به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز پنجشنبه ۱۲ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تیترهایی همچون «آیا منابع ایران دوباره بلوکه شده است؟» گزارش رسانه طرح سه مرحله اي براي توقف جنگ اسرائیل و حماس، حضور رهبر انقلاب در مرقد امام خمینی(ره) و گلزار شهدا و اینترنت؛ رکورددار تورم! در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
غلامرضا صادقیان، سردبیر روزنامه جوان طی یادداشتی در شماره امروز این روزنامه نوشت: «صدور انقلاب» از چالشبرانگیزترین مسائل دهههای گذشته در کشور بود. برخی از همان اوایل انقلاب علت دشمنی همسایگان عرب را همین نگرانی آنها از صدور انقلاب میدانستند و ترساننده - و برخی شاید دلسوزانه- میگفتند حتی اگر اندیشه صدور انقلاب در سر داریم، باید آن را مخفی کنیم، چون گفتن آن با صدای بلند، جبههای از دشمنان منطقهای را مقابل ما ایجاد میکند. حتی میگفتند اروپا و امریکا نیز با آنکه مستقیماً نگران صدور انقلاب ما نیستند، اما بهخاطر منافعی که در همسایگان ما و در تمامی منطقه غرب آسیا دارند، همین شعار صدور انقلاب را فرض برای خصومت و تحریم ایران گرفتهاند. بهطور خلاصه میخواهم نشان دهم چرا اصل آن نقدی که به «شعار صدور انقلاب» میشد، از ابتدا غلط بود و بیشتر محصول اذهان نگران و ترسنده از هیمنه ابرقدرتها بود تا یک فهم درست از موضوعات بینالملل و مسائل جاری حوزههای معرفتی میان انسانها و ملتها. این تحلیل بهویژه اکنون که رهبری معظم در سخنانی اشاره کردند «نظام اسلامی هیچ دستورالعملی برای صدور انقلاب ندارد، انقلاب همچون هوای خوش بهاری به صورت طبیعی منتشر میشود»، ضروریتر است زیرا همین سخن را ممکن است همان منتقدان، مصادره به مطلوب کنند.
انقلاب اسلامی ایران در اصل خودش یک انفجار بود. اگر ما نیز ساکت میماندیم و حرفی از صدور نمیزدیم، تفاوتی نمیکرد زیرا تمامی دنیا در زمان وقوع، مشغول صحبت درباره آن بودند. این خاصیت هر «تغییر بزرگ» در تاریخ است. هر تغییری چه در حوزه علم، چه در حوزههای معرفتی و چه سیاسی و اجتماعی، همین خاصیت را دارد. خودش و با اتکا به ماهیت و ظرفیت خودش شایع میشود. رازی نیست که بین دو نفر بماند. همچنان که ما نیز متأثر از تغییرات فرهنگی و علمی جهان هستیم. نمونههای تغییرات بسیار کوچکتر از انقلاب ما وجود دارد که جهانگیر شد. در حوزه معرفتی، مارتین لوتر پنج قرن پیش در عصر اسب و گاری و زندگی روستایی، فقط یک اعلامیه به پشت در کلیسای خود آویخت، ولی ماهیت و ظرفیت آن را داشت که فراگیر شود و او را با پروتستانتیسم به یکی از شخصیتهای تأثیرگذار تاریخ مسیحیت که منشأ تحول و تغییر بزرگی در جهان شد، تبدیل کند که حتی «روح کاپیتالیسم» را زنده کند. در حوزه علم و فناوری، یک اختراع ساده، زمینه انقلاب بزرگ صنعتی شد. شاید انگلستان نمیخواست این اختراع را آسان شایع کند و به دست دیگران برساند، اما آن اختراع خودش را بر جهان تحمیل کرد. خارجکردن آب از معادن ذغالسنگ انگلیس که به علت جزیرهای بودن آن، با عمق کم معادن هم پر از آب میشد، کاری طاقتفرسا برای معدنچیها بود.
