به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه نهم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که نبرد بندرها در خاورمیانه، بیانیه وزارت اطلاعات درباره حوادث مربوط به مدارس، ایران در میان ده غول علم و فناوری و عبور از استیضاح با شاسی بلند؟! در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
محمدعلی وکیلی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با تیتر خشاب این خشونت قبلا پر شده است؟ نوشت: ترور آیت الله سلیمانی در بابلسر چهره دیگری از خشونت و جهالت به نمایش گذاشت. آیت الله سلیمانی جزو روحانیون معتدل و باگرایش به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و دارای خصلت مردمی بود. مطابق روایت رسمی قاتل هیچ گونه شناختی نسبت به ایشان نداشته و جهت تخلیه عصبانیتش نسبت به وضعیت موجود وتحت تاثیرتبلیغات دست به چنین جنایتی زده است. گویا تاوانِ گناه آهنگرِ بلخی را مسگرِ شوشتری پرداخت کرده است! اگر فرض را بر صحت چنین روایتی بگذاریم باید آژیرهای خطر را به صدا درآورد. سطح خشونت به جاهای باریک کشیده شده است.
متاسفانه مدت هاست که جامعه بر مدار خشونت است. وقتی پروژه عمامه پرانی و توهین به روحانیان شروع شد، دلسوزانه هشدار دادیم که باید این چرخه خشونت متوقف شود. این زمین بازی هوشمندانه طراحی شده و انتهای آن نیزبه ضرر مردم ایران است. حاکمیت میتوانست بیش از همه در خنثی سازی این پروژه نقش ایفا کند. متاسفانه مثل همیشه هیچ گوش شنوایی نیست. بارها توسط این قلم و سایر کارشناسان هشدار داده شد که نباید گذاشت چرخه خشونت بچرخد. نباید دمینوی خشونت را پی گرفت. گفتیم که مراقب پیوستهای رفتاری طرحهای کارشناسی نشده خود باشید. سیاستهایی که مردم را دوقطبی میکند بسیار خطرناک است. اگر امروز از در و دیوار جامعه خشونت میبارَد گمان نکنید یک دسیسه موقتی و گذراست.
حاصل سالها سیاستهای تبعیض آسا و خشونت ساز بوده است. خشاب این خشونت قبلاً پر شده است. وقتی بنام حجاب، خشونت ورزی میشود، وقتی مردم را مجبور میکنید که علیه یکدیگر دشمنی کنند معلوم است که آمپر خشونت بالا میرود. قبل از ماجرای مهسا، گفتیم روی اعصاب این جامعه تحت فشار بیش از این راه نروید. گفتیم که تاب این مردم طاق شده است. انگشت در چشم مردم نکنید. اما چنین کردند و دیدیم که چهها شد. هرگاه میخواهید یک ملت را به آستانه انفجار برسانید تحقیرش کنید. آن تحقیرها ادامه یافت و آن خسارات به بار آمد. امروز دوباره غضنفرها و خاله خرسها سربرآوردند وطرحی نو درانداختند؛ به خیال اینکه اینچنین دیگر بلوای سال گذشته تکرار نمیشود. متوجه نیستند که وقتی در این وانفسای اقتصادی و معیشتی واحدهای تجاری را به بهانه خدمات دادن به بانوان کم حجاب و بی حجاب تعطیل میکنند هم معیشت مردم و عزت آنان را نشانه میروند. هیچ فکر کرده اید برخی منبرها و تریبونهای رسمی چه بر سر اذهان جامعه میآورد؟ و چه خشونتی را ترویج میکند؟ اینکه آیا حکومت وظیفه دارد به هر زور و زحمتی که هست یک ارزش را بر جامعه غالب کند خود محل مناقشه است؛ اما بر فرض پذیرش این وظیفه، آیا حکومت فکر نمیکند که وقتی در انجام خیلی از تکالیف مربوط به حقوق ملت درمانده است نباید این چنین تصرفی در جامعه و زندگی مردم کند؟ در این سالیان کارنامه همگان در ایجاد رفاه چگونه بوده؟ در ایجاد اشتغال چه نمرهای گرفته است؟ در توسعه کشور این کارنامه چه وضعی دارد؟ در ایجاد ثبات اقتصادی و آرامش روانی چه ادعایی میتواند داشته باشد؟
