خوان کارلوس گاریدو و مهدی رحمتی به ترتیب از پرسپولیس و هوادار، جدیدترین اخراجیهای لیگ برتر محسوب میشوند.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، لیگ برتر بیستوچهارم هنوز به نیم فصل نرسیده که مسیر حدود نیمی از مربیان و باشگاه مربوطهشان از هم جدا شد. گرچه سالهاست کارشناسان تأکید دارند که ثبات یکی از رموز موفقیت در فوتبال است، اما باشگاههای حاضر در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی ایران در شرایطی قرار میگیرند که سراغ نخستین و دم دستیترین گزینه میروند؛ تغییر سرمربی.
تاکنون ۱۳ هفته از مسابقات لیگ برتر فصل جاری را سپری کردهایم و در ۷ تیم شاهد تغییر و تحول بودهایم. این در حالی است که ذوبآهن هم میتوانست بر این آمار بیفزاید چرا که محمد ربیعی از سمت سرمربیگری خود در این تیم اصفهانی استعفا کرد، اما مدیران باشگاه با آن مخالفت کردند. در واقع به نظر میرسد نیمکت داغ مربیان در فوتبال ایران بیش از استاندارد و نُرم جهانی، لرزان است. شاید یکی از بهترین نمونههای این مهم، تیم فوتبال سپاهان باشد. ژوزه مورایس در حالی از هدایت سپاهان کنار رفت که در پایان هفته دهم با ۲۰ امتیاز صدرنشین لیگ بود.
بیژن ذوالفقارنسب در خصوص دلایل به وجود آمدن چنین شرایطی به تابناک گفت: «واقعاً این تعداد تغییرات تا قبل از نیم فصل عجیب است. باید بپذیریم که هواداران و حتی بخش زیادی از رسانهها، مسائل را به صورت احساسی تحلیل میکنند. از اینها که بگذریم یکی از نکات مهم این است که اغلب باشگاههای فوتبالمان دولتی هستند یا وابسته به کارخانهای هستند و از پول آنجا ارتزاق میکنند؛ بنابراین با مشکلی به نام عدم حمایت واقعی روبهرو هستیم که باعث پایین آمدن اعتماد بهنفس مربی و بازیکنان تیم میشود.»
این کارشناس فوتبال افزود: «در حالی که اگر با مربیان صحبت کنید اکثر آنها به دلیل امکانات کم و عدم حمایتهای لازم، ناراضی هستند. از سویی باید ارزیابی شود که چرا تعداد قابل توجهی از بازیکنان در تیمهای مختلف نمیتوانند قابلیتهای خود را به طور کامل بروز دهند. شاید استراحت یا تغذیه مناسب ندارند.» او افزود: «واقعیت تلخ این است که فوتبال ما اصلاً حرفهای نیست و از بی برنامه بودن رنج میبرد. برنامه صرفاً استخدام یک مربی نیست. در اختیار داشتن امکانات مناسب، حرفهای بودن بازیکنان و اینکه مجاب باشد از فرامین مربی پیروی کند و خیلی موارد دیگر که تأثیرگذار هستند. اما در فوتبال ما مربی فقط برای فرار از انتقادات است و با یکی دو نتیجه نامناسب، بیچارهاش میکنند.»
در هر حال باید پذیرفت که موفقیت یا ناکامی یک تیم تنها به یک عامل بستگی ندارد. هر کدام از ارکان مهم مثل مدیریت، کادرفنی و بازیکنان در این موضوع سهیم هستند. از سویی به نظر میرسد نقش دلالها و استفادهای که از تغییرات میبرند را هم نباید نادیده گرفت.