اختراع موتور بخار برای خارجکردن آب از معادن، این فکر را در سر بشر انداخت که چرا از نیروی بخار برای حرکت چرخ استفاده نکند و اینگونه یک اختراع که در ظاهر کوچک بود، اما ماهیتی بسیار بزرگ داشت، انقلابی در جهان برپا کرد که صورت جهان را تغییر داد. در حوزه سیاسی ترجیح میدهم از رزا پارکس یاد کنم، بانوی سیاهپوستی که ۶۹ سال پیش یعنی فقط ۲۴ سال قبل از انقلاب اسلامی ما یک انقلاب بسیار کوچک کرد. او برخلاف مقررات نژادپرستانه امریکا که مطابق آن اگر فرد سفیدپوستی به اتوبوس وارد میشد، سیاهپوستان باید جای خود را به او میدادند، حاضر نشد صندلی خود را به مرد سفیدپوستی که به اتوبوس وارد شد، بدهد. رزا بازداشت و جریمه شد. اما او انقلاب کرده بود و این انقلاب در ماهیت خود، بزرگ بود، پس رزا تبدیل شد به «مادر جنبش آزادی» و «بانوی اول جنبش حقوق مدنی» امریکا. اینبار نیز یک مارتین لوتر دیگر، رهبری جنبش سیاهان امریکا را که بعد از انقلاب کوچک رزا برپا شد، برعهده گرفت و شد آنچه که شد و امریکا و جهانی را تغییر داد.
این نمونهها فهرستی طولانی دارد. انقلاب ما نیز در ماهیت و ظرفیت، تغییر بزرگی در جهان ایجاد کرد. همین دیروز رئیس سازمان سیا در یادداشتی نوشت «امریکا دیگر در رقابتهای راهبردی دنیا برتری بلامنازع ندارد» که قطعاً و حتماً این اعتراف، ناظر بر قدرت مقاومت در غرب آسیا در چالشهای پس از هفتم اکتبر است. اگر امام روزی از صدور انقلاب گفت بر همین قاعده «هوای خوش بهاری» و «ندای درون انسانی» بود. بر همین قاعدهای که صدای لوترها و انقلابهای علمی و فرهنگی در جهان میپیچد. امروز دیگر آن مقصود امام از صدور انقلاب یک «مقصود جهانی» و یک «درد مشترک انسانی» است. چه کسی باید اکنون نگران صدور انقلابی باشد که مقصود از آن صدور، اکنون مقصود مردم عالم شده است؟! امام گفت: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم، چرا که انقلاب ما اسلامی است؛ و تا بانگ لاالهالاالله و محمد رسولالله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست؛ و تا مبارزه در هر جای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم. ما از مردم بیپناه لبنان و فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع میکنیم؛ و اسرائیل این جرثومه فساد همیشه پایگاه امریکا بوده است. من در طول نزدیک به ۲۰ سال خطر اسرائیل را گوشزد نمودهام. باید همه بهپاخیزیم و اسرائیل را نابود کنیم، و ملت قهرمان فلسطین را جایگزین آن گردانیم.» این هوای خوش بهاری است که از نفس قدسی امام برآمد و جهانگیر شد و انقلاب بدون هیچ دستورالعملی، صادر شد.
سید مصطفی هاشمی طبا طی یادداشتی در شماره امروز شرق نوشت: سخنگوی شورای نگهبان از تأیید صلاحیت بیش از هزارو صد نفر از کسانی که ردصلاحیت شده یا تعیین تکلیف نشده بودند، خبر داده است. طبعا این خبر به خودی خود امری نیکوست و صد البته هنوز کسانی هستند که به ردصلاحیت خود معترضند. اینکه افراد تأییدشده از کدام جناح و گرایش هستند، چندان قابل احصا نیست و برعکس صرفا وابستگی فکری به جناحی نمیتواند دلیل بر ردصلاحیت باشد. به هر حال در این زمینه به دلیل آنکه دلایل ردصلاحیتها شفاف نیست، نمیتوان اظهارنظر قاطعی کرد و کاش هیئتهای اجرائی و شورای نگهبان در صورت درخواست ذینفع، دلایل ردصلاحیت را اعلام میکردند و این میتوانست به شفافیت کار این دو نهاد کمک کند. به هر حال انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در پیش است و گروهی نامزد نشستن بر صندلی این دو مجلس هستند و در انتظار رأی ملت که چه کسانی را برگزینند.