این همه تکالیفِ بر زمین نهاده شده رویی برای انجام چنین طرحهایی میگذارد؟ این همه حقوق معوق و محقق نشده مردم را میبینید و باز محدودیت جدید تعریف میکنید؟ من نمیدانم چه سودی در بازی با اعصاب ملت میبینید که به آن ابرام میورزید. فریب تحلیلهای یکسویه و یک بعدی را نخورید. این رفتارها و پروژهها تاثیرات پیچیده و احصا نشدهای دارند. این کارها چرخه خشونت را تکمیل میکند. در روز روشن بخاطرناراحتی ازوضع موجود یک روحانی بینوا را قربانی میکنندوهمزمان درگوشه دیگریکی دیگررانیزباماشین زیرمیگیرند. این امر بسیار معنادار و حاوی پیام است. شک نکنید دشمنان این ملت با اطلاع از این ساده لوحی و انتقام جویی که در جامعه وجود دارد، طرحهایی برای انداختن حکومت در دام چرخه خشونت اجرا میکند؛ که گویا جاهایی توفیق هم داشته است. مراقب باشید جامعه را تحت سیاستهایی به دوقطبیهای خشونت ساز نکشانید. هیچ ارزشی به چنین کاری نمیارزد. هیچ منکری بالاتر از ترویج خشونت و هیچ معروفی ارزشمندتر از ایجاد صلح و سازش و مهر در جامعه نیست. جامعه عصبانی و خشن هیچ معروفی را برنمی تابد. اساساً چنین جامعهای جامعه نمیماند و دیر یا زود فرو میپاشد.
هادی محمدی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان باکو و ابوظبی مواظب هزینههای دام تلآویو باشند نوشت: از ویژگیهای دوره گذار در نظم جهانی این است که همه بازیگران اصلی منطقهای و جهانی، به دنبال بازبینی کارتهای بازی خود و ائتلاف و اتحادهای جدید یا حتی بازنگری در محاسبات راهبردی خود هستند. جابهجایی مرکز ثقل قدرت جهانی بر بسیاری از رویکردها، محاسبات و دستهبندیها تأثیر میگذارد یا محور و دستهبندیهای گذشته را سست و ناپایدار مینماید.
در نگاه سنتی تابهحال، تنش تاریخی چین و هند، یک فرصت راهبردی برای امریکا و غرب بوده تا در استراتژیهای مهار چین، روی این پارامتر حساب کند، ولی امروز منافع کلان راهبردی در حفظ فضای ثبات و امنیت از یکسو و مناسبات ریشهدار و راهبردی هند و روسیه از سوی دیگر، شانس بهرهمندی غرب از تحولات منطقهای، جهانی و تنشهای فزاینده امریکا با چین و روسیه را به شدت کاهش میدهد. صهیونیستها و حکومتهای امریکا و اروپا، در سناریوهای فریب و دیپلماسی فرسایشی، چندین دهه منازعه اسلامی و عربی با صهیونیستهای اشغالگر را به نقطهای رساندند که استراتژیهای بزرگ صهیونیستی از ابتدای تشکیل این رژیم، برای عبور از منازعه بدون هرگونه هزینه و عادیسازی مناسبات این رژیم با رژیمهای عربی و اسلامی، گسترش یافت. ولی از سوی دیگر تحولات نظم جهانی موجب شده بسیاری از پارامترها و محاسبات جدید، حتی بر این رویکرد