باغ موزه دفاع مقدسپس از گذشت 22 سال از پايان 8 سال دفاع مقدس بالاخره پايتخت تهران صاحب يک باغ موزه به نام دفاع مقدس شده است که اين روزها در آستانه حماسه سوم خرداد فعاليت و تکاپو در اين مجموعه افزايش يافته تا برنافاز نخست آن در اين روز افتتاح شود.
براي طراحي باغ موزه دفاع مقدس مهندس ژيلا نوروزي، دانش آموخته رشته معماري دانشگاه تهران که 25 سال است در اين حرفه فعاليت ميکند برنده شد و اينک آنچه که در باغ موزه دفاع مقدس در معرض ديد مردم قرار ميگيرد حاصل تلاش گروه وي است .
کلنگ اين باغ موزه در زميني به مساحت 200 هزار متر مربع و زيربناي ساختماني بالغ بر 30 هزار متر مربع در سال 85 زده شد و در حال حاضر 90 درصد پيشرفت فيزيکي داشته است. يک بخش اين مجموعه را باغ راهي در فاصله ميان دو اتوبان شهيد حقاني و شهيد همت در بر مي گيرد و براي تفريح مردم ساخته شده و در آن المان هايي از دوران دفاع مقدس نصب مي شود و بخش ديگر را موزه دفاع مقدس که خود از تالارهاي 7 گانه براي روايت هر آنچه از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تا پايان جنگ تحميلي رخ داد و حتي نمايش امروز و دست آوردهاي علمي،فرهنگي و...، تالار فرماندهان براي نشان دادن تصوير تمام فرماندهان شهيد و زنده 8 سال دفاع مقدس، تالار يادبود براي اداي احترام به ايثارگران جنگ تحميلي ، اسامي تمام شهداي جنگ تحميلي و... تشکيل مي دهد. همچنين براي اين مجموعه سالن سينما و تئاتر،سالني براي برگزاري همايش ها، گالري ،کتابخانه و... نيز طراحي و ساخته شده است.
همچنين به گفته مسئولان اين موزه آتش نمي گيرد ، آب درياچه و جاري در باغ راه آن هرگز منجمد نمي شود، هرگز در تاريکي فرو نمي رود، از جديدترين تکنولوژي هاي روز دنيا در بخش هاي مختلف آن استفاده شده است و... بايد منتظر ماند و پس از افتتاح در باغ موزه گشت و ديد چقدر اين مکان در خور ياد و نام حماسه دفاع مقدس و کساني است که جان خود را در اين راه ايثار کردند.
برای آنهایی که به باغ موزه دفاعمقدس می آیند در باغ دره جشنوارهای از نور، ۱۶ میلیون رنگ، آب و آتش فراهم شده تا هر شب به تناسب زمان، بزرگترین فستیوال نوری ایران اجرا شود. برای اجرای این نمایش بزرگ، در داخل دریاچه باغ موزه یکصد فواره آب با چیدمان یک دایره به قطر ۳۰ متر و با ارتفاع ۱۵ متر در ۲۵۶ برای نمایش لیزری طراحی شده است.
نور، لیزر و صدا در میانه این فوارههای بلند فضای منحصر به فردی را پیشکش بازدیدکنندگان باغ دره باغ موزه دفاع مقدس میکند. فضایی که با استفاده از ۴۴ دستگاه مه ساز شرایطی را برای بیننده به وجود میآورد که تا به حال در هیچ کجای دنیا شاهد آن نبوده است. داستان نورافشانی باغ موزه در جایی به اوج خود میرسد که پر قدرتترین لیزر دنیا در مناسبتهای مختلف تصاویر و نوشتههای مربوط به آن زمان را بر روی رشته کوه البرز به نمایش میگذارد، جایی که در فاصله ۲۰ کیلومتری باغ موزه دفاع مقدس قرار دارد.
اینجا دیگر پایان این سفری معنوی و روحانی بود. سفری که در آن می توان با بسیاری از صحنه ها و حوادث تاریخ ایران همراه شد و صدایی را که قرنها در کتابها، خاطرات و صفحات تاریخ جا خوش کرده بود شنید. در این سفر می شود دمی با شهدا تنها ماند و آرزوی شهادت کرد...
ايستگاه متروي شهيد حقاني به طرف انتهاي پارک، تپه هاي عباس آباد آغاز ورود به باغ موزه دفاع مقدس است. همراه با راهنماي موزه وارد باغ موزه مي شويم و در حالي که با ديدن تانکها و تجهيزات زنگ زده غنيمت گرفته شده از عراقيها انتظار ديدن چند قاب عکس و پلاک و چفيه را داشتم با صحنه ها و فضايي متفاوت نسبت به آنچه که پيش از اين ديده بودم مواجه شدم.
