دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا شبیهترین رئیس دولت در این کشور به دیکتاتورهاست؛ محبوب میان عدهای اندک و مغضوب انبوه مردم. آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی در داخل کشورش محبوب و در فضای خارجی منفور بود؛ اوضاع ترامپ از او نیز متزلزلتر است زیرا در داخل آمریکا نیز منفور بسیاری است.
به گزارش تابناک به نقل از تسنیم؛ اوایل هفته جاری 1200 تجمع علیه ترامپ و ایلان ماسک یکی از مؤثرترین اعضای تیم وی در 50 ایالت آمریکا برگزار شد. در داخل آمریکا اعتراضات علیه دولت متمرکز بر اختناق ایجاد شد و اینکه تلاش رئیسجمهور برای دامن زدن به بیثباتی است. ترامپ متهم به سوءاستفاده قضائی و فشار به دانشگاههاست. در دنیا هم ترامپ به دلیل ضربه به اقتصاد جهانی که میتواند علیه مردم تمام کشورها باشد، مورد اعتراض قرار گرفته است. اگر هیتلر با حمله به لهستان جنگ جهانی دوم را کلید زده و با اشغال پایتختهای اروپایی تجاوزگریاش را به اوج رساند، ترامپ با اعمال تعرفه بر کالاهای بیش از 100 کشور، جنگ جهانیای را در حوزه تجارت آغاز کرده است.
دشت تعرفهای ترامپ پوچ درآمد
رئیسجمهور آمریکا امیدوار است اعمال تعرفهها به افزایش درآمد دولت منجر شده و در ادامه به انعقاد توافقنامههای تجاری با کشورهای جهان منجر شود، اما درحالیکه این دستاوردها احتمالی بوده و در درازمدت حاصل میشوند، او برخی از زیانهای حاصله را بهصورت نقد پیش روی خود میبیند؛ ورود تقابلهجویانه برخی از دولتها به جنگ تعرفهای، شکلگیری اعتراضات داخلی با احیای مخالفان و شکاف میان طرفداران جزئی از این زیانهای نقد هستند. در ادامه تلاش شده به برخی موضوعات در این باره پرداخته شود.
1. تزلزل در میان حامیان ترامپ
ایلان ماسک که در دولت دوم ترامپ یکی از شخصیتهای نزدیک به اوست، اظهاراتی داشته که به معنای مخالفت وی با سیاست تعرفهای رئیسجمهور تعبیر شده است. ماسک در روزهای اخیر در جریان سخنرانی ویدئویی در نشست متعلق حزب راستگرای «لیگ» ایتالیا در فلورانس، خواستار وضع تعرفه صفر میان اروپا و آمریکا شد. ماسک همچنین کارخانههایی در چین دارد و پیش از این نیز خواهان افزایش همکاری تجاری میان دو کشور شده بود. علاوه بر وی، تعداد دیگری از حامیان ثروتمند ترامپ نیز با اقدام او ابراز مخالفت کردهاند. در میان طیفهای مختلف طرفدار ترامپ، تاکنون تنها گروهی که با سیاستهای تعرفهای ترامپ مخالفت کردهاند، ثروتمندان بودهاند. از این رو به نظر میرسد ترامپ با اتکا به طیفهای قدرتمند دیگری سیاست تعرفهای خود را به پیش میبرد.
2. شکلگیری طبقه زیاندیدگان آمریکایی تعرفهها
زیان چند تریلیون دلاری بورس آمریکا نمیتواند برای ترامپ بدون تبعات باشد. صف طویلی از شرکتهای سرمایهگذاری و سرمایهگذاران بزرگ و کوچک دچار زیان شدهاند. بورس و بانکها همه جزئی از زیاندیدگانند. این طبقه تقریباً بهطور کامل ثروتمندان را شامل شده و حامیان ترامپ را نیز در بر میگیرد. هنوز این طبقه بهطور کامل شکل نگرفته و هماهنگی نیز میان بازیگران عمده آن شناسایی نشده است، اما این روند نمیتواند بیش از این ادامه داشته باشد. ثروتمندان تمام قدرت را در آمریکا در دست ندارند، بلکه با وجود قدرت زیادشان، ذینفوذان مؤثر دیگر آنها را موازنه میکنند، با این وجود درگیری ترامپ با این طبقه، آن هم درحالیکه خود یکی از آنهاست، میتواند برایش زیانبار باشد.