اثر گذاشته و حاصل دههها سازشکاری را سست کرده و در مرز فروپاشی قرار دهد. اینکه صهیونیستها هیچگاه فکر نمیکردند که بحرانهای داخلیشان، گریبان موجودیت آنها را بگیرد یا حامیان غربیشان، اولویتهای جدیدی پیدا کنند که با مطلوبیتهای صهیونیستی متفاوت و گاه متعارض است، باعث شده که شتاب و سرعت رخدادهای از هم گسستن بنیانهای ساخته شده ۷۰ سال گذشته افزایش یابد. این اعتراف را بارها از زبان نخبگان نظامی، اطلاعاتی، سیاسی و حزبی و رسانهای صهیونیستها، به تکرار میشنویم. نگارنده اعتقاد دارد که این رژیم که مستوره و نمونه و نمادی از نظامهای استعماری غربی است، در همین سراشیب فروپاشی هم، همچون امریکا و اروپا که در شیب بحرانها و مشکلات مهلک قرار گرفتهاند، از دشمنی و تهدید که جوهره ذاتی آنهاست، دست نمیکشند. امروز شاهدیم که اموال اماراتی چگونه پروژههای بزرگ صهیونیستها را در سرچشمههای نیل در غرب آفریقا، در سودان و امتدادهای آن به پیش میبرند. همچنین حضور نرم سایبری، اطلاعاتی و فنی صهیونیستها در امارات و باکو، را باید یک ظرفیت تهدید پرآسیب ارزیابی کرد. همانگونه که سعودیها بعد از ۴۰ سال عداوت، در مرز واکنشهای تلافیجویانه ایران، رویکرد و محاسبات خود را تغییر داده و کفه منافع ملی و محاسبات بینالمللی و نظم جهانی باعث تغییر برآوردهایشان شد، اکنون باید باکو و امارات نیز، نقطه عطف زمان و شرایط مرحلهای را در نظر بگیرند و مسئولیت ماجراجوییهای جنگ نرم و اطلاعاتی و اقدامات ضد امنیتی صهیونیستها را به عهده نگیرند. از باکو و امارات پذیرفته نیست که خود را مجبور به اجرای رویکردهای همگرایی و همکاری با صهیونیستها معرفی کنند، چرا که هرگونه رخداد، تحرک، اقدام نرم و سخت، سایبر و ترکیبی، امنیتی و اطلاعاتی از خاک آنان که ازسوی صهیونیستها یا اروپاییها و امریکا انجام شود، هزینههای محاسبه نشده دارد.
حشمت الله فلاحتپیشه نماینده ادوار مجلس طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: مناسبات ایران با غرب شرایط تازهای به خودش گرفته به گونهای که حتی نمیتوان از احیای برجام هم صحبت کرد، چون به هر حال بخش عمدهای از سرفصلهای برجام از لحاظ زمانی منقضی شدهاند و دیگر میتوان گفت موضوعات جدیدی در روابط ایران و غرب شکل گرفته است. این واقعیتی است که الان وجود دارد منتها آنچه ما داریم میبینیم اینکه آمریکا و اروپا زمانی که به این نتیجه رسیدند که عملا دیگر سرفصلهای عمده برجام منقضی شده سعی میکنند تحریمهای تازهای را علیه ایران شکل دهند که اگر حتی مذاکرات تازهای هم شکل گرفت این مذاکرات بر سر موضوعات جدیدی شکل بگیرد. مثلا به طور مشخص سرفصلهای مربوط به مناسبات نظامی ایران عملا امسال منقضی میشود و معنایش این است که ایران میتواند به عنوان بازیگری که برجام را حفظ کرده، مناسبات نظامی تازهای را شکل دهد. منتها در عرصه عملیتر اتفاقی که افتاده این است که عرصه تحولات بینالمللی با سال ۱۳۹۴ کاملا متفاوت است. در دنیای امروز ما اتفاق تازهای را داریم میبینیم که کشورها عملا دیگر نمیتوانند خودشان را در قالب مسائل