لیگ برتر بیستوچهارم به زودی آغاز خواهد شد و استقلال و پرسپولیس که باید در لیگ نخبگان آسیا هم شرکت کنند، هنوز ورزشگاهی برای میزبانی از رقبای خود ندارند.
ایران نه یک کشور جنگ زده است و نه کشوری فقیر؛ کشوری که روی گنجهایی به نام نفت، گاز، معادن طلا و مس خوابیده و منابع طبیعی و توریستی آن نیز همه ثروت بالقوه یک کشور با تمدن است؛ اما انگار برای برخی مسئولان تفاوتی نمیکند که چهره یک کشور با تمدن و ثروتمند میان مردمان خودش و در جوامع بینالمللی چگونه دیده میشود. اینجا اشاره به فوتبالی است که مخاطبان آن فراتر از تصورات ذهنهای کوچک است و هنوز دو باشگاه پرطرفدار و با اصالت استقلال و پرسپولیس ورزشگاهی حتی اجارهای برای میزبانی از رقبای خود ندارند.
در آستانه لیگ برتر، شرکت توسعه و نگهداری که زیر مجموعه وزارت ورزش و جوانان است، تصمیم میگیرد ورزشگاه پیر آزادی را که از سال گذشته در دست تعمیر و بهسازی بوده را شخم بزند و بار دیگر آن را از دسترس خارج کند. در همین شرایط نیز اعلام میشود که ورزشگاه آزادی در هفتههای نخست لیگ برتر در دسترس نیست و حتی پس از پایان بهسازی آن فقط برای بازیهای تیم ملی و بازیهای مهم استقلال و پرسپولیس از جمله دربی مورد استفاده قرار میگیرد.
ورزشگاهی که از سال گذشته گفته میشد با ظرفیت کامل توان میزبانی از مسابقات فوتبال را ندارد، اما در عین حال با اطلاعیهها و برگزاری مراسمهای مختلف مشخص شد که گویا این ناتوانی ورزشگاه آزادی فقط در زمینه مسابقات فوتبال است. چرا که در همین سال ۱۴۰۳ این ورزشگاه -که اکنون فوتبال در آن ممنوع شده- میزبان دو همایش بوده که یکی از آنها مربوط به تجمع امام حسنیها و افطاری بزرگ در ماه رمضان بود و یکی هم تجمع دختران انقلاب که برای بزرگداشت عفاف و حجاب در ۴ مردادماه برگزار شد؛ یعنی در همین روزهایی که ورزشگاه آزادی در دست بهسازی است و گفته میشود توان میزبانی از مسابقات فوتبال را ندارد، اما برای اجتماع یکصد هزار نفری عفاف و حجاب در آن اطلاعیه صادر میشود.
در همین حال گفته میشود که استقلال و پرسپولیس باید بازیهای خود را در ورزشگاه تختی برگزار کنند. ورزشگاهی که مدت زمان زیادی است از دسترس خارج شده و مدتها بود که از دیدارهای فوتبال در لیگ برتر میزبانی نکرده است. در حواشی پیرامون معرفی ورزشگاه تختی نیز مشخص میشود که اصلاً این ورزشگاه آماده میزبانی از استقلال و پرسپولیس نیست؛ یعنی نه چمن درستی دارد و نه وضعیت ورودی و گیتها مناسب برگزاری مسابقات لیگ برتر است. از طرفی علی جوادی، مدیر اداره کل ورزش و جوانان استان تهران ادعا میکند که «تا به اینجا ۷۰ میلیارد تومان برای آمادهسازی ورزشگاه تختی هزینه شده و گیتهای ورودی، تجهیز رختکنها، نور و... باقی مانده است که باید دو باشگاه استقلال و پرسپولیس اعتبارات آمادهسازی این موارد را پرداخت کنند که البته رقم چندانی نیست. ورزشگاه تختی حدود ۳۰ میلیارد تومان دیگر نیاز دارد تا کاملاً آماده شود که سهم هر یک از این دو تیم 15 میلیارد تومان است.»
با این حال گزارشهای مختلف از جمله روایت دوربین صداوسیما نشان میدهد که این ورزشگاه به هیچ وجه آماده میزبانی از مسابقات فوتبال نیست و حتی روی سکوهای سیمانی آن درخت روییده است. در شرایطی هم که زمانی تا شروع لیگ برتر باقی نمانده، مشخص شده که ورزشگاه تختی هم آماده میزبانی از مسابقات لیگ برتر نیست و استقلال و پرسپولیس باید به دنبال ورزشگاه دیگری باشند. کنار هم قرار گرفتن تمام این موارد از جمله شخم زدن ورزشگاه آزادی در شرایطی که برای میزبانی از همایش دختران انقلاب مشکلی ندارد، آماده نشدن ورزشگاه تختی و در عمل آواره شدن استقلال و پرسپولیس ناخودآگاه این مسئله به ذهن متبادر میشود که نکند این اتفاقات برای فرار مسئولان از پذیرش واقعیت میزبانی از زنان در مسابقات فوتبال است. موضوعی که در این سالها با حواشی مختلف همراه بوده و هر بار مسئولان فدارسیون فوتبال و وزارت ورزش و جوانان خواستهاند آن را کمرنگ کنند.
اگر خم چنین تصوری را کنار بگذاریم و این باور عمومی که میان جمعیت انبوه هواداران زن و مرد فوتبال شکل گرفته را نادیده بگیریم، باید به چه چیزی در این خصوص بپردازیم؟ آیا جز این است که استقلال و پرسپولیس باید پس از دههها فعالیت و برند پر مخاطبی که دارند، برای خود ورزشگاه اختصاصی داشته باشند که هر ساله درگیر اجاره آزادی و تختی نباشند؟ آیا آوارگی و درماندگی حق این دو برند ثروتمند است؟ این آوارگی را باید به حساب چه چیزی بگذاریم؟ وزیران ورزش و جوانان و رؤسای سازمان تربیت بدنی در سالیان مختلف مقصر هستند یا تقصیر به گردن رؤسای فدراسیون فوتبال به عنوان وکیل فوتبال در تمام این سالهاست؟ هرچه هست یک بی لیاقتی محض است، از وزیر تا وکیل.