اما از طرفی هم وقتی به صحنه نگاه می کنیم، موجی از مطالبات و حجم انبوه انتظارات غیر قابل برآوردن شکل گرفته که امکان جمع کردن اینهمه تعدد و تشتت ذیل فرایند دموکراتیک فعلی وجود ندارد.
گویی که ما ظرفیت دموکراسی و فضای باز و طرف مشورت قرار گرفتن را نداریم و همین که گفته شده این دولت قرار است با مشورت مردم بسته شود، ببینید چه هرج و مرج و بلبشویی به پاست!
فضا، شبیه پیروزی نهضت مشروطه و بعد پشیمانی پادشاهی که اجازه فضای باز را داده بود و به توپ بستن مجلس و اعدام شیخ فضل الله نوری به عنوان اولین مجتهد اعدامی در تاریخ شیعه و خونخواهی انقلابیون شیعی که تا انقلاب ۵۷ و ... همه حاصل یک نافرهیختگی و درهم ریختگی سیاسی پس از پیروزی مشروطه بود.
در مشروطه بعد از پیروزی، یک عده چنان افراط و خودسری کردند که مثلاً پادشاهی که خود به مشروطه- طلبی نیم بند تبدیل شده بود را هر روز در مطبوعات حرامزاده خطاب کرده و به مادر او نسبت های ناروا می دادند و حتی برخی دیگر از انقلابیون تندرو، بر سر راهش کمین کردند و با پرتاب بمب قصد کشتن او را داشتند که البته ناکام ماند. همهمه و ملغمه عجیبی شده بود. هر کسی که یک روزنامه و حزب و دسته ای داشت، بر علیه دیگری می نوشت و اقدام می کرد. همه سهم می خواستند و داعیه رهبری مشروطه را داشتند. با تکرار چنین زیاده خواهی ها و خودمحوری ها، پادشاه راه خود را از مشروطه جدا کرد، مجلس و انتخابات و صندوق و قانون و همه را به توپ بست، مجاهدان و رهبران اصلاح طلب را اعدام و تبعید و زندانی کرد و خون، سنگفرش های تهران را پوشاند. انقلاب مشروطه بعد از شکست اولیه سرنوشت دیگری پیدا کرد. بعد که عده ای از عشایر و حاکمان شهرهای ایران علیه پادشاه به نام مشروطه خواهی قیام کردند و پیروز شدند، دیگر آن مشروطه قبلی نبود. کار از دست اندیشمندان و متفکران و فرهیختگان درآمد و به دست خانها و اشراف ایلات و محلات افتاد تا این که بالاخره سلطنت مشروطه به رضا خان رسید.
اکنون هم رویدادها به همان سمت و سو می رود! انتخاباتی در حد مقدورات، آزاد برگزار شد. فردی اصلاح طلب به پیروزی رسید. اعلام مشارکت عمومی و درخواست نظارت مردمی بر خود و دولت آینده کرد. فرایند مشورتی تشکیل کابینه را آغاز کرد. اما تاکنون چه نتایجی داشته است؟
دوباره عده ای اسب وزارت و ریاست را زین کردند و دقیقاً "شنبه بعد از انتخابات" پوسترهایی شیک و آراسته در فضای مجازی دست به دست گرداندند که اسامی خود به عنوان وزرای کابینه را خبر می داد. معلوم شد پوسترها همان بود که از دوران دولت روحانی تهیه و باز توزیع شده بود. روزنامه ای به خیال خوش خدمتی، تیتر گورباچف ایرانی می زند، عده ای با تدارک هیات عزاداری دختران بی حجاب در روز عاشورا بمب بر سر راه دولت آینده ترکاندند تا دولت را درگیر و اسیر بازی های اینچنینی کنند. مطالبات فراتر از حد معمول رفته، برخی از ایالات و ولایات طومار می فرستند که فلانی باشد و فلانی نباشد و اگر چنین شد چنان خواهیم کرد.
خلاصه معرکه ای شده است این سیاست درهای باز و تشکیل کابینه مشورتی، چنانکه دیری نخواهد شد که پشیمانی بر رئیس جمهور منتخب مستولی شده و به کلی فرایند شفاف و مشورتی را رها کرده و مثل دولتهای قبل عمل کند و بشود همان که تا حالا بود. نه خانی آمد و نه خانی رفت! و دوباره شکست!
یک آلترناتیو پیشنهادی:
این پیشنهاد خطاب به نخبگان سیاسی و مدنی ایران امروز است. افراد و گروههای ذی نفوذ، مطالبات آشوب برانگیز را در این مرحله متوقف کنند و اجازه دهند تا کمیته مشورتی با حداقل ممکن ها به دولت مد نظر خود برسد. اما کار ما تازه بعد از تعیین وزرا و گذشت صد روز از عمر دولت آغاز خواهد شد تا نظارت بر همان وزارتخانه هایی که حساسیت داشتیم را آغاز و به نقد روندها و رویه ها و سیاست های نامطلوب بپردازیم. اگر فسادی بود با مستندات کافی در پی عزل وزیر و زیر مجموعه او برویم و از دولت در این مرحله فقط این قول و وعده را بگیریم که اگر وزیری به خطا رفت و خلاف میثاق با دولت عمل کرد، حتی به بهای از حد نصاب افتادن هم بلافاصله عزل شود.
به نظرم تنها امکان طی مسیر دموکراتیک فعلی، صبر و تحمل است تا دولت دلخواه رئیس جمهور تشکیل شود و بعد نظارت و مطالبات آغاز گردد، وگرنه شکست انتظار همه را می کشد.
محمدعلی محمدی قره قانی