارش را داد و بارها هم تکرار کرد، ولی افرادی که در ردههای بالای حکمرانی حضور دارند اصولاً فرصت شنیدن این سخنان و یا مطالعه آن را نداشتند و ندارند و اینطور که از عملکردها پیداست نخواهند داشت.
مافیا درست در همین مجموعه لانه میکند بدون آنکه خود را نشان بدهد. دانه درشتهایی که فسادهای سه هزار میلیارد تومانی، ۸ هزار میلیارد تومانی، ۱۵ هزار میلیارد تومانی و حالا ۱۷۰ هزار میلیارد تومانی را رقم زدهاند، همگی در بدنهها لانه کرده بودند. بنابراین، فقط وقتی میتوان بر مافیای فساد غلبه کرد که مسئولین غیر همجنس با مردم، جای خودشان را به مسئولینی از جنس مردم بدهند. تردید نداشته باشید تا زمانی که این جابجائی صورت نگیرد، مافیای فساد همچنان در لانه امن خود فعال خواهد بود.