به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا؛ یاسمین مجتهدپور، درباره نامگذاری جشن «چهارشنبهسوری»، گفت: همانطور که میدانیم در ایران باستان، سال ۱۲ ماه بود و هر ماه ۳۰ روز داشت. هر سال ۵ روز و اندی کمتر از یک سال خورشیدیِ کامل بود. این ۵ روز را که «اندرگاه» یا «پنجه» مینامیدند و بعدها به پنجهی دزدیده و در عربی به «خمسه مسترقه» معروف شد که بهپایان ماه اسفند میافزودند. بخشکردن ماه به هفته و نامیدن روزهای هفته به شنبه، یکشنبه و ... در دوره اسلامی در گاهشماری ایران رایج شد.
او ادامه داد: در زبان و ادبیات فارسی «سور» بهمعنی جشن و شادی است و البته در برخی زبانها و گویشهای ایرانی مانند کُردی به معنای سرخ هم بهکار میرود. قدیمیترین سند مکتوبی که به برگزاری این جشن اشاره میکند، کتاب «تاریخ بخارا» است که از این جشن با نام «شب سوری» یاد کرده. پس نام چهارشنبهسوری ترکیبی است از دو واژه «چهارشنبه» که پنجمین روز هفته است و «سوری» که واژهای پهلوی و به معنای جشن است. برخی سوری را «سرخی» نیز معنا کردهاند و آن را برگرفته از شعلههای سرخ آتش میدانند.
چهارشنبه سوری؛ از گذشته تا امروز
مجتهدپور درباره تغییرات جشن «چهارشنبهسوری» از گذشته تاکنون، توضیح داد: برخی از پژوهشگران این جشن را بازمانده جشن «فروردگان» میدانند که در آن زرتشتیان هرساله در ۵ روز پیش از پایان سال و ۵ روز پس از آن، میزبان فروهرهای درگذشتگانشان هستند و به این منظور، بر بام خانههایشان آتش میافروزند تا آنها را به سوی خانه راهنمایی کنند.
او افزود: از سویی عربها روزهای چهارشنبه را مانند روز سیزدهم هر ماه، نحس و بدشگون میدانستند. به همین خاطر گروهی از صاحبنظران عقیده دارند که ایرانیان صدر اسلام هم برای اینکه شومی و نحسی چهارشنبه آخر سال را که از نظر آنها از هر چهارشنبه دیگری بدشگونتر بوده را از خود دور کنند، شبِ پیش از آن را جشن میگرفتند و آتش میافروختند.
این پژوهشگر فرهنگ عامه با اشاره به اینکه شیعیان به این جشن رنگ مذهبی هم دادهاند، اظهار کرد: برخی نیز سبب پیدایی رسم آتشافروزی در جشن «چهارشنبهسوری» را به قیام مختار ثقفی و خونخواهی از قاتل امام حسین(ع) نسبت میدهند.
به گفته او در برخی نقاط ایران مانند اصفهان، کرمان، بیرجند، تایباد و... دستکم از دوره صفوی مراسم چهارشنبهسوری در آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار میشده است و آن را فرصتی برای دفع بلا میدانستهاند.
مجتهدپور ادامه داد: مهمترین اصل در شب چهارشنبه سوری، برافروختن آتش، پریدن از روی آن، جشن و شادی جمعی، تفأل، بختگشایی، دفع بلا و پخت خوراک ویژه این شب بوده. شماری از این رفتارهای آیینی در زندگی اجتماعی مردم امروز ایران منسوخ شدهاند و شماری هم که بازماندهاند معنا و مفهوم اولیه خود را از دست داده و دیگر نقش و کارکرد گذشته را ندارند.
«آتشبازی» از چه زمانی به چهارشنبه سوری اضافه شد؟
او در این زمینه به ذکر مثالی پرداخت و اظهار کرد: از دوره ناصرالدینشاه پدیده «آتشبازی» از سوی فرانسویها به جشن چهارشنبه سوری اضافه شد که در ابتدا فقط برای سرگرمکردن شاه بود، اما بعدها مردم هم در آن سهیم شدند و رفتهرفته به ترقهبازی و استفاده از مواد منفجره ترسناکی که امروزه شاهد آن هستیم، تبدیل شد و اصل آن فراموش شد.
این پژوهشگر فرهنگ عامه با تاکید بر اینکه آداب اصلی چهارشنبهسوری در سراسر ایران یکی است، گفت: البته برخی از آیینها با توجه به موقعیت جغرافیایی، جلوههای گوناگونی پیدا کردهاند. برجستهترین کارکرد جشن چهارشنبهسوری و بهویژه آیین آتشافروزی، شکلگیری گروههای اجتماعی از اعضای خانواده گرفته تا آشنایان و همسایگان و همچنین تجدید و تحکیم هویت ملی و فرهنگی ایرانی است.
