انتخابات امریکا که هر چهار سال یکبار برگزار میشود به عنوان نماد دموکراسی و حق رأی مردم تلقی شده اما آیا واقعاً این انتخابات میتواند به عنوان یک نمونه واقعی از دموکراسی در نظر گرفته شود؟
به گزارش گروه سیاسی تابناک، در این مقال به بررسی تأثیر رأی الکترال کالج بر دموکراسی در انتخابات آمریکا و تحلیل نقاط ضعف آن خواهیم پرداخت.
مرحلهٔ نهایی از روند طولانی انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا محسوب میشود. انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده آمریکا به صورت دو مرحلهای انجام میشود. مردم در روز انتخابات اگر چه اسم نامزدهای ریاستجمهور را در برگههای اخذ رأی مینویسند، اما در عمل مجمع گزینندگان بهطور مستقیم رئیسجمهور و معاون او را انتخاب میکنند. به این معنی که رأیدهندگان هر ایالت گزینشگران رئیسجمهور را انتخاب میکنند و آنها بعداً رئیسجمهور را انتخاب میکنند.
پنج مرتبه (۱۸۲۴، ۱۸۷۶، ۱۸۸۸، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶) برنده بیشترین آرای مردمی با پیروز نهایی انتخابات متفاوت بودهاست. آخرین مرتبه سال ۲۰۱۶ اتفاق افتاد که با وجود آنکه بیشتر رایدهندگان به هیلاری کلینتون نامزد دِموکرات رأی دادند و او سه میلیون رای بیشتری نسبت به دونالد ترامپ نامزد جمهوریخواه کسب کرد، اما ترامپ با کسب بیشینه آرای اِلِکترال(گُزینندگان) پیروز انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا سال ۲۰۱۶ شد.
رأی الکترال کالج یک سیستم انتخاباتی است که به موجب آن، رئیسجمهور ایالات متحده از طریق نمایندگانی که هر ایالت به کالج الکترال میفرستد، انتخاب میشود. تعداد نمایندگان هر ایالت به تناسب جمعیت آن تعیین میشود. این سیستم به جای رأیگیری مستقیم از مردم، به رأیگیری از نمایندگان وابسته است. این ساختار به چندین مشکل اساسی دموکراسی در آمریکا دامن میزند:
در این سیستم، رأی مردم بهطور مستقیم به رئیسجمهور تبدیل نمیشود. این امر میتواند به این معنی باشد که برخی آراء نادیده گرفته میشوند و در نتیجه خواست واقعی مردم به درستی نمایندگی نمیشود.
ایالتهای خاصی مانند فلوریدا و اوهایو به دلیل تعداد نمایندگان بالا در تعیین رئیسجمهور نقش کلیدی دارند. این موضوع میتواند منجر به نادیده گرفتن آراء در ایالتهای دیگر شود و به نابرابری در تأثیرگذاری رأیها منجر میشود.
در تاریخ معاصر انتخابات آمریکا دو بار کاندیدایی با رأی کمتر از رقیب خود رئیسجمهور شده است(سالهای 2000 و 2016). این موضوع به شدت به مشروعیت نظام انتخاباتی لطمه میزند و نشاندهنده عدم تطابق میان رأی مردم و نتیجه نهایی انتخابات است.
کاندیداهایی که دارای منابع مالی بیشتری هستند، معمولاً شانس بیشتری برای پیروزی دارند. این موضوع میتواند به نابرابری در نمایندگی آراء منجر شود و به نفع گروههای خاص عمل کند کما اینکه حتما تا امروز بدین صورت هم بوده است!
با توجه به ساختار رأی الکترال کالج و نقاط ضعف آن میتوان نتیجه گرفت که انتخابات ریاستجمهوری آمریکا آنقدر هم که گفته میشود نماد دموکراسی نیست و امکان ضایع شدن حق رأی مردم آمریکا همیشه وجود داشته و دارد و این سیستم به معنای واقعی در حال نادیده گرفتن حق رأی مردم آمریکاست!
علاوه بر این، ایالات متحده که در تاریخ خود در چندین و چند بار خواست مردمش را نادیده گرفته، از اعتراض مردم به جنگ در ویتنام تا ابتداییترین حق مردم خود یعنی احترام به رأی اکثریت برای انتخابات رئیس جمهور، چگونه میتواند در صحنههای سیاسی جهانی از دیگر کشورها بخواهد تا "صدای مردم" خود را بشنوند؟ این تناقض مانند مثالی است که آلمانیهای نازی میزدند:
«نازیها از دو چیز بدشان میآید:
1 . نژادپرستی
2. غیر آریاییها
و معنی آن تناقض در رفتار و مدل فکری است.
در نهایت شاید بهتر باشد دستگاه قانونگذاری آمریکا کمی به فکر تناقضات در خود باشد تا نسخه پیچیدن، دخالت و جنگ افروزی در دنیا!
سید محمد آصف