نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید، رویکردهای ساختارشکنانه و انحراف از اندیشههای امام را مهمترین عامل جدایی یاران صدیق امام از مجمع روحانیون مبارز دانست.
به گزارش «تابناک»، حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان در گفت وگو با هفته نامه پنجره تصریح کرد: چه کسی میتواند مدعی خط امام باشد و با نهضت آزادی همسو، همصدا و هم نشین شود و حتی برخی از یادگاران امام عزیز را در محافل آنها بکشانند تا تصویرشان در کنار ابراهیم یزدی در سایت ها منتشر شود؟
مهمترین نکات این گفت وگو به شرح زیر است:
سرنوشت مجمع روحانیون مبارزـــ وی در پاسخ به این که به نظر شما، سرنوشت مجمع روحانیون چه خواهد شد، گفت: همان گونه که اشاره کردم، همه اعضای مجمع یکدست نیستند و امید است آنهایی که به خط امام و میراث امام که همان حکومت اسلامی و ولایت فقیه است، وفادارند، آنهایی که به اصول خط امام مانند استکبارستیزی، عدم جدایی دین از سیاست، حمایت از مظلومین به ویژه ملت فلسطین و نقض سلطهگری غرب و فرهنگ منحط آن و... پایبند هستند، یا از این تجمع خارج شوند یا زمام کار را به دست گیرند و رسما وفاداری و تولی خودشان را با نظام و مقام ولایت اعلام کنند و از دشمنان اسلام و امام تبری جویند.
اما آنهایی که در مجمع یا همسوی مجمع هستند و همچنان با ساز دشمنان میرقصند و رفتارها و مواضعی را پیش گرفتهاند که روزهخوارها، بیحجابها، ضدانقلابها، لیبرالها، بهاییها، منافقین، سلطنتطلبها و سرانجام آمریکا و اسراییل و انگلیس برای آنها کف و سوت میزنند و مورد حمایت آنها قرار میگیرند، مطمئن باشند همان سرنوشتی را در همین دنیا خواهند داشت که منافقین، سلطنتطلبها و امثال آنها گرفتار آن شدند و اگر آنها که هر کدام برای خود ادعاهای بزرگی داشتند، کاری علیه نظام پیش بردند، اینها هم خواهند توانست.
لیکن باز هم امیدواریم این آقایان هم، شیاطین و خناسان را از خود دور کنند و روی خود را از مجموع جریانهای ضددین و ضد انقلاب و ضد امام برگردانند و با توکل به خدا، به این کلام ملکوتی امام راحل گوش دل بسپارند که «آن روزی که آمریکا از ما تعریف کند، باید عزا گرفت. آن روز که کارتر و ریگان از ما تعریف کنند، معلوم میشود در ما اشکالی پیدا شده است.»
و «ما نباید توقع داشته باشیم که اینها برای ما خوب بگویند؛ اگر خوب بگویند، معلوم میشود ما خیانت کردهایم.» (صحیفه امام ج2/242)
تنها در سایه تبری از بیدینان و تولی دینداران است که میتوان در دامن پر مهر و محبت ملت بزرگ ایران آرمید. از کف و سوت بیحجابها و روزهخوارها و... بگذرید تا با سلام و صلوات میلیونی مردم با ایمان مورد استقبال قرار گیرید./916/د103/
موضع مجمع درباره قضیه آیت الله منتظریـــ در قضیه آقای منتظری، مجمع محکمتر و شفافتر از دیگران به دنبال امام حرکت کرد؛ نمونه آن نامهای بود که آقایان کروبی و روحانی و امام جمارانی خطاب به آقای منتظری نوشتند و هم اکنون در دسترس هست. نمونه دیگر آن، یکی از اعضا که آن زمان فرمانده کمیته بود، رنجنامه مرحوم حاج احمد آقا را در سطح گسترده ای چاپ و منتشر کرد و دیگری که رابطه نزدیکی با مجمع داشت، با صدور نامه 6/1/68 امام در مورد آقای منتظری، حتی یک شب را تحمل نکرد و شبانه برای برداشتن تصاویر آقای منتظری، ضایعاتی را هم به بار آورد! نمونه دیگر آن، مخالفت با لیبرالها و مواضع قاطع علیه آمریکا و اسراییل بود. موضعگیریهای اصولی آقای محتشمی علیه نهضت آزادی و دفاع از ملت فلسطین مثالزدنی است.
