۱. اخراج دن کالدول از پنتاگون: نشانهای از تضعیف جریان ضدجنگ
در تاریخ ۱۵ آوریل ۲۰۲۵، دن کالدول، مشاور ارشد پنتاگون و یکی از مخالفان سرسخت جنگ با ایران، به همراه دو نفر دیگر به بهانه افشای اسناد محرمانه از پنتاگون اخراج شد. کالدول که پیشتر در نیروی تفنگداران دریایی خدمت کرده و مشاور ارشد پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، بود، معتقد است که اخراج او نه به دلیل افشای اطلاعات، بلکه به دلیل دیدگاههای ضدجنگش صورت گرفته است.
او در مصاحبهای با تاکر کارلسون اظهار داشت که ایران همچنان تواناییهای نظامی قابلتوجهی دارد و هرگونه حمله به این کشور میتواند به کشته شدن تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی و ایجاد بحران اقتصادی جهانی منجر شود. این اخراج نشاندهنده فشار سنگین لابی اسرائیل و جریانهای نئوکان برای حذف مخالفان مداخله نظامی علیه ایران است.
۲. شکاف در تیم امنیتی ترامپ: مذاکره یا جنگ؟
دولت دونالد ترامپ با شکاف عمیقی در تیم امنیتی خود مواجه است. از یک سو، افرادی مانند جوزف ونس و رابرت ویتکاف از مذاکره با ایران و نرمش در برابر تهران حمایت میکنند. از سوی دیگر، چهرههایی مانند مارکو روبیو، مایک والتز، لیندزی گراهام و تام کاتن خواستار رویکرد سختگیرانه و حتی اقدام نظامی در صورت لزوم هستند. این دوگانگی به ایجاد روایتی منجر شده که هدف آن تحت فشار قرار دادن ایران برای دادن امتیازات حداکثری در مذاکرات است.
این استراتژی به دنبال القای این باور به تهران است که در صورت شکست مذاکرات، گزینه جنگ حتمی خواهد بود، حتی اگر بازارهای مالی آمریکا در شرایط بحرانی باشند.
۳. خطر جنگ اطلاعاتی: پلن B آمریکا و اسرائیل
در حالی که گزینه نظامی علیه ایران به طور موقت از سوی ترامپ رد شده، شواهد نشان میدهد که پلن B، یعنی جنگ اطلاعاتی و عملیات مخفی، به طور جدی در دستور کار قرار گرفته است.
در ماه می ۲۰۲۵، رئیس سیا به اورشلیم سفر کرد و با بنیامین نتانیاهو و رئیس موساد دیدار داشت تا گزینههای اطلاعاتی برای مهار ایران بررسی شود. این اقدامات شامل عملیاتهای مخفی، ترورهای هدفمند، خرابکاری و تحریمهای شدید اقتصادی است. فقدان بازدارندگی تنبیهی در این حوزه میتواند به از دست رفتن دستاوردهای تهران حتی در صورت موفقیت مذاکرات منجر شود.
۴. نقش کلیدی دن کین: مهرهای چندوجهی در معادلات امنیتی
دن کین، رئیس جدید ستاد مشترک ارتش آمریکا، فردی با سوابق پیچیده است که میتواند نقش مهمی در سیاستهای واشنگتن علیه ایران ایفا کند. او علاوه بر سابقه اطلاعاتی در سیا، با شرکتهای فضایی مانند Voyager Space و Nanoracks همکاری داشته که با SpaceX ایلان ماسک مرتبط هستند. همچنین ارتباط او با Thrive Capital، شرکتی متعلق به جاشوا کوشنر (برادر جرد کوشنر، داماد ترامپ)، نگرانیهایی درباره نزدیکی او به لابی اسرائیل ایجاد کرده است.
کین معتقد است که اقدام نظامی صرف علیه ایران کافی نیست و باید با دیپلماسی و فشار اقتصادی همراه شود، اما حضور او در جایگاه حساس ستاد مشترک میتواند به هماهنگی میان سیا و پنتاگون برای اجرای پلن B علیه ایران کمک کند.