دره اي بزرگ مملو از درختان و گل و گياه که تا متروي مصلاي تهران ادامه داشت و ميان آن حوزي بزرگ با فواره هاي مکانيزه خودنمايي مي کرد. مکان ورودي نامش باغ دره بود که با ادوات جنگي تزئين شده بود و سالنهاي همايش 300 تا 400 نفره در اطراف آن که ساخت آنها با پيشرفته ترين سيستمهاي صوتي در حال اتمام بود. راهنماي موزه دليل احداث اين سالنها را برگزاري همايشها و پخش فيلمهاي حوزه دفاع مقدس عنوان کرد.
باغ موزه دفاع مقدس يادگاري از دوران تجاوز دشمن به خاک ايران است که با سلحشوري و رشادت بهترين فرزندان اين آب و خاک ناکام ماند. ميراثي ماندگار که با بهره گيري از بهترين و آخرين تکنولوژيهاي روز بهترين فضا را براي معرفي فرهنگ پايداري به نسل امروز مهيا کرده است.
به گزارش خبرنگار مهر، اکنون 21 سال است که از جنگ تحميلي و دوران دفاع مقدس مي گذرد، جنگي که به گفته امام خميني (ره) نعمت بود، همان نعمتي که قدرش را ندانستيم. دربهاي آسمان هشت سال بر روي افلاکيان خاک نشين باز بود و آنها که پر پرواز داشتند پريدند و عده اي هم با طعم شهادت ماندند تا سهم بيشتري از بهشت نصيبشان شود و گروهي ديگر ياد و عطر آن روزها را در صندوقچه دلشان محبوس کرده و دل در گرو زرق و برق دنيا سپردند.
آنهايي که آن روزها را نديده و يا به ياد ندارند امروز به دنبال تاريخي ملموس تر از دفاع مقدس مي گردند. تاريخي که روايت آن در کتابها، تلويزيون و سينما نتوانسته فرهنگ ايثار و شهادت را به درستي به نسل امروز منتقل کنند در حالي که برخي کشورها در مورد وقايعي اينچنيني آنچنان حماسه سرايي و داستانسرايي مي کنند گويي که قهرمانان آنان قدرتهايي ماورايي داشتند حال آنکه مرور شجاعتها و ايثارگريهايي رزمندگان ايران نشان مي دهد دلاورمرديها و خلوص نيت آنان بي مانند بوده و اکنون نيز بايد ياد همه آنها را با تمام توان زنده نگاه داشت و داستانهاي آن را نسل به نسل منتقل کرد.
موزه دفاع مقدس شامل هفت سالن است که هر سالن يک مرحله محسوب مي شود. عددي برگرفته از هفت دولت عشق، هفت دور طواف کعبه و هفت آسمان تا ملکوت. از درب که وارد مي شوي تا انتهاي اين دالان تاريخي چند ساعتي راه است و برگ برگ تاريخ 80 سال قبل تا امروز ايران به تصوير کشيده مي شود.
تالار آستانه
در منزل اول شرح مختصري از وقايع انقلاب و تصوير گذرايي از تاريخ 50 سال قبل از انقلاب ايران ( قيام مردم قم تا پيروزي و رفراندوم سال 58 ) روايت و ايران سال 42 تا 57 را با هولوگرام و تصاوير سه بعدي و متحرک به همراه فيلم نمايش داده مي شود.
در اين سالن مجموعه اي از تصاوير ثابت و متحرک سخنرانيها، نامه ها، قراردادهاي بين المللي، عزل و نصبها، ترورها و وقايع ايران قاجاريه و پهلوي ورق مي خورد تا بيننده قبل از ورود به تاريخ دفاع مقدس نيم نگاهي به وضعيت ايران دهه 40 داشته باشد.
تالار حيرت و حقانيت
هنگام ورود به منزل دوم تصوير پاره کردن توافق نامه الجزاير به دست صدام نمايش داده مي شود و صداي او که مي گويد من سه ساعته تهران را اشغال مي کنم. با ديدن اين تصاوير بازديد کننده وارد منزل دوم مي شود. پس از ورود به تالار حيرت صداي مهيب بمباران، هواپيما و آژير خطر بيننده را شوکه مي کند آنچنانکه يک لحظه خود را ميان سالهاي دهه 60، اوايل انقلاب و آغاز جنگ تحميلي مي بيند. تصاوير به سرعت مي گذرند، صداي فريادها، شليک و ترور شخصيتهاي سياسي و مذهبي، اعزام رزمندگان به جبهه و هزارن اتفاقي که بيننده را محصور خود مي کند. نمايش تصويري سه بعدي از امام خميني (ره) که صدام را به ديوانه اي تشبيه مي کند پايان تالار حيرت است.
