به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۰ فروردین در حالی چاپ و منتشر شد که زندگی پر خطر ۲۴ میلیون نفر در زمینهای فرو نشسته، دلایل و ابعاد رشد شاخص بورس، بررسی لایحه منع خشونت علیه زنان پس از تغییر عنوان و محتوا و تدارک برای راهاندازی کریدور شمال-جنوب از مواردی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
آیا اتحادیه اروپا واقعا ایرانیان را دوست دارد؟!
حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با تیتر آیا اتحادیه اروپا واقعا ایرانیان را دوست دارد؟! نوشت: برخی دولتهای غربی طی ماههای اخیر مانور خاصی بر روی تحولات داخلی کشورمان صورت دادهاند. در اتحادیه اروپا، دولت آلمان تلاش کرده است به همراه فرانسه، انگلیس، هلند و سوئد نقش محوریتری در قبال بازتولید اغتشاشات یا تحریک جامعه ایرانی با خلق و استمرار انگارههای کاذب ایفا کنند. در این معادله، رسانههای غربی درصدد تکمیل بازی سیاستمداران خود برآمدهاند. اما واقعیت ماجرا چیست؟ شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد حتی ژست دولتهای اروپایی برای اغتشاشگران نیز واقعی نیست، چه رسد به ایرانیان واقعی و وطنپرست.
مطابق گزارش رسمی منتشرشده در آلمان، در سال ۲۰۲۲ حملات بیشتری نسبت به سال قبل به اقامتگاههای پناهجویان در این کشور ثبتشده است. طبق اطلاعات وزارت کشور آلمان اکثر این حملات باانگیزههای نژادپرستانه بوده است. بر اساس گزارش شبکه سراسری ARD، تنها بهصورت رسمی، ۱۲۱ موردحمله و ایراد خسارت به اقامتگاههای پناهجویان در سال ۲۰۲۲ در سراسر آلمان ثبتشده است. این رقم ۷۳ درصد نسبت به سال ۲۰۲۱ افزایش داشته است. در آن سال حدود ۷۰ مورد ازایندست حملات به ثبت رسیده بود. علاوه بر این در سال گذشته مقامات مربوطه ۱۲۴۸ موردحمله به پناهجویان و پناهندگان در خارج از محل اقامتشان را ثبت کردهاند. به عبارت بهتر، روزانه بهطور متوسط سه پناهجو در آلمان هدف حمله قرار میگیرند. بهتر است مقامات آلمانی بهجای اقداماتی نمایشی و وقیحانه مانند درخواست از سازمان ملل متحد در خصوص تحقیق درماجرای مسمومیت مشکوک برخی دانش آموزان ایرانی یا تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از نهادهای بینالمللی و حقوق بشری بخواهند تا در خصوص نقض سیستماتیک و مستمر حقوق پناهجویان و مهاجرین در خاک کشور خودشان تحقیق کاملی را صورت دهند! بهتر است آنها از سازمان ملل متحد بخواهند تا در خصوص نقش و اراده سازمانهای اطلاعاتی آلمان و دولت ائتلافی کنونی این کشور در حمایت آزادانه از جریانهای نژادپرست و اسلامستیز و آمادهسازی فضای لازم برای این جریانات برای حمله به مهاجرین و پناهجویان (خصوصا مسلمانان) اطلاعات کاملتری را به افکار عمومی دنیا مخابره کنند!
فراتر از آن، دولتهای اروپایی بابت حمایتهای مکرر از رژیم صدام در بمباران موشکی و شیمیایی علیه ملت ایران در دوران جنگ تحمیلی کماکان باید پاسخگو باشند و تبدیل این پاسخگویی به ژست طلبکاری، وقیحانه به نظرمی رسد! بر اساس گزارش تکاندهنده نشریه «اشپیگل» که در پاییز سال گذشته (۱۴۰۱) منتشر شد، آلمان طی دوران جنگ تحمیلی ساخت تأسیسات تسلیحاتی موسوم به «سعد ۱۶» و تأمین قطعات کارخانه شیمیایی سامره را در یک قرارداد مخفی با بغداد و تحت پوشش یک تحقیق مشترک علمی و دانشگاهی صورت داد! معاملات پشت پرده و آشکار شرکتهای تسلیحاتی و دولتی آلمان، انگلیس و فرانسه در جریان جنگ تحمیلی به رژیم بعثی صدام، منجر به شهادت هزاران نفر ایرانی بیگناه گردید. اگرچه برخی مقامات اروپایی توقف این روند (جنگافروزی تسلیحاتی غرب در نظام بینالملل) هستند، اما افزایش تصاعدی فعالیت و درآمدهای سالیانه کارخانجات تسلیحاتی این کشورها در دوران جنگ داعش علیه امنیت عراق و سوریه در بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ میلادی و اصرار این منابع پمپاژ ترور و خشونت به ادامه جنگ اوکراین بهواسطه سود کلان آنها از پدیدههایی مانند جنگ اوکراین، بیانگر واقعیاتی است که حتی مرور آنها ذهن و روان انسانهای آزاده در جهان را آزارمی دهد.