به نظر میرسد آنچه مانع از شکلگیری عیان یک صفبندی از سوی ثروتمندان و شرکتهای بزرگ در برابر ترامپ شده، ترس از او بوده است. این موضوع را میتوان تاحدی از گزارش روزنامه فایننشالتایمز دریافت. براساس گزارش این روزنامه «مدیران اجرایی و اعضای هیئتمدیره شرکتهای آمریکایی در حال تلاش برای یافتن راهی برای واکنش به جنگ تجاری دونالد ترامپ هستند. آنها نگران تأثیر تعرفههای رئیسجمهور خود بر اقتصاد هستند اما از ابراز مخالفت به دلیل ترس از انتقامجویی کاخ سفید هراس دارند.» این پدیده حکایت از آن دارد که باجگیری و گروگانگیری ترامپ تنها داخلی نیست و او به یک معنا، دولتی گشتاپویی ایجاد کرده است.
3. بیاعتمادی به آمریکا
تقریباً بسیاری از صاحبنظران در این اشتراک نظر دارند که ترامپ درحال دامن زدن به بیاعتمادی به آمریکا در سطح جهان است. در این خصوص افراد برجستهای از حوزه روابط بینالملل، اقتصاد و سیاست اظهار نظرهایی داشتهاند. در حوزه اقتصادی یکی از این افراد «بیل آکمن» است. این سرمایهگذار 58 ساله آمریکایی که ارزش خالص دارایی او به 9.3 میلیارد دلار میرسد و یکی از طرفداران ترامپ است، ضمن انتقاد از او، در حساب کاربریاش در شبکه ایکس (توئیتر سابق) هشدار داده که ترامپ در حال از دست دادن اعتماد رهبران تجاری است. آکمن در این باره نوشته است: «کشور 100 درصد برای اصلاح یک سیستم جهانی تعرفهها پشت سر رئیسجمهور است، سیستمی که به کشورمان ضرر زده است. اما تجارت یک بازی مبتنی بر اطمینان است و اطمینان کردن به اعتماد بستگی دارد.»
این میلیاردر آمریکایی ادامه داده: «رئیسجمهور موضوع تعرفه را به مهمترین موضوع ژئوپلیتیکی جهان تبدیل و توجه همه را به خود جلب کرده است. تا اینجای کار خیلی خوب است. بله درست است که کشورهای دیگر با حمایت از صنایع خود به بهای از دست رفتن میلیونها شغل و رشد اقتصادی در کشورمان، از ایالات متحده سودجویی کردهاند؛ اما ما با وضع تعرفههای هنگفت و نامتناسب بر دوستان و دشمنان و در نتیجه به راه انداختن یک جنگ اقتصادی جهانی علیه تمام جهان، در حال از بین بردن اعتماد به کشورمان بهعنوان یک شریک تجاری، مکانی برای تجارت و بهعنوان بازاری برای سرمایهگذاری هستیم.»
روند فزاینده بیاعتمادی به آمریکا توسط کارشناسان روابط بینالملل نیز مورد بررسی قرار گرفته است. جود بلانشت، رئیس مرکز تحقیقات چین در مؤسسه رند در بخشی از پادکست دوهفتگی فارینافرز است که توسط دانیل کورتز این مجله اجرا میشود، هشدار داده است که آمریکا با بیتوجهی و مقابله با متحدانش درحال نادیده گرفتن منابع قدرت خود است.
در این پادکست دانیل کورتز سؤالش را به این شکل مطرح کرده است که «ترامپ گاهی اوقات متحدان را به اندازه رقبا مورد انتقاد قرار داده است. این چگونه بر پویایی با چین تأثیر میگذارد؟» بلانشت در پاسخ میگوید: «قدرت آمریکا در شبکه متحدانش نهفته است، نه فقط در قدرت نظامی یا اقتصادیاش بهتنهایی. نادیده گرفتن این موضوع، همانطور که در مقالهمان اشاره کردیم، بزرگترین ریسک است.»
ترامپ نهتنها با اعمال تعرفهها متحدان آمریکا را از نظر اقتصادی هدف قرار گرفته است، بلکه ضمن تهدید به برداشتن تضمینهای نظامی و امنیتی، با حمایت از احزاب راست افراطی در سیاست داخلی آنها نیز مداخله میکند.