تالار دفاع مقدس
وقتي بازديدکنندگان وارد سالن شماره سه مي شوند هوا ناگهان سرد مي شود، مثل شبهاي دشتهاي کردستان، صداي راه رفتن روي آب را مي شنوي، مثل روزهاي عمليات در آبهاي کارون و اروندرود، زمين و ديوارهاي بلندش مي لرزد آنطور که از هجوم صداي بمباران، تصاوير انفجار و لرزشهاي محيط اطراف ترس وجود انسان را دربر مي گيرد. راهنمايان باغ موزه هم فضا را ملتهب کرده و با انجام نمايشهايي مربوط به صحنه هاي جنگ در تلاشند بازديدکنندگان را بيشتر در حال و هواي روزهاي جبهه قرار دهند.
تالار آرامش
تالار آرامش را به دليل حضور فرماندهان در اتاق فرماندهي و آرامش قبل از طوفان حملات ايران بر رژيم بعثي به اين نام مي خوانند. بازديد کننده پس از ورود به تالار خود را ميان تصاويري سه بعدي از نقشه هاي عمليات و فرماندهان بزرگي که سکان هدايت جنگ را برعهده داشتند مي بيند. پس از چند لحظه فضاي تالار تغيير مي کند و روايتي از اوضاع و احوال سياسي، اقتصادي، اجتماعي و بين المللي کشور براي بيننده عنوان مي شود.
تالار شهادت
تالار پنجم با قدم نهادن بر روي پل معلقي از جنس چوب و پلاستيک آغاز مي شود. پلي که گوياي پل صراط است و آدمي با ترس و اضطراب بر روي آن قدم مي گذارد. با طي هر قدم بر روي اين پل تصاوير شهداي دوران دفاع مقدس در اطراف تالار نمايان مي شود. گويي به سلامت از پل صراط گذشته اند. اما آناني که از پيش رويشان مي گذرند بيم آن دارند که هر لحظه زير پايشان خالي شود. چشم که مي چرخاني تمام محيط مزين به تصاوير شهداست و اسامي بسياري از شهداي دفاع مقدس از جلوي چشمانت عبور مي کند. در اين هنگام تصوير سه بعدي شهيد آويني نمايان شده و روايت خرمشهر و مجنون و اروند را برايت بازگو مي کند...
تالار پيروزي
در تالار پيروزي روايت هشت سال دفاع مقدس و بحرانهاي سياسي، اقتصادي و امنيتي آن سالها بازگو مي شود. شرح وقايع قبل و بعد از قبول قطعنامه 597 ، افزايش تحريمهاي بين المللي عليه ايران و فعاليت گروهکهاي منافقين به خصوص عمليات مرصاد که در نهايت برملا شدن توطئه منافقين و پيروزي غيور مردان وطن را به همراه داشت.
تامل و تفکر
اکنون ديگر هفت تالار را پشت سر گذاشته و سرما و گرما، تصاوير و صداي انقلاب و پيروزي از ديدگان و افکار بازديدکنندگان گذشته است. منزل آخر يا همان هشتمين تالار مکاني بدون سقف و ديوار است. تالاري با سقف آسمان که بيننده مي تواند تمام آنچه را که ديده و شنيده يکبارديگر از نظر بگذراند. وارد فضاي باز مي شوي، مکاني که در آن مي توان دو رکعت نماز خواند، قدري تامل کرد و به تمام وقايع 80 ساله ايران انديشيد.
اکنون 21 سال است که از جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس می گذرد، جنگی که به
گفته امام خمینی (ره) نعمت بود، همان نعمتی که قدرش را ندانستیم. دربهای
آسمان هشت سال بر روی افلاکیان خاک نشین باز بود و آنها که پر پرواز داشتند
پریدند و عده ای هم با طعم شهادت ماندند تا سهم بیشتری از بهشت نصیبشان
شود و گروهی دیگر یاد و عطر آن روزها را در صندوقچه دلشان محبوس کرده و دل
در گرو زرق و برق دنیا سپردند.
آنهایی که آن روزها را ندیده و یا به یاد ندارند امروز به دنبال تاریخی ملموس تر از دفاع مقدس می گردند. تاریخی که روایت آن در کتابها، تلویزیون و سینما نتوانسته فرهنگ ایثار و شهادت را به درستی به نسل امروز منتقل کنند در حالی که برخی کشورها در مورد وقایعی اینچنینی آنچنان حماسه سرایی و داستانسرایی می کنند گویی که قهرمانان آنان قدرتهایی ماورایی داشتند حال آنکه مرور شجاعتها و ایثارگریهایی رزمندگان ایران نشان می دهد دلاورمردیها و خلوص نیت آنان بی مانند بوده و اکنون نیز باید یاد همه آنها را با تمام توان زنده نگاه داشت و داستانهای آن را نسل به نسل منتقل کرد.
عکاس: محمد کاظم پور