این همان اتاق تاریکی است که بازیگران غربی نهایت تلاش خود را جهت عدم تمرکز افکار عمومی دنیا بر روی آن صورت میدهند! تنها راه مواجهه با جنگ روانی و تبلیغاتی غرب علیه کشورهایی مانند جمهوری اسلامی که خود در طول سالهای متمادی قربانی تروریسم بودهاند، افشاگری در خصوص اتاق تاریکی است که جریانهای آشکار و پنهان قدرت در غرب بهعناوینمختلف تلاش میکنند مانع از تمرکز افکار عمومی ایران و دنیا بر روی آن شوند. بدون شک زمانی که مشخص شود دلسوزیهای دروغین حقوق بشری در خصوص ایران، از چه مصدر و با چه انگیزه و هدفی صورت میگیرد، دیگرکسی برای این ادعاها اصالت قائل نخواهد شد.
سیف الرضا شهابی طی یادداشتی در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان حقوق ماه اسفند فرهنگیان و استعفا نوشت: در هر کشوری و خصوصا در کشور ما که حقوق دریافتی کفاف تا پایان ماه را نمیدهد، قشر حقوقبگیر منتظر است تا روزهای آخر ماه زودتر فرا برسد تا با دریافت حقوق بتواند بخشی از چالهها و هزینههای زندگی را پر کند و چرخ اقتصادی خانواده را با توجه به تورم و گرانی بگرداند. در میان دوازده ماه سال، حقوق ماه اسفند از ویژهگیهای خاصی برخوردار است، زیرا هر شخصی باید در پایان سال با بدهکاران تسویه حساب کند و به مناسبت فرا رسیدن سال نو خریدهای خاص انجام دهد و به اضافه هزینه جاری زندگی را تامین کند اگر چیزی باقی ماند با اهل و عیال به سفر در تعطیلات نوروزی برود.
در روزهای پایانی سال ۱۴۰۱ خبری منتشر شد که هنوز حقوق اسفند فرهنگیان به طور کامل پرداخت نشد. شاید خیلیها در ابتدای انتشار این خبر باور نمیکردند، ولی بعد از مدتی، وقتی از سوی منابع رسمی مورد تایید قرار گرفت، تعجب همراه با تاسف همگان را فراهم کرد و این سوال مطرح شد: این بیمبالاتی و بیتوجهی به قشر زحمتکش فرهنگیان آن هم در ماه پایانی سال ناشی از عملکرد چه شخص یا اشخاص و به چه دلیل است؟
طبق معمول در کشور ما که از قبل انقلاب وجود داشت و بعد انقلاب هم ادامه پیدا کرد، در چنین مواقعی مسئولان مربوطه اشکالات و اشتباهات را به گردن نمیگیرند و اهتمام میورزند به گردن دیگران بیندازد تا خود و زیرمجموعهشان را مبری از هر خطا نشان دهند. وزارت آموزش و پرورش که مسئولیت مستقیم پرداخت حقوق فرهنگیان را بر عهده دارد، به گردن سازمان برنامه و بودجه انداخت. متقابلا سازمان مزبور هم اعلام کرد: وزارت آموزش و پرورش مقصر است که در وقت مقتضی وظیفه اداری خودش را انجام نداد و لیست حقوقی را بارگذاری نکرد.
با اوج گرفتن اعتراضات و ابراز ناراحتی قشر زحمتکش فرهنگی، مسئولان ارشد دولت مستقیما وارد ماجرا شدند و اعلام کردند: کوتاهی از ناحیه وزارت آموزش و پرورش بود که به وظیفه خودش به موقع عمل نکرد!
ظاهرا تعلل در پرداخت به موقع حقوق فرهنگیان، به گفته یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در شرایطی اتفاق افتاد که وزیر آموزش و پرورش در سفر کربلا بود؟! این سوال مطرح شد: در شرایط سخت اقتصادی کشور و در پایان سال سفر تفریحی-زیارتی کربلا واجبتر است یا رسیدن به وضع فرهنگیان و اهتمام برای پرداخت حقوق؟
در وضعیت رخداده باز هم مانند قبل از انقلاب در چنین مواقعی مدیران رده دوم قربانیان نخستین هستند. در این ارتباط وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع انسانی، دفتر برنامه بودجه و اداره کل مالی کوتاهی کردند و مجازات خواهند شد.
اوضاع آنقدر ناگوار و فشارها به حدی شد که شخص وزیر را در اولین روز کاری آموزشی در سال ۱۴۰۲ بدون عذر خواهی مجبور به استعفا کردند.
