بازخوانی تاریخ؛

روایت خواندنی رئیس شهربانی پهلوی از دستور شاه برای برخورد با جوانان هیپی!

[مراسمی بود]که دانشگاه شاگرد اول‌ها را معرفی می‌کند. شاگرد اول دانشکده معماری که آمد مدال بگیرد، این ریش بلند داشت و یک هیپی کامل. من دیدم اعلی‌حضرت ضمن این که نشان را می‌زند به سینۀ او، صورتش را برگردانده که [او را]نبیند.
کد خبر: ۱۲۹۸۴۵۷
|
۲۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۹ 10 April 2025
|
35608 بازدید
|

روایت خواندنی رئیس شهربانی پهلوی از دستور شاه برای برخورد با جوانان هیپی!

به گزارش تابناک؛ سپهبد محسن مُبَصِّر (زاده ۱۲۹۶ در روستای سردرود تبریز - درگذشته ۱۳۷۵ در لندن) افسر نظامی و رئیس شهربانی کل کشور در سالهای ۱۳۴۳–۱۳۴۹ بود.

 در بخشی از مصاحبه تاریخ شفاهی ایران با سپهبد سابق مبصر در ۱۶ مرداد ۱۳۶۴. که توسط محققان دانشگاه هاروارد انجام شد، او خاطره ای جالبی از برخورد شاه با هیپی ها و جوانان فراری از اجتماع آن روزها و ماجرای برکناری خودش روایت کرده استکه بازخوانی آن خالی از لطف نیست.

در ایران، موج هیپی‌ها در اواخر دهه ۱۳۴۰ و اوایل دهه ۱۳۵۰ خورشیدی به چشم آمد. این جریان بیشتر از طریق مسافران خارجی که از مسیر معروف "جاده هیپی" (از اروپا به هند و نپال) عبور می‌کردند، وارد کشور شد. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش در این مسیر، میزبان هیپی‌هایی بود که در شهرهایی مثل تهران، اصفهان و شیراز توقف می‌کردند.

هیپی ها چه کسانی بودند؟

هیپی‌ها در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی به‌عنوان یک جنبش فرهنگی و اجتماعی در غرب، به‌ویژه در آمریکا، ظهور کردند. این گروه که اغلب جوانانی مخالف جنگ، مصرف‌گرایی و ساختارهای سنتی بودند، با شعارهایی مثل صلح، عشق و آزادی شناخته می‌شدند. آن‌ها با موهای بلند، لباس‌های رنگارنگ و زندگی ساده در کمون‌ها، نمادی از اعتراض به نظام سرمایه‌داری و جنگ ویتنام شدند. موسیقی راک، استفاده از مواد روان‌گردان و علاقه به فلسفه‌های شرقی مثل بودیسم هم از ویژگی‌های بارزشان بود.

ورود هیپی‌ها به ایران
در ایران، موج هیپی‌ها در اواخر دهه ۱۳۴۰ و اوایل دهه ۱۳۵۰ خورشیدی به چشم آمد. این جریان بیشتر از طریق مسافران خارجی که از مسیر معروف "جاده هیپی" (از اروپا به هند و نپال) عبور می‌کردند، وارد کشور شد. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش در این مسیر، میزبان هیپی‌هایی بود که در شهرهایی مثل تهران، اصفهان و شیراز توقف می‌کردند. این افراد با ظاهر متفاوت و سبک زندگی غیرمتعارف، برای جامعه سنتی ایران پدیده‌ای عجیب و گاهی جنجالی بودند.

خاطره سپهبد مبصر را می خوانید : 

{در سالهای آخر دهه چهل شمسی} در تهران یک عده جوان پیدا شده بودند [که]صورت هیپی داشتند، یعنی ریش دراز می‌گذاشتند، زلف‌هایشان را دراز می‌کردند، لباس‌های مخصوصی پوشیدند و اغلب این‏ها نه همه، به طرف هروئین هم کشانده شده بودند... اعلی‌حضرت چند دفعه اظهار تنفر کردند از آنهایی که هیپی شده بودند [و می‌گفتند]: «از این ریش و پشمی‌ها من بدم می‌آید.» ما هم هیچ نگفتیم، چون هیچ [کاری]نمی‌شد کرد. یک روزی گفتند: «مگر من نگفتم که بدم می‌آید از این‌‏هایی که اینقدر ریش و پشم دارند، کثافتند، هیپی.» گفتم قربان فکری می‌کنم ببینم چه می‌شود کرد. گفت «فکر ندارد شما همه‌اش امروز و فردا می‌کنید.» من قول نداده بودم، گفتم اطاعت می‌کنم. 

