در کوتاه مدت، «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه ایران ممکن است به نتایجی دست یابد، اما ایران مهارتهای دور زدن جدیدی را به دست آورده است و بسیاری از پالایشگاههای چینی که نفت ایران را خریداری میکنند در برابر تحریمهای ایالات متحده آمریکا غیرقابل نفوذ هستند.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «باربارا اسلاوین» در مقالهای که در اندیشکده استیمسون منتشر شد نوشت: از جمله بحرانهایی که احتمالاً در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ به محض ورود «دونالد ترامپ» به کاخ سفید ظاهر میشود، این است که در مورد برنامه هستهای ایران که به سرعت در حال پیشرفت است، چه باید کرد. با توجه به اینکه استراتژی «دفاع رو به جلو» تهران با تکیه بر بازیگران غیردولتی منطقهای تضعیف شده است، ایران ممکن است وسوسه شود که سلاح هستهای تولید کند تا از حملات بیشتر اسرائیل یا ایالات متحده آمریکا جلوگیری کند.
بر اساس گزارش نوامبر ۲۰۲۴ آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران بیش از ۶۰۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده از جمله بیش از ۱۸۰ کیلوگرم غنیشده تا ۶۰ درصد، انباشته کرده است که به طرز خطرناکی نزدیک به درجه تولید تسلیحات است.
اگر ایران تصمیم جدی جهت تولید سلاح هستهای بگیرد، این مقدار اورانیوم برای تولید سوخت چندین سلاح هستهای در کوتاه مدت کافی است. رشد ذخایر ایران پس از خروج اولین دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) رخ داد، توافقی که شورای امنیت سازمان ملل متحد آن را تایید کرد و ذخایر ایران را تا سال ۲۰۱۸ به کمتر از ۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای پایین محدود کرد.
ایران یکی از قدیمیترین برنامههای هستهای در خاورمیانه را دارد که مربوط به سال ۱۹۵۷ است، زمانی که دولت آیزنهاور توافقنامه همکاری هستهای غیرنظامی را با دولت محمدرضا پهلوی تحت برنامه «اتم برای صلح» امضا کرد. همکاری غرب با صنعت هستهای ایران پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ پایان یافت. آیتالله روحالله خمینی، رهبر معظم ایران در آن زمان، تلاشهای هستهای کشور را متوقف کرد، اما در اواسط دهه ۱۹۸۰ در طول جنگ ایران و عراق به دلیل نگرانی از اینکه عراق در حال تولید سلاحهای هستهای است، آنها را احیا کرد.
ایران با کمک چین، پاکستان و روسیه به آرامی کار خود را گسترش داد. تأسیسات مرتبط با غنیسازی که به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام نشده بود در سال ۲۰۰۲ فاش شد. سال بعد طبق گزارش سیا، ایران برنامه تحقیقاتی ساختار یافته تسلیحات را رها کرد، اما به توسعه غیرنظامی ادامه داد.
در سال ۲۰۱۵ بر اساس برجام، ایران با محدودیتهای شدید بر برنامه هستهای خود و نظارت دقیق آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت کرد.
با این حال، پس از عقب نشینی ترامپ در سال ۲۰۱۸ و ترور یک دانشمند برجسته هستهای ایرانی توسط اسرائیل در سال ۲۰۲۰، ایران شروع به غنی سازی اورانیوم با خلوص ۲۰ درصد و محدود کردن نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی کرد. ایران در سال ۲۰۲۱ با تصمیم برای آغاز غنیسازی اورانیوم تا ۶۰ درصد، عملیات خرابکارانه اسرائیل علیه تأسیسات اصلی غنیسازی ایران در نطنز را تلافی کرد.
تلاشهای دولت بایدن برای احیای برجام به دلایل مختلفی از جمله تقاضا برای یک توافق طولانیتر و قویتر، تغییر روسای جمهور ایران در تابستان ۲۰۲۱، درخواستهای ایران برای تضمین پایداری رفع تحریمها شکست خورد.
در این میان شاهد تفاهم کاهش تنش جزئی با ایالات متحده آمریکا در سپتامبر ۲۰۲۳ بودیم که بر اساس آن ایران موافقت کرد انباشت ۶۰ درصد اورانیوم خود را کُند کند و هیچ سانتریفیوژ پیشرفته اضافی نصب نکند.
علاوه بر این، ایران در ازای آزادسازی ۶ میلیارد دلار درآمد نفتی ایران در بانکهای کره جنوبی، پنج شهروند دوتابعیتی آمریکایی را آزاد کرد. اما شروع جنگ غزه در ماه بعد و تشدید تنشهای منطقهای از جمله حملات مستقیم اسرائیل به ایران و بالعکس، جامعه بین المللی را در تلاش برای یافتن رویکرد جدیدی برای رسیدگی به مشکل هستهای قرار داده است.