به نظر میرسید گروههای مختلف مردم از هماکنون تصمیم خود را مبنی بر شرکتکردن یا شرکتنکردن در انتخابات گرفتهاند و شاید تبلیغاتی که در برخی رسانهها برای تشویق مردم به حضور در پای صندوقهای رأی انجام میشود، اگر بیتأثیر نباشد، از تأثیر کمی برخوردار است. در این یادداشت بر آنیم که اندک دقتی برای چگونگی رأیدادن داشته باشیم تا با هوشیاری بیشتر رأیها به صندوق ریخته شود. اگر نیک دقت کنیم، مردم رأیدهنده به چند گروه تقسیم میشوند؛ گروهی به سرلیستها نگاه میکنند و اگر مورد پسند بود، به کل لیست رأی میدهند. گروهی، بیشتر در شهرهای کوچک مناسبات ایل و قبیله و تضادهای فردی و محلی را در نظر میگیرند و رأی آنها برای پیروزی هممناسبتیهای خودشان است و گروهی که معمولا اندک هستند، از فهرستهای مختلف و افراد منفرد انتخاب و رأی خود را به صندوق میریزند و البته کسانی هم هستند که صرفا برای یادآوری وفاداری به جمهوری اسلامی یا هر دلیل دیگر به انتخابات روی خوش نشان میدهند؛ اما رأی آنها سفید و باطله است و به قول معروف به آقای باطله رأی میدهند و تجربه نشان داده که اگر راههای نوشتن رأی منحصر به شقوق یادشده بوده و راه دیگری از قلم نیفتاده باشد، باید اذعان کرد که همه این راهها از نادرستی یکسانی برخوردار است و بهویژه گرایشهای سیاسی را نمیتوان ملاک عمل قرار داد؛ زیرا در هیاهوی انتخابات معلوم نیست به کدام گروه، دسته و گرایش سیاسی باید رأی داد؛ به این دلیل که گرایشهای سیاسی نیز از ابهام برخوردار است. آیا به طرفداران افرادی که میگویند «مردم چهکاره هستند» باید رأی داد یا به آنان که پیرو این بیان هستند که «مردم ولینعمت ما هستند». صرفنظر از آنهایی که میگویند این دو بیان یکی است، باید گفت که تفاوت این دو از زمین تا آسمان است و اینجاست که نهفقط یک آدم معمولی، بلکه آدمهای درسخوانده و تجربهدیده دراینمیان متحیر و معذب باقی میمانند.
تبلیغات نامزدهای تأیید صلاحیتشده در پیش است و در این اندک نوشته شاید بتوان معیاری برای چگونگی پذیرش تبلیغات از سوی مردم به دست داد. در اینجا گرایش سیاسی و بیان نقطه نظرات سیاسی اصلا مورد توجه قرار نمیگیرد؛ زیرا طیفهای مختلف آنچنان پیچیده و غیرشفاف هستند که جملات و کلمات آنها جز افزایش ابهام خاصیتی ندارد و تنها بهعنوان مُهر هویت بر خود وارد کردهاند و اینگونه کلمات و جملات جز تضییع وقت گوینده و مردم ارزش دیگری ندارد. آنچه دراینمیان مهم است، آن است که واقعا دغدغه نامزد انتخابات چیست و درباره وظایف خود چگونه میاندیشد. نامزد انتخابات و نماینده مجلس، هرچند قیاس معالفارق است؛ اما باید خود را همانند رزمندهای بداند که عازم جبهه نبرد برای دفع دشمن و حفظ سرحدات کشور است. آیا این رزمنده در این حالت جز این اندیشه مهم، امر دیگری هم در سر دارد؟ دغدغه این رزمنده واحد است، حفظ سرزمین پدری و دفع دشمن. نامزد نمایندگی نیز باید چنین باشد. دغدغه اصلی او باید معلوم باشد؛ والّا فهرستی از آنچه مورد نیاز مردم است و اعلام آن بهعنوان وعدههای نمایندگی راه به جایی نمیبرد. مردم رأیدهنده نیز باید با هوشیاری دغدغه اصلی خود را بشناسند و آگاهانه آن را انتخاب و به آن نامزدی رأی دهند که با آنان دغدغه یکسانی دارد و نه آنکه در فلان فهرست باشد.