[مراسمی بود]که دانشگاه شاگرد اول‌ها را معرفی می‌کند. شاگرد اول دانشکده معماری که آمد مدال بگیرد، این ریش بلند داشت و یک هیپی کامل. من دیدم اعلی‌حضرت ضمن این که نشان را می‌زند به سینۀ او، صورتش را برگردانده که [او را]نبیند.

 [بعد از این مراسم]باز هم اعلی‌حضرت گفت: «دیدید آن شاگرد را؟ چیه آخر آن کثافت؟» من دیدم که هیچ چاره‌ای ندارم به غیر از این که باید یک فکری بکنم. خودم هم مبارزه با این چیز [را]لازم می‌دیدم. البته بعضی‌ها می‌گویند که هرکسی ریش دارد که هیپی نیست. ولی هیپی‌ها را ما می‌گرفتیم برای اینکه آن کسی که ظاهر هیپی دارد بالاخره کشانده می‌شود به طرف اعتیاد، اولش آدم به شکل هیپی می‌شود.

[مثلاً]یک وقتی در تهران مد بود توده‌ای‌ها لباس مخصوص می‌پوشیدند. دختر‌های توده‌ای دامن سرمه‌ای و بلوز سفید می‌پوشیدند و آستین‌هایشان را هم برمی‌گرداندند بالا. پسرهایشان هم لباسی مخصوص می‌پوشیدند، باز هم آستین‌هایشان را می‌گرداندند. این مد شده بود در تهران. دختر غیر توده‌ای هم می‌دیدیم این‌طور لباس می‌پوشد. زود مد می‌شود. ما تجربه داشتیم که لباس پوشیدن همان و به تدریج کشانده شدن به طرف کمونیسم، همان. هیپی هم همین‌طور است. اول لباس هیپی می‌شود، بعد ایدئولوژی هیپی را می‌گیرد. من دستور دادم که بعضی از این هیپی‌ها را بگیرید و وادارشان کنید که بروند بتراشند سرشان را...

[مثلاً]یک وقتی در تهران مد بود توده‌ای‌ها لباس مخصوص می‌پوشیدند. دختر‌های توده‌ای دامن سرمه‌ای و بلوز سفید می‌پوشیدند و آستین‌هایشان را هم برمی‌گرداندند بالا. پسرهایشان هم لباسی مخصوص می‌پوشیدند، باز هم آستین‌هایشان را می‌گرداندند. این مد شده بود در تهران. دختر غیر توده‌ای هم می‌دیدیم این‌طور لباس می‌پوشد. زود مد می‌شود. ما تجربه داشتیم که لباس پوشیدن همان و به تدریج کشانده شدن به طرف کمونیسم، همان.

این‏ها را کلانتری‌ها می‌گیرند و یک سلمانی می‌خواهند که سرشان را بزنند. سرشان را ناقص می‌زدند که خودشان بروند بزنند. در این کار، یک نفر به اسم فرهاد مشکات هم بدون اینکه شناخته بشود گیر یک پاسبانی می‌افتد، می‌گیرند و می‌برند و سرش را می‌زنند. او آن شب کنسرت داشته در… تالار رودکی... می‌رود پیش علیاحضرت که قربان من با این ریخت چطوری بیایم [رهبری ارکستر]کنم. ما را پلیس گرفته...

فردای آن روز ملکه فرح می‌رود پیش اعلی‌حضرت که، «این چه وضعی است؟ شما به یکی مدال می‌دهید، آن‌وقت رئیس شهربانی را می‌فرستید می‌رود سرش را می‌زند. فرهاد مشکات را سرش زدند و فلان.» گریه می‌کند و تقاضا می‌کند که مرا عوض کنند.