بلانشت این روند را نادیده گرفتن قسمتی از منابع قدرت آمریکا تعریف کرده است که بر اعتماد متحدان آمریکا بر واشنگتن بنا شده است. باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق و دموکرات آمریکا نیز در روزهای گذشته از اقدامات تعرفهای، قضائی و امنیتی وی انتقاد کرده است. او درباره سیاستهای اقتصادی ترامپ گفته است: «من فکر نمیکنم آنچه را که ما بهتازگی درمورد سیاست اقتصادی و تعرفهها شاهد بودهایم، برای آمریکا خوب باشد.» او که پیشتر درباره از دست رفتن اعتماد متحدان صحبت کرده بود سیاست سرکوبگرایانه ترامپ علیه دانشگاهها را اسفبار توصیف کرده و به تلاشهای او برای دخالت در امور قضائی آمریکا نیز تاخته است.
کامالا هریس نیز در اظهاراتی تاکید کرد اقدامات جنجالی ترامپ از زمان بازگشتش به ریاست جمهوری قابل پیشبینی بودند.
هریس در سخنرانی در یک اجلاس بیان کرد: «ما میدانستیم که خیلی از این اتفاقات خواهند افتاد. اما من اینجا نیامدهام که به شما بگویم که قبلا به شما هشدار داده بودم که این طور میشود.»
معاون رئیس جمهور سابق آمریکا گفت که تایید میکند بازگشت ترامپ به کاخ سفید باعث ایجاد «احساس ترس فراوان» شده است. او ادامه داد: «ما شاهد هستیم که سازمانها ساکت ماندهاند. ما کسانی را میبینیم که تسلیم تهدیداتی که صراحتا مغایر با قانون اساسی هستند شدهاند. اینها چیزهایی هستند که ما در هر روز از چند ماه گذشته در کشورمان شاهد بودهایم و این وضعیت به طرزی موجه باعث ایجاد یک احساس ترس فراوان میشود.»
4. ایجاد کریدوری برای قدرتهای خارجی در داخل
ترامپ مدعی است که میخواهد به سوءاستفاده کشورهای جهان از آمریکا پایان دهد، اما حرکت بیمحابایش میتواند نتیجهای معکوس بیافریند. افزایش شکاف در فضای داخلی آمریکا میتواند باعث شود، قدرتهای خارجی که انگیزه مقابله با ترامپ را دارند، درصدد تقویت رقبا و دشمنان داخلی رئیسجمهور آمریکا برآیند، تا ضمن مهار فوری وی زمینه سرنگونیاش را فراهم آورند.
نکات
1. با وجود حجم زیاد مخالفتها با سیاست تعرفهای ترامپ، اما مخالفان دست به عصا درباره این سیاستها صحبت کرده و حتی بهنوعی از برخی اجزای آن حمایت میکنند. این مسئله میتواند دلایلی داشته باشد و نکاتی را از اوضاع آمریکا نشان دهد. این احتیاط مخالفان که عمدتاً ذینفعان اقتصادی هستند، شاید ناشی از ملزومات رسانهای باشد. اگر آنها تنها نگران واکنش افکار عمومی باشند، طرفداران راست افراطی در آمریکا بدون توجه به تبعاتی که این سیاست از طریق افزایش هزینههای زندگی بر اقتصادشان دارد، پیرو نظریه ترامپند. پیادهنظام راستهای افراطی که سفیدپوستان طبقات پایین هستند، دهههاست خود را بازنده حضور مهاجران در آمریکا و همچنین واردات بیرویه کالا میدانند. از این رو آنها فعلا از دیدن تبعات اعمال تعرفهها عاجز بوده و صرفاً به دنبال انتقام از مهاجران و جهانگرایانیاند که با انتقال کارخانجات خود به کشورهای دیگر برای دسترسی به نیروی کار ارزان، آنها را از زندگی بهتر محروم کرده بودند. مشکل اما آنجاست که فضایی که راستهای افراطی در غرب به دنبال آن هستند، مورد علاقه عموم مردم قرار دارد. احتیاط اوباما در اظهار نظر درباره سیاست تعرفهای ترامپ و همچنین همراهی احزاب جریان اصلی اروپا با خواستهای افراطی ضدمهاجران در همین راستا قابل ارزیابی است.