ـــ این مسأله که این افراد هنوز خط امامی هستند، پرسشی است که زیاد از من میپرسند و من متحیرم چه پاسخی بدهم. مردم میگویند چگونه شد که پس از بیست سال از رحلت امام، موضع مجمع روحانیون در قبال آقای منتظری تغییر یافت یا در قبال نهضت آزادی دگرگون شد؟ و چه شد که در بسیاری از موارد، از جمله در فتنه سال 1388 مواضع مجمع با نهضت آزادی و ملیگراها همگون از آب درآمد؟ آیا پس از ده سال یا بیست سال آقای منتظری و نهضت آزادی به خط امام نقل مکان کردند یا در این مدت مواضع و دیدگاههای امام نسبت به این دو مقوله تغییر یافته است یا شما از خط امام بیرون شدهاید؟
ارزیابی از انتخابات دوم خرداد و پدید آمدن جبهه دوم خرداد ـــ یقینا هر یک از این رخدادها، یک آزمون و امتحان الهی است؛ مثلا دوم خرداد، سوم خرداد، 14 خرداد، 15خرداد، 23 خرداد، 30 خرداد هر کدام در مقطعی از تاریخ نهضت و نظام یک آزمون به شمار میآیند تا به تعبیر قرآن: «حتی یمیز الخبیث من الطیب». در آزمون دوم خرداد بسیاری از واقعیتها آشکار شد و دست جریان نفاق جدید رو شد. آنهایی که از اول با امام نبودند، آنها که با امام بودند ولی با گذشت زمان دچار ارتداد از خط امام شده بودند، آنها که زمان امام زخم خورده بودند، ولی در کمین بودند تا از امام انتقام بگیرند، آنها که ضعیفالایمان بودند، ولی ژست مؤمن به خط امام و اصل دین به خود گرفته بودند و... همه اینها لو رفتند. این جریانها هرچند با فتنه 18 تیر و تحصن مجلس ششم و لجنپراکنیهایشان در روزنامههای زنجیرهای و صدها شیطنت دیگر آسیبهایی به جامعه و نظام وارد کردند و ریزشهایی را پدید آوردند، ولی از سوی دیگر، باعث بیداری، رویش و افزایش بصیرت عمومی شدند و همین امر زمینه گرایش عمومی به جریان اصولگرایی را فراهم کرد.
ـــ البته این نکته هم گفتنی است: جریانهایی که سوار موج دوم خرداد شدند از سالها پیش در دوران سازندگی از جهت فکری در محورهایی همچون حلقه کیان و از جهت اجرایی و عملی با فراهم کردن زمینههایی همچون تأسیس و توسعه فرهنگسراها و رونق بخشیدن پاتوقهای اباحیگری در برابر مساجد و... توسط کارگزاران و... با آمادگی وارد فضای موسوم به توسعه سیاسی آقای خاتمی شدند و تا آنجا که توانستند، پیش رفتند و در حالیکه در متن حاکمیت قرار گرفته بودند با لایهبندی چهرهها و عملکردهایشان پله به پله براندازی نظام اسلامی و پایههای اصلی آن را هدف گرفتند؛ در یک لایه انکار ولی فقیه (مصداق)، در لایه بعد انکار ولایت فقیه (مفهوم) و در لایه سوم انکار کارآیی دین در اداره جامعه (حکومت اسلامی) و در لایه نهایی اصل دین را مورد تردید و انکار قرار دادند.
نقش آقایان موسوی و کروبی در این سناریو ـــ قابل تصور نبود که آقای موسوی در چنین موضعی قرار گیرد، اما با ورود ایشان به این صحنه قابل پیشبینی بود که تمام جریاناتی که مرگ و زندگی سیاسی خود را در گرو این انتخابات میدیدند، پیرامون آقای موسوی را احاطه کنند و با مدیریت او این فتنه بزرگ را به راه بیندازند.