 ظاهراً اعلی‌حضرت اول مقاومت می‌کند، بعد تصویب می‌شود و می‌گوید: «خیلی خوب باید تحقیق کنیم ببینیم مسئول این کار کیست». به آقای اسدلله علم، وزیر دربار، دستور می‌دهند که برو تحقیق کن ببین مسئول این کار کیست. منظورش مسئول تراشیدن مثلاً [سر]فرهاد مشکات.... آقای علم به من تلفن کرد... گفتند، «مبصر، مسئول این تراشیدن سر‌های این‏ها که بوده؟» گفتم سلمانی. گفت: «آقا شوخی نکن به من مأموریت دادند که مسئولش را تعیین کنید». گفتم که در تمام ایران در شهرها، چنین اتفاقاتی مسئولش رئیس شهربانی کل کشور است که اسمش سپهبد مبصر است.» گفت، «آقا، این چه حرفی است؟ یک نفر را معرفی کن من به اعلی‌حضرت بگویم.» گفتم من از آنها نیستم، من سرتیپ رحیمی [را]معرفی کنم، شما بروید یقه سرتیپ رحیمی را بگیرید به او هم بگویید یک نفر دیگر را معین کند. آخرش به یک ستوان یکی بیفتد، آن‌وقت ستوان یک را تنبیه بکنید...

اعلی‌حضرت می‌خواسته ببیند که من خواهم گفت که اعلی‌حضرت دستور داده یا نه؟ بعد دیده که نه من نگفتم و می‌خندد و می‌گوید، «می‌دانستم که این‌طور جواب خواهد داد. خیلی خوب، عوضش کنید ولی چراغ برمی‌دارید دنبالش می‌گردید.» 

تمام رل‌هایی که بازی کرد شاه به من گفت، «شما جرات ندارید، می‌ترسید.» و شاخ گذاشت تو جیب من که بکنم این کار را و یک بهانه‌ی مسلمی [برای تغییرم پیدا کند].  آن‌وقت وزارت دربار [در]روزنامه کیهان و اطلاعات اعلامیه صادر کرد. من آن شب از ترسم نخوابیدم، چون عوض کردن رئیس شهربانی کاری نبود که اعلامیه صادر کنند. خوب اعلی‌حضرت می‌گفت این برود و آن بیاید. اعلامیه رسمی صادر گردید به علت «بیشتر از اندازه استفاده کردن از اختیارات.»

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱۵
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۹
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۰ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
هیپی زندگی آزادی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۶ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
چه شاه مودبی !
همه رو کثافت صدا می‌کرده !
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۶ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
نمونه ای از آزادی پوشش و عقاید پهلوی !
پرویز
|
Switzerland
|
۱۵:۵۷ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
تدکر دادند. اعدامی هم نداشتند. والا این جور که در تلوزیون از شاه یاد میشد. ما فکر میکرویم روزی صد نفر را اعدام میکند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۵ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۲
نه دیگه لابد وایه بلند کردن نوی سر هم انتطار داشتی اعدام کنه وگرنه یهنی به اندازه کافی خشن نیست . حالت خوبه اواقعا؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۷ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
گشت هیپی داشتیم وقتی گشت ارشاد مد نبود !
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۸ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
این پهلوی که خودش روی گشت ارشاد رو سفید کرده بوده
ناشناس
|
United States of America
|
۱۶:۲۲ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
حالا این مطلب که چی ؟؟؟؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۳۴ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
درسته، این کار های احمقانه محدود به الان نیست از دیرباز بی فرهنگ و دیکتاتور بودیم ما
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۲ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
گشت ارشاد دوران پهلوی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۵ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
دروغه در باره ریش بوده ولی درباره عیدی...شلوار پاچه گشاد. ریش ستاری.و.و.و.اصلا نبوده
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۸ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۲
چه فرقی داره . به هر حال مملکت که پادگان نیست که بخوای سلیقه خودت رو اعمال کنی . یکی به ریش طرف گیر میده و موی سر و یکی به لباس ‌ همه اش مثل همه .
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۳۶ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۳
کشور قانون داره، جنگل که نیست هر طوری دلش بخواد ، بیاد اماکن عمومی در همه جای دنیا همینه
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# ترامپ # قیمت طلا # مذاکره ایران و آمریکا # قیمت سکه # سلاح پلاسمایی # سریال پایتخت
الی گشت