2. در دولت دوم ترامپ، دو مامور مهیبتر از دولت اول او ظاهر شدهاند. نخستین مامور خود وی، یعنی رئیسجمهور است. ترامپ نسبت به دوره اول خود اقتدارگراتر ظاهر شده و تا به این لحظه فضایی برای ابراز مخالفت مؤثر علیه خود را نداده است. دومین مامور، مسئول ارتباط با احزاب راست افراطی اروپاست. در دولت اول ترامپ، استیون بنون، مشاور وی این مسئولیت را برعهده داشت که علیرغم رفتوآمدهای بسیار به اروپا، توفیق چندانی نداشت. امروز این مسئولیت به ایلان ماسک محول شده که او نیز همانند خود ترامپ، در این نقش مهیبتر ظاهر شده است.
3. بیاعتمادی به دولت یک کشور، بیشتر از هرجای دیگری برای آمریکا زیانبار است. دولت در این کشور تقریباً هر 4 یا 8 سال یکبار تغییر میکند. در دولت ترامپ تغییرات شدید با توجه به رنگ عوض کردنهایش، همیشه ممکن است. از سوی دیگر آمریکا از سال 2017 به بعد، هر 4 سال یک رئیسجمهور داشته و در این دوره نیز همینگونه خواهد شد؛ زیرا ترامپ درحال گذراندن دومین دوره خود است و نامزدیاش برای دوره سوم میتواند جنجالی و مخاطرهآمیز باشد.
4. نخستین رهبر خارجی که ترامپ در دومین دوره ریاستجمهوریاش از وی میزبانی کرد، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی بود. او همچنین نخستین رهبر خارجی است که با رئیسجمهور آمریکا پس از اعمال سیاست تعرفهای و برای کاهش آن دیدار کرده است. آمریکا همواره مدافع رژیمصهیونیستی بوده اما تبدیل شدن تلآویو به «اولین» در واشنگتن، محصول دولت دوم ترامپ است. این درحالی است که علیرغم اهمیت تلآویو از منظر سیاست داخلی آمریکا به دلیل حضور لابی صهیونیستی، خود رژیم، دولت قدرتمندی در جهان به حساب نمیآید. از سوی دیگر سیاستهای نتانیاهو و حضور راستهای افراطی در دولتش باعث شکاف در میان لابی صهیونیستی در آمریکا شده است. جایگاه رفیع نتانیاهو در دولت دوم ترامپ بیمناسبت با مناسبات بینالملل و داخلی آمریکاست و اثرات خود را بر تضعیف جایگاه دولت وی نشان خواهد داد.
5. ترامپ یک ثروتمند است و در اطراف خود نیز ثروتمندان متعددی را بهعنوان حامی دارد، اما به نظر میرسد وی از سمت گروهی دیگر دارای ماموریت است. سیاستهای او برای ایمنسازی آمریکا از نظر اقتصادی و خطرات مهاجران بیشتر به سیاستهای ساختارهای دولت عمیق آمریکا مانند نهادهای نظامی میخورد، تا آنکه تصمیم ثروتمندان باشد.
6. آمریکا به دموکراسی نخستین بازگشته است. در بدو شکلگیری دموکراسی در کشورهای غربی، شاهزادگان و ثروتمندان با میزان مشخصی از پرداخت مالیات حق رأیدهی و انتخاب بهعنوان نماینده پارلمان یا وزیر دولتی را داشتند. این روند به مرور تضعیف شد هرچند سیاست همچنان تحت تأثیر ثروت قرار داشت. به نظر میرسد پدیده درحال شکلگیری در آمریکا، بازگشت به دموکراسی اولیه یا نخستین باشد.
7. بازگشت آمریکا به دموکراسی اولیه که براساس آن ثروتمندان از حق رأی پررنگی برخوردارند، با برخی از نمودهای دولت ترامپ تناقض دارد؛ احتمالاً نکتهای مهم در آن نهفته است. در دولت دوم ترامپ ثروتمندان حضوری جدی دارند اما برخی اقدامات او مانند حرکت بزرگش در اعمال تعرفه بر کالاهای وارداتی، بر زیان آنها و براساس موافقت با ایدئولوژی کف میدانی راست افراطی و دیدگاههای نهادهای حرفهای دولت آمریکا مانند نهادهای نظامی و امنیتی است.
در مقایسه میان ثروتمندان و نهادهای حرفهای در دولت ترامپ، کفه به سمت نهادهای حرفهای است که قضیه تعرفهها آن را برملا میسازد. به نظر میرسد نهادهای حرفهای برای پوشش نفوذ و بازیگری پررنگ خود در دولت دوم ترامپ و همچنین بخشی از دولت بایدن، درصدد برجستهسازی حضور ثروتمندان هستند، تا نفوذ خود را توجیه کرده یا مانع دیده شدن آن شوند.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.