امروز دغدغه اصلی کشور چیست، آیا نمایندگان فعلی مجلس دغدغه اصلی خود را بیان کردهاند یا در میان انبوهی از درخواستها و اندیشهها خود را مستغرق کرده و حیران بر صندلی جلوس کردهاند؟ مقام معظم رهبری فرمودند تحول از طریق انتخابات میسر است؛ بنابراین افراد تحولخواه باید شناسایی شوند و به آنان رأی داده شود، اما تحول به چه معنی و در چه چیز؟ همانطور که در دعای تحویل سال نو آمده است، از خداوند خواسته میشود که در درون جان ما تحول ایجاد کند و حال ما را به بهترین حال بگرداند.
باید ببینیم در چه امری تحول میخواهیم و آن کسی را که به آن معتقد است، برگزینیم. امروز در کشور چه امری باید متحول شود. تحول به معنی اصلاح جزئی نیست. تحول یعنی از حالی به حالی دیگر شدن و البته در جهت بهبود. کم نیست پدیدههایی که باید در کشور ما متحول شود. به نمایندهای رأی میدهیم که در امور مشخصی اعتقاد به تحول داشته باشد و در تبلیغات خود، صراحتا به تحول اموری که ذکر خواهد کرد و ارائه راهحلهای پیشنهادی، متذکر شود.
اما آیا میتوان فهرستی از امور مورد نیاز تحول را نام برد و گفت که من معتقد به تحول هستم؟ اینک برای یادآوری مواردی از امور نیازمند به تحول را ذکر میکنیم.تحول در الگوی کشاورزی و مصرف آب، تحول در آلودهنکردن رودخانهها و نیز پاکسازی آنها، تحول در مصرف انرژی و بهویژه بنزین، تحول در نگاه به تولید برق از انرژیهای تجدیدشونده، تحول در الگوی ترافیک شهری و همچنین ترابری کشور، تحول در نگاه به دیانت بهعنوان اعتقاد و نه ابزار، تحول در ارزپاشی و طلافروشی در بازار، تحول در جلوگیری از خروج سرمایه و قاچاق کالا، تحول در نگاه به اشتغال، تحول در نگاه به دنیای خارج، تحول در نگاه به زندگی مردم، تحول در الگوی عدالت و توسعه و پیشرفت کشور، تحول در الگوی زندگی مردم از الگوی آمریکایی به الگوی ایرانی. اگر کمی بیندیشیم، بسیاری از امور هستند که میتوانند با اندکی تأخیر و برخی تمهیدات به راستی و اصلاح گرایش پیدا کنند.
تأخیر در این اصلاحات گو اینکه دلپذیر نیست؛ اما به هر حال ممکن است؛ اما در برخی موارد تأخیر اصلا روا نیست، زیرا آنچه اتفاق میافتد، بازگشتناپذیر و اصلاحناپذیر است و از هماکنون، باید با آن مقابله کرد و در آن تحول ایجاد کرد. امروز سرزمین ایران در شرایطی به سر میبرد که در سراشیبی نابودی طبیعی قرار گرفته است. هر روز از گوشهای از کشور صدای نابودی سرزمینی اعم از آب و خاک و فاضلاب و جنگل و کشاورزی و باغداری و... به گوش میرسد، باید سرزمینی باشد تا مردم بتوانند در آن زیست کنند و سفره خود را پهن کنند. اگر سرزمین به نابودی رود، مردم هم نابود میشوند. این باید دغدغه همه ایرانیان و همه نامزدهای انتخابات باشد؛ والّا همه هیاهوها، تبلیغات، پوسترها، سخنان و نطقها، تأییدیهها و یقهپارهکردنها همه و همه پیکانی میشود که از سوی داخل به خود شلیک میشود و به فروپاشی سرزمین میانجامد. دغدغه تحولخواه خود را بدانیم و به آن نامزدی که به آن اعتقاد دارد، رأی بدهیم. آیا نامزدهایی هستند که تحول دغدغه آنان باشد و برای آن راهحل اعلام کنند. من به این نامزد رأی میدهم؛ والّا رأی من به هرکس دیگر باطله خواهد بود.