در این میان شنیده میشود سازمان برنامه و بودجه هم کوتاهیها و یا تقصیراتی داشته. درصورت صحت، انتظار عمومی این است برخوردی که با وزیر آموزش و پرورش شده، با دیگر مقصرین هم بشود تا درس عبرت برای همه مسئولان باشد تا هر وزارتخانهای یا نهادی وظایف خودشان را به نحو احسن انجام دهند.
در چنین مواقعی، یکی را قربانی کردن و دیگر مسئولان درصورت مقصر بودن، غمض عین شود از مروت و مردانگی به دور است.
غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان منطقنو ندیدیم! نوشت: انتظار «منطقنو» از مسئولان و سخنوران حکومت، کف یک انتظار معقول در حوزه کارآمدی و تأثیرگذاری است، اما کمتر کسی از ایشان منطقنو و حرف تازه و شنیدنی دارد. پس از آنکه رهبر انقلاب در یکی از آخرین سخنرانیهای سال گذشته از مسئولان و سخنوران خواستند تا با «منطقنو» با مردم سخن بگویند، انتظار «منطقنو» از مسئولان و سخنوران حکومت، کف یک انتظار معقول در حوزه کارآمدی و تأثیرگذاری است، اما کمتر کسی از ایشان منطقنو و حرف تازه و شنیدنی دارد. پس از آنکه رهبر انقلاب در یکی از آخرین سخنرانیهای سال گذشته از مسئولان و سخنوران خواستند تا با «منطقنو» با مردم سخن بگویند و رفع شبهه و مسئله کنند، بسیار بیشتر از گذشته در سخنان سران قوا و ائمهجمعه و دیگر سخنوران حکومت دقت و تأمل کردم تا ببینم این منطق جدید چگونه شکل میگیرد. دریغ و هزاران دریغ که تقریباً هیچ بود! اگر عناصر زمان و مکان برخی سخنان را بگیرید، معلوم نمیشود متعلق به چهلسال پیش یا اکنون است. کسی که تریبون هفتگی دارد یا در میان انبوهی از مردم یا گروهی از نخبگان اقتصادی و فرهنگی حاضر میشود، باید این فرصت را غنیمت بداند و برای آن ساعاتی طولانی مطالعه کند و رئوس مطالبی را که میخواهد بگوید، بنویسد و درباره اثرگذاری آن فکر کند و سخنان تکراری و ملالآور و کلیشههای رایج و حرفهایی را که الان هوشمصنوعی بهتر از آن را میزند، از سخنان خود پیرایش و جدا کند، اما اگر مجموع سخنان دسته اصلی این گروه تریبوندار را در یک هفته واژهیابی و مسئلهیابی و تحلیل و تجزیه کنیم، چیزی جز یک مشت حرفهای پرمغالطه و متناقض و بهشدت تکراری چیزی نمیبینیم. این ادعا را میشود با حضور کارشناسان، بهشکل علمی ارزیابی و صحتسنجی کرد.
تریبونهای رسانهملی یا نهادها و مراکز دیگر بسیار ارزان و آسان در اختیار افراد قرار میگیرد، یا آن را حق خود و نشانه شایستگی خود میدانند و دیگر تلاشی برای آنکه در هر سخنرانی یا خطبه یک اثر فاخر از خود به جا بگذارند نمیکنند. برخی نیز اصولاً متعلق به این جایگاه نیستند و با رانت و رفیقبازی و مسائل دیگری که از آن باخبریم به این تریبونها میرسند. برخی از این افراد چند مشاور دارند، اما از این هزینه مشاورزایی چیزی در سخنانشان دیده نمیشود.
همین مساله حجاب اکنون فرصت و امتحان خوبی برای «منطقنو» است. به دلایل زیادی که در یادداشت دیگری به آن پرداخته خواهد شد، در کثیری از کسانی که حجاب ندارند یا ضعف دارند، دلیل این رفتار تعارض و تقابل با دین و باورهای دینی نیست. دستکم این بخش را میتوان با منطقی جدید از پیامدهای ضعف حجاب خود آگاه کرد، اما نوار مبلغان حجاب روی یک حرفهای تکراری و سنتی گیر کرده است.
پیشنهاد میکنم برای بسیاری از تریبونهای دائمی، امکان نظرسنجی دقیق درباره اقناع و بهرهبرداری مخاطبان از آن ایجاد شود که سازوکارپیچیدهای هم نمیخواهد و برای ادامه همکاری با آن سخنران، براساس این نظرسنجیها عمل شود. فرصتها مانند باد از دست میرود و بسا سخنرانان ما که حرفشان «بادهوا» است یا بدتر از آن در هر سخنرانی «باد» میکارند!