سالهای ۱۳۹۳ و ۹۴ مثل موضوع برجام و ... متوقف کنند. در ایران هم دو نگاه اصلی شکل گرفته: یک نگاه کسانی که معتقدند مناسبات ایران با شرق و توافقاتی که اخیرا بهواسطه شرق صورت میگیرد مثل رفع تنش با عربستان نشان داده که ایران میتواند از غرب بینیاز باشد و حتی با بیتفاوتی از کنار تنشهای خودش با غرب بگذرد. ولی طیف دیگری در ایران وجود دارند که معتقدند اصل تنشزدایی خوب است و یک مثلث تنشزدایی وجود دارد که دو ضلع آن تکمیل شده و یک ضلع آن پذیرش بازرسیهای جدید توسط آژانس است و یک ضلع، رفع تنشهای منطقهای به محوریت رفع تنش ایران با عربستان است و معتقدند ضلع دوم و سوم آن میتواند تنشزدایی با غرب باشد. مسئله تازهای که بین مسئولان و نخبگان سیاسی در ایران وجود دارد این است که عدهای معتقدند پیمان پکن میتواند به معنای بیاعتنایی ایران به غرب باشد و عدهای دیگر معتقدند که این میتواند به یک رویه برای تنشزدایی با غرب تبدیل شود.
به هر حال حتی اگر ایران با کشورهایی مثل عربستان رفع تنش کند و یا سیاستهای منطقهایاش مثل پیوستن به شانگهای عملی شود، ولی سود آن عاید اقتصاد کشور نمیشود مگر اینکه ایران چالشهای فراتری مثل چالش در قالب رفع تحریمها و چالش افایتیاف و ... را رفع کند. به شخصه معتقد و همواره هم امیدوار بودم که تنشزدایی به یک اصل غالب در سیاست خارجی ایران تبدیل شود. چون در دنیای امروز تنشزدایی یک اصل غالب است. مثلا عربستانیها حتی حاضر شدند یک نوعی شکست حیثیتی را بپذیرند، ولی به تنشها در یمن پایان دهند برای اینکه آنچه برایشان مهم بود افزایش سود مناسبات اقتصادیشان بود. در دنیای امروز کشورها گلیم خودشان را از تنشها خارج میکنند و عملا سعی میکنند اگر تنشی درگرفت نه تنها گلیم خودشان را از آن تنش دور کنند بلکه حتی از آن ناحیه برای خودشان فرصت ایجاد کنند. فشار اصلی اروپاییها به ایران به خاطر این است که ایران را از روسیه در جنگ اوکراین دور کنند. یعنی اصل اساسی برایشان این است که روسیه با یکی از متحدانش یعنی ایران نوعی قطع ارتباط را داشته باشد و بعد از آن به سمت تنش زدایی با ایران حرکت کنند. ولی در ایران کسانی معتقدند که یکی از شاخصهای همکاری با شرق این است که در بحرانهایی که بین شرق و غرب شکل گرفته، ایران سمت شرق را بگیرد و مشخصا در موضوع اوکراین خیلیها معتقدند که ایران باید سمت روسیه را بگیرد برای اینکه جبهه بندی تازهای شکل گرفته، ولی در دنیای امروز دیگر جبههبندی معنایی ندارد. اصلا اصل مناسبات راهبردی سپری شده و کشورها به سمت تنوع مناسباتشان حرکت میکنند و به سمت پرهیز از قرار دادن منافع ملیشان در قالب تنشهای منطقهای حرکت میکنند. مشخصا در مسائلی مثل افایتیاف، در موضوع تحریمها شرایط تا حدی مهیاست برای اینکه ایران بتواند منافع کشور را دنبال کند و گلیم منافع ملی را از چالشهای بینالمللی دور کند، ولی این فرصت کماکان پایدار نمیماند کمااینکه در سال جاری متوجه خواهیم بود که کشورهای دنیا به سمت کاهش تنش در اوکراین حرکت میکنند و سعی میکنند تنشزدایی در اوکراین را شکل دهند.