توصیهها و خط مشیها
تشدید اجرای قوانین برای بازگرداندن ایران به مذاکرات: دولت آینده ترامپ قبلاً به صراحت گفته است که قصد دارد با کاهش توانایی صادرات نفت ایران، فشار اقتصادی بر ایران را افزایش دهد. در کوتاه مدت، این موضع «فشار حداکثری» ممکن است به نتایجی دست یابد، اما ایران مهارتهای دور زدن جدیدی را به دست آورده است و بسیاری از پالایشگاههای چینی که نفت ایران را خریداری میکنند در برابر تحریمهای ایالات متحده آمریکا غیرقابل نفوذ هستند.
تشویق شفافیت و همکاری با آژانس: «رافائل گروسی»، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ماه نوامبر برای اولین بار پس از چند ماه از ایران بازدید کرد تا به موضوع نظارت و همچنین سایر مسائل باقی مانده در مورد برنامه هستهای گذشته ایران رسیدگی کند. دولت ترامپ باید روشن کند که همکاری بهتر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تصمیم ایران برای بهبود دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تأسیسات و دانش درباره فعالیتهای هستهای گذشته، تأثیر مثبتی بر تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران و کاهش تحریمها خواهد داشت.
مذاکرات رسمی و مستقیم برای بررسی توافق هستهای جدید: قبل از انتخابات ایالات متحده آمریکا، ایران با افرادی تماس گرفته بود که در دولت قبلی ترامپ در مورد مسائل خاورمیانه کار میکردند تا شروع به ارزیابی سیاست ایالات متحده در قبال ایران در دوره دوم ترامپ کنند. این تماسها باید ادامه داشته باشد. گفتگوها میتواند در عمان به عنوان میانجی سنتی، قطر که آخرین توافق کوتاه میان آمریکا و ایران را در سال ۲۰۲۳ تسهیل کرد، در وین، ژنو یا نیویورک انجام شود. در حالت ایده آل، بحثها باید مستقیم باشد و نه از طریق اشخاص ثالث تا سوء تفاهمها به حداقل برسد.
برنامهای واقع بینانه از افزایش نظارت، عقب نشینیهای هستهای و رفع تحریمها از جمله رفع انجماد درآمدهای نفتی ایران، پیشنهاد شود: با توجه به اینکه مهلتهای مشخص شده در توافق قبلاً منقضی شده است، بازگرداندن برجام اولیه غیرواقعی است. بعید است که ایران محدودیتهای قدیمی در مورد ذخایر و سانتریفیوژها را بپذیرد، اما میتواند اقداماتی را انجام دهد که زمان لازم برای تولید سوخت یک بمب را از دوره کنونی چند روزه تا چند ماهه افزایش دهد. هر توافق جدیدی را میتوان به جای برجام ثانویه «طرح عمل ترامپ» نامید و معماران آن میتوانند پیشنهاد کنند که ترامپ میتواند برای دستیابی به آن جایزه نوبل بگیرد.
در دستو کار قرار دادن مسائل امنیتی منطقه: باید از ایران خواسته شود حمایت از متحدان خود در «محور مقاومت» را کاهش دهد و رویکردی سازندهتر و صلحآمیزتر برای کمک به فلسطینیها از جمله پذیرش رسمی راهحل دو کشوری اتخاذ کند.
درگیر کردن متحدان عرب در سیاست جدید ایران: وقتی صحبت از سیاست ایران به میان میآید به حرفهای متحدان عرب آمریکا به همان اندازه یا بیشتر از اسرائیل باید گوش داده شود. زمانی که ترامپ آخرین بار در قدرت بود، کشورهای قدرتمند عربی مانند عربستان سعودی و امارات از تصمیم وی برای خروج از برجام و از سرگیری تحریمها علیه ایران استقبال کردند.
شور و شوق آنها زمانی سردتر شد که حوثیهای یمن با حمله به اهداف عربی مانند مجتمع بزرگ پالایش نفت عربستان پاسخ داد و ترامپ به دفاع از متحدان عرب نیامد. در نتیجه، اماراتیها و سعودیها روابط خود را با ایران اصلاح کردهاند و به دنبال رویارویی جدید آمریکا-ایران یا اسرائیل-ایران نیستند که منطقه را بیشتر بیثبات کند و بر برنامههای توسعه اقتصادی بلندپروازانه آنها تأثیر منفی بگذارد.
دستیابی به آتش بس پایدار در غزه و لبنان: دستیابی به آتش بس معتبر در این مناطق فشار بر ایران را برای ادامه حمایت از حماس و حزب الله کاهش میدهد و به حوثیها اجازه میدهد تا حملات به کشتیهای تجاری در دریای سرخ را متوقف کنند.
کم اهمیت جلوه دادن گزینه نظامی. برای نابود کردن برنامه هستهای ایران از طریق اقدام نظامی خیلی دیر است و در واقع، حملات نظامی احتمالاً تنها انگیزه بیشتری برای خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و ساخت سلاح خواهد داشت.
تنها دیپلماسی در گذشته موفق به عقب انداختن این برنامه شده است و دیپلماسی بهترین گزینه برای متقاعد کردن ایران برای عبور نکردن از آستانه تسلیحات هستهای است.