چهارشنبهسوری متفاوت آذربایجانیها
او با بیان اینکه متفاوتترین مراسم «چهارشنبه سوری» در آذربایجان برگزار میشود، اضافه کرد: البته همانطور که ذکر شد ممکن است این رسم نیز تغییراتی کرده و یا فراموش شده باشد، اما شیوه برگزاری آن به این صورت بود که در برخی مناطق غربی کشور، بهویژه آذربایجان در چهار غروبِ سهشنبههای پایانی سال جشنهایی برگزار میشد. در ایلخچی از ۵ هفته مانده به چهارشنبهسوری، هر عصر سهشنبه، روی بامها آتش روشن میکنند و خاکستر و ماندههای آن را به کوچه میریزند و میگویند: «سحره قیزیل، سحره قیزیل» و در هفته پنجم که خودِ چهارشنبهسوری است، از خاکسترهایی که پایین ریختهاند، دور بامها خط میکشند و معتقدند که تا سال دیگر از مزاحمت جانوران شرور در امان خواهند بود.
چهار هفته به انتظار «چهارشنبه سوری»
مجتهدپور ادامه داد: نخستین چهارشنبه مقدس اسفند در باور عامه مردم آذربایجان، «چهارشنبه اَزَل» نام دارد. این چهارشنبه به نامهایی همچون «اول چَرشنبه»، «گوزَل چَرشنبه»، «سو چَرشنبهسی» (چهارشنبه آب) و «سولار نوروزو» نیز مشهور است. مردم اورمیه و اردبیل به آن یالانچی (دروغی) نیز میگویند. این اعتقاد وجود دارد که چون در این روز، آوازهای مربوط به آبان و آوازهای خشکسالی خوانده میشود، ایزد آب در سال نو، آبِ مورد نیاز آنها را تأمین خواهد کرد.
او افزود: دومین چهارشنبه پایان سال در آذربایجان «اود چَرشنبهسی» (چهارشنبه آتش) نام دارد که در پیوند با اعتقادات کهن و جشنهای گرامیداشت خورشید و آتش است. دومین چهارشنبه اسفند را در ارومیه «موشدولوخچی» (خبرخوبدهنده) و در مشکینشهر «کول چهارشنبه» (چهارشنبه خاکستر) میگویند که نوعی تحقیر و توهین به زمستان است.
این پژوهشگر فرهنگ عامه گفت: سومین چهارشنبه آخر سال در آذربایجان «چهارشنبه باد» نام دارد که به چهارشنبه بیدارکننده کولاک و در برخی روستاهای مغان به «چهارشنبه حیدر» معروف است. بر اساس باوری کهن، بادی که در چهارشنبه بیدار میشود، زمین را درنوردیده و آب و آتشِ بیدار شده را به حرکت وا میدارد. سومین چهارشنبه را در ارومیه «غورچی» (حقیقی) و در مشکینشهر «کولچهارشنبه» میگویند که نوعی دلجویی از زمستانِ درحال کوچ است.
به گفته او چهارشنبه پایانی سال در میان مردم به نامهایی مثل چهارشنبه آخر، چهارشنبه خاک، چهارشنبه زمین و چهارشنبهسوری مشهور است.
مجتهدپور گفت: در گذشته این باور وجود داشت که با زندهشدن آخرین عنصر از عناصر طبیعی در آخرین چهارشنبه سال، آب، آتش، باد و خاک، قوت بیشتری مییابند و بهمنظور رهانیدن انسانها از فقر، قحطی و سختیها، نیرو و قدرتی دوچندان پیدا میکنند.
او در ادامه به چند نمونه از رسمهای کمتر شناخته شده در چهارشنبه سوری اشاره کرد و توضیح داد: بر اساس باوری کهن، در شب چهارشنبه سوری کل طبیعت، از جمله آب، نو میشود. براساس این اعتقاد، آذربایجانیها آب کهنه را از خانهها بیرون ریخته، ظرفها را با آب تازه میشویند. همچنین روز چهارشنبه، پیش از طلوع آفتاب، بر سرِ چشمه میروند و آب تازه برمیدارند، دست و رویشان را میشویند و ضمن خواندن شعری مربوط به چهارشنبه از روی آب میپرند. جراحتهای زخمیشدهها را نیز با این آب میشویند، چراکه معتقدند این آب درمان تمام دردها است.
۳ رسم جالب ایرانیان در چهارشنبه سوری
این پژوهشگر فرهنگ عامه به بیان برخی آداب و رسوم چهارشنبه سوری در مناطق مختلف ایران که به بخشی از فرهنگ مردم تبدیل شده است اشاره کرد و گفت: بلاگردانی و بیماریزدایی، بختگشایی و گرهگشایی، ترکهزنی، برکتزایی، کوزه شکستن، فالگوش، پختن آش و شالاندازی بخش مهمی از آیینهای این مناسبت هستند که البته شنیدن نام برخی از آنها شاید برای نسل جوان تازگی داشته باشد.