۵. نفوذ لابی اسرائیل در ساختار امنیتی آمریکا
لابی اسرائیل با فشار سنگین خود توانسته مهرههای کلیدی را در ساختار امنیتی آمریکا جای دهد. مایک والتز، یکی از حامیان سرسخت اسرائیل، فردی به نام مراو سرن را به عنوان مدیر امور ایران و اسرائیل در شورای امنیت ملی منصوب کرده است.
سرن پیشتر در بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) فعالیت داشته که به گفته ژنرال اسرائیلی، سیما واخنین گیل، به عنوان بازوی اطلاعاتی اسرائیل شناخته میشود. همچنین، فشار لابی اسرائیل به DNI (دفتر مدیر اطلاعات ملی) منجر به جلوگیری از انتصاب افرادی شده که سابقه انتقاد از اسرائیل در جنگ غزه را داشتهاند. این اقدامات نشاندهنده نفوذ گسترده لابی اسرائیل در تصمیمگیریهای امنیتی آمریکا است.
۶. سفر خالد بن سلمان به تهران: نشانهای از استراتژی مهار ایران
در تاریخ ۱۷ آوریل ۲۰۲۵، خالد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان سعودی، در سفری به تهران با مقامات ارشد ایرانی دیدار کرد. این سفر در حالی انجام شد که شواهد از احتمال تشدید تنشها در یمن حکایت دارد و انصارالله، متحد ایران، عربستان و امارات را حامیان پشت پرده اقدامات علیه خود میداند. این سفر را بخشی از استراتژی مهار ایران بود و استقبال گرم تهران از خالد بن سلمان، پیامی از ضعف مقاومت منطقهای ارسال میکند. این اقدام میتواند نظریه «تضعیف تاریخی ایران» را در محافل غربی تقویت کند و جریانهای جنگطلب در واشنگتن را جسورتر سازد.
۷. نظریه چرخش استراتژیک عربستان: توهمی خطرناک
برخی تحلیلگران ایرانی از سفر خالد بن سلمان به عنوان نشانهای از «چرخش استراتژیک» عربستان به سمت تهران سخن گفتهاند. این «مهمل و بیمبنا» است. عربستان تنها ساعاتی پس از توافق پکن در مارس ۲۰۲۳، پیشنهاد عادیسازی روابط با اسرائیل را به آمریکا ارائه کرد و به سرعت به سمت امضای پیمان دفاعی با واشنگتن حرکت کرد. این اقدامات نشان میدهد که هدف عربستان از نزدیکی ظاهری به ایران، مهار تهران و ایجاد فضا برای توافقات بزرگتر منطقهای است. پذیرش این نظریه میتواند ایران را در برابر فشارهای واشنگتن تضعیف کند.
۸. نقش نفت در معادلات ژئوپلیتیکی: سفر آتی ترامپ به منطقه
سفر دونالد ترامپ به منطقه (شامل عربستان، امارات و قطر) در آینده نزدیک با تمرکز بر موضوعات انرژی، عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل، و مهار ایران برنامهریزی شده است. بر اساس گزارش رویترز در ۸ آوریل ۲۰۲۵، ترامپ قصد دارد صادرات نفت ایران را به صفر برساند تا از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری کند. افزایش تولید نفت توسط عربستان و دیگر اعضای اوپک پلاس قرار است از جهش قیمت نفت جلوگیری کند. این استراتژی نهتنها ایران را هدف قرار میدهد، بلکه با کاهش درآمدهای نفتی روسیه، به دنبال فشار بر مسکو برای پایان دادن به جنگ اوکراین است.
۹. آسیبپذیری ایران در حوزه خاکستری: تجربه طوفان الاقصی
پس از عملیات طوفان الاقصی در اکتبر ۲۰۲۳ در حوزه خاکستری (جنگ اطلاعاتی و عملیاتهای مخفی) جنگ تمام عیار علیه ایران در جریان است . بطور مثال واکنش نادرست نماینده ایران در سازمان ملل، امیرسعید ایروانی، به حمله پهپادی حزبالله به منزل نتانیاهو نادرست بود در حالی که حزبالله مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته بود، ایروانی به اشتباه آن را به حزبالله نسبت داد، که نشاندهنده ضعف در مدیریت بحرانهای اطلاعاتی است. این آسیبپذیری میتواند در آینده به از دست رفتن دستاوردهای استراتژیک ایران منجر شود.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.