ـــ در انتخابات، مشارکت طرف آقای موسوی رفتند و عباس عبدی را که از سوی دادگاه محکوم شده بود، برای کروبی فرستادند. مجمع روحانیون از موسوی حمایت کرد و آقای ابطحی از مجمع سهم آقای کروبی شد. کارگزاران در خدمت آقای موسوی قرار گرفتند و آقای کرباسچی محکوم دادگاه طرف آقای کروبی آمد؛ آن هم به عنوان معاون اول! نخستین حکم آقای کروبی برای مهاجرانی صادر شد با آن سابقه سیاه ولاحقه لندن نشینیاش؛ در روزنامه اعتماد ملی متعلق به آقای کروبی با بزرگترین تیتر صفحه نخست نوشتند: رأی سروش به کروبی؛ همان سروشی که چند هفته پیش از آن، مطلب انکار وحی بودن قرآن را مطرح کرده بود. برنامه جریان فتنه این بود که با این سناریو و شیطنتهای دیگری که به کار گرفتند، آقای کروبی را کاملا از چشم مردم بیندازند که انداختند و رأی او را به کمتر از آرای باطله رساندند.
ـــ از سوی دیگر، با شگردهای گوناگون به او باورانده بودند که تو حتما رییسجمهوری خواهی شد، به گونهای که حتی در مقابل طرح کنار رفتن او به نفع آقای موسوی اعلام کرد فقط عزراییل میتواند من را منصرف کند و در جای دیگر گفت، این بار نمیخوابم. اشاره به انتخابات نوبت گذشته که همین باور را به او القا کرده بودند که رأی اول را داری؛ تا ساعت پنج صبح پس از انتخابات 1384 باور کرده بود که رییسجمهوری است، اما چند ساعت خوابیده بود و بیدار شده بود و با اعلام نتایج معلوم شد رییسجمهوری نیست و از همین نقطه با همفکرانش در مجمع که وزارت کشور را داشتند و برگزار کننده انتخابات بودند، مشکل جدی پیدا کرد و منجر به جدایی از آنها و تشکیل حزب اعتماد ملی شد.
ـــ به هر حال، جریان فتنه با توجه به زمینههایی که در آقای کروبی سراغ داشتند و با مدیریت برنامه انتخاباتی او، موفق شدند از یک طرف او را ساقط کنند و از سوی دیگر، با باور قطعی او به رییس جمهوری شدن و بعد با تحقق نیافتن آن با آن آرای اندک او را در برابر نظام قرار دهند و البته درباره آقای موسوی این سناریو بسیار پیچیدهتر بود.
هدایت اصلی ماجرا در دست چه کسانی؟ـــ قطعا هدایت اصلی این ماجرا در دست دشمنان اسلام و نظام بود؛ البته باید توجه داشت شیاطین و دستگاههای جاسوسی آن چند لایهای کار میکنند. به قول مرحوم شهید محمد منتظری، هیچ گاه عناصر اصلی شناخته شده و آشکار نمیشوند. روند ماجرا و پیامدهای مترتب بر آن کاملا نشان میدهد که دشمن با توجه به همه ناکامیهایش در سه دهه گذشته، این بار با به کارگیری همه ظرفیتهای خود و بهرهگیری از همه انحرافات و نقاط ضعف این آقایان و حتی بهره گیری از ناشیگریها و غفلتهای داخلی نظام، نابودی و براندازی نهایی نظام را هدف گرفته بود.
ـــ آنها میخواستند یکی از بزرگترین دستاوردهای نظام، یعنی انتخابات بینظیر 23 خرداد را تبدیل به سقوط از قله کنند و این بار نه به وسیله عناصر بدنام و منفور که با بهره گیری ابزاری از چهرههایی که متعلق به نظام بودند، ضربه نهایی خود را وارد کنند و البته معلوم است که اگر هم به فرض محال موفق میشدند و به اصطلاح، خرشان از پل فتنه میگذشت و زمام کار را به دست میگرفتند، یقینا موسوی و کروبی نخستین قربانیان این ماجرا بودند.
متن کامل این گفت وگو را اینجا بخوانید.