ماجرای خاتونی که چهارشنبه آخر سال «برکت» به خانهها میآورد
او در ادامه به توضیح برخی از این آیینها پرداخت و درباره آیین «برکتزایی»، گفت: در برخی نقاط ایران، به اسطورهای به نام «چارشنبهخاتون» اعتقاد دارند که با آب و برکت در پیوند است. چارشنبهخاتون زنی است بلندقامت، باهیبت، سبزهرو، با ابروانی کمانی و چشمهای مشکی که جامهای سپید بر تن دارد. مردم گیلان، بهویژه تالش طبق سنتی کهن، در این شب مقداری از غذاهای خود را در ظرفی میگذارند و پشت در خانه یا اتاق قرار میدهند تا «چارشنبهخاتون» که به همراه نیاکانشان میآید، برایشان خیر و برکت بیشتری بیاورد. در تکاب آذربایجان نیز خاتون چهارشنبه برکترسان خانههاست؛ بنابراین آنها به دیوارهای انبارِ آردشان، کمی آب میپاشند و با آرد، شکل زنی را روی آن میکشند که دیگی در برابرش است و کفگیر پلو در دست دارد. مردم شفت (استان گیلان) نیز باور دارند که در چهارشنبهسوری هر سال، «چارشنبهخاتون» میآید و داخل چاهِ خانهها میرود؛ ازاینرو، سر شب به کنار چاه میروند و او را صدا میزنند و نذری خود را از او تقاضا میکنند.
«شالاندازی» و یک خواستگاری متفاوت در چهارشنبهسوری
مجتهدپور همچنین درباره رسم «شالاندازی» بیان کرد: در بسیاری از نقاط ایران، مراسمی وجود داشت با نام «شالاندازی» یا «کجاوهاندازی» که درحال حاضر تنها در مناطق محدودی (بهویژه در روستاها) برگزار میشود. برای نمونه، در آذربایجان در روز چهارشنبهسوری، بچهها و جوانها به بام خانههای همسایه یا اقوام میروند و کمربند پارچهای یا دستمال به درون اتاق آویزان میکنند. به این کار آویزانکردن کمر «قورشاق آتماخ / ساللاماق» میگویند. صاحبخانهها در دستمال آنها شیرینی و آجیل چهارشنبهسوری و گاه تخممرغ، جوراب و... میگذارند و برمیگردانند. اگر پسری دختر صاحبخانه را بخواهد، به گوشه دستمال گرهای زده و آویزان میکند؛ پدر و مادر در صورت رضایت، گره را باز کرده و به مچ دختر میبندند و اگر راضی نباشند، شیرینی و آجیل میگذارند و برمیگردانند.
او اضافه کرد: در بیشتر نواحی تالش نیز افرادی مانند نوروزنامهخوانها شب چهارشنبهسوری، به درِ خانه دیگران میرفتند و بهصورت پنهانی دستمالی که یک گوشه آن مقداری گل بنفشه و پامچال بسته شده بود را از شکاف در و یا پنجره به درون خانه میانداختند. صاحبخانه آن را برمیداشت و بدون تلاش برای شناسایی صاحب آن، هدیهای در گوشه دستمال میبست و آن را پس میداد.
وقتی «فالگوش» میایستند که فال بگیرند!
این پژوهشگر فرهنگ عامه در ادامه درباره رسم «فالگوش» نیز توضیح داد: در خراسان و بسیاری جاهای دیگر، کسانی که حاجتی دارند، نیت میکنند و سر چهارراه یا پشت درِ اتاقی فالگوش میایستند و به حرف نخستین عابری که از کنار ایشان میگذرد، توجه میکنند و آن را در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب میگیرند. پسرهای جوان اردبیلی این امر را با عنوان «قورشاخ آتماخ» انجام میدادند.
به گفته او مردم گروس (بیجار) بر این باورند که اگر شب چهارشنبهسوری کسانی که مرادی دارند، بر پشتبام ۳ یا ۷ همسایه فالگوشی کنند، از محتوای گفتار آنان توفیق و ناکامی خود را حدس میزنند.
مجتهدپور با بیان اینکه اینگونه فالبینی را اشخاص هم برای خود و هم برای دیگران انجام میدهند، اظهار کرد: برای نمونه در روستای جنت رودبار، برخی نیت کرده و بدون اطلاع قبلی و سرزده به خانه یکی از اهالی روستا میروند تا برای او فال بگیرند. برای این کار، از خانه خود که حرکت کردند، گوشهایشان را با انگشت یا پنبه میگیرند تا هیچ صدایی به گوش آنان نرسد؛ وقتی به خانه شخص مورد نظر رسیدند، گوش خود را باز میکنند و نخستین کلمهای را که شنیدند، تفسیر میکنند.
او افزود: زنان روستای گرجیِ شاهرود اعتقاد دارند برای اینکه فالگوشی عاقبت خوشی داشته باشد، بهتر است مقداری نُقل یا خرما در دستشان بگیرند. دختران بختیاری هم با چوب نیمسوخته از خانه بیرون میروند و فالگوش میایستند. برخی از آنها نیز نذر میکنند و در این شب، شیرینی یا آجیل میخرند و پس از گذشتن از آتش، در میان حاضران تقسیم میکنند و از گفتار آنان فال میگیرند.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.