بسیاری هنوز به تفاوت های پیدا و پنهان روسیه کنونی با اتحاد جماهیر شوروی پی نبرده و یا توجه نکرده اند. توجه به تفاوت ها و فاصله های روسیه کنونی با اتحاد جماهیر شوروی می تواند ما را از قضاوت های متکی بر تاریخ تلخ روابط دو کشور برهاند و داوری ها را بر اساس واقعیت های کنونی رقم زند، تا بر این اساس، در کنار نگاه منتقدانه به گذشته های تلخ تاریخی، با رویکردی نوین به پی ریزی سیاست خارجی متناسب با روسیه کنونی همت گماشت و تنها از دریچه عهدنامه گلستان و ترکمانچای به تفسیر رویدادهای کنونی روسیه نپرداخت. چه آنکه چنین تفسیری امروزه حتی در میان سیاستمداران روس هم، مورد توجه نیست. به هر روی در این نوشتار به این تفاوت ها که در ابعاد گوناگون ماهوی و شکلی بروز یافته اند، پرداخته و سعی خواهد شد تا واقعیت های روسیه امروز به دور از ذهنیت های منفی برخاسته از تجارب تلخ تاریخی نشان داده شود.
تفاوت ها در حوزه رفتار سیاسیدر حوزه رفتار سیاسی به تفاوت های اشاره می کنیم:
اول: تغییر در ساختار حکومتساختار اتحاد جماهیر شوروی از سال 1917 میلادی بر اساس حکومت مبتنی بر ایدئولوژی کمونیستی پی ریزی شد و پیش از آن نیز نزدیک به دو قرن رهبریت واحد بر دولت و کلیسا، حکمرانی می کرد. مخصوصا در دوره اخیر، ایدئولوژی کمونیستی اقتضائات خود را تا حد امکان بر قلمرو نفوذ اتحاد جماهیر شوروی تحمیل کرد و با زدودن دین از عرصه اجتماع و در تنگنا قرار دادن متدینین مسیحی و مسلمان در پایبندی بر باورهای خویش، تلاش کرد تا از تاثیر باورهای دینی در میان شهروندان کاسته و ایدئولوژی کمونیستی را جایگزین هر باور آسمانی نماید.
اما از سال 1991 میلادی در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساختار حکومت تغییر کرده و به سمت مبتنی شدن بر عملگرائی پیش رفت و هر چه از آن تاریخ فاصله گرفته شد اقتضائات گرایش به عملگرائی، بر ساختار حکومت بیشتر سایه افکند. ایدئولوژی کمونیستی روزگاری مدعی تسخیر قلوب مردم و زحمتکشان بود، اما اکنون به تعبیر امام راحل(ره) از این پس باید آن را در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد. از همین رو روسیه کنونی از تاثیر ایدئولوژی کمونیستی در دولت کاست و به عرفی شدن دولت روی آورد. این مهم ترین تفاوت روسیه کنونی با اتحاد جماهیر شوروی به حساب می آید.
دوم: جایگزینی رویکرد منفعت محوری به جای استراتژی متحد محوری سابق در گذشته و پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، متحد ساختن گروهی از کشورها با محوریت شوروی، اصل اساسی در سیاست خارجی شوروی را تشکیل می داد و به همین منظور گاه با هزینه های گزافی، متحدینی را از اقصی نقاط عالم، تا آمریکای جنوبی با خود همراه می ساخت. اما اکنون منفعت محوری بر متحد محوری چیره شده و در این راه حتی از دست دادن متحدین پیشین، ملال خاطری برای حاکمان کنونی به حساب نمی آید. حمله روسیه به گرجستان و مسدود ساختن گاز به روی اکراین در سال های اخیر، نمونه هایی از این تغییر اساسی هستند. در جهان دو قطبی پیش از فروپاشی، متحد محور بودن لازمه حفظ خود به عنوان محور اساسی قطب بود. اما اکنون روسیه بیش از آنکه دغدغه افزودن بر هم پیمانان خود را داشته باشد، به این مساله توجه دارد که منفعت خود را در کجا و با چه شیوه ای می تواند جستجو کند. موضع گیری های اخیر مدودف در مجامع جهانی علیه کشورمان نیز تابعی از این متغیر است که متاسفانه نگرانی از تکرار رفتار خام گذشته را در اذهان زنده می کند.
تفاوت ها در حوزه مسائل اقتصادیسیستم اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی بر پایه اقتصاد سوسیالیستی شکل گرفته بود ونقش دولت در حوزه مسائل اقتصادی نقش انحصاری بود ولی اکنون وپس از فروپاشی ، حرکت با شیب تندی به سمت اقتصاد کاپیتالیستی و سرمایه داری آغاز شد ونقش بخش خصوصی به میزان زیادی افزایش یافت.در دوران اتحاد جماهیر شوروی نسبت پائین ترین حقوق به بالاترین حقوق نسبت یک به دو بود، ولی اکنون این نسبت به یک به سی وحتی بیشتر رسیده است. حذف فاصله طبقاتی که شوروی به عنوان نقطه مثبت ایدئولوژی کمونیستی برآن تاکید می کرد، با چیره شدن سیستم اقتصاد سرمایه داری ، به اختلاف شدید طبقاتی منجر شد واگر امروز نیز حتی برخی از شهروندان آرزوی بازگشت به گذشته را دارند بر پایه همین پندار است.آرزویی که بازگشت پذیر نخواهد بود. پوتین دو سال پیش در پاسخ خبرنگاری که به گذشته اقتصادی وآرامش مردم اشاره داشت گفت: هرکس بر گذشته اقتدار روسیه غبطه نخورد دل نداردوهر کس گمان کند که آن دوران بازخواهد گشت، عقل ندارد.
تفاوت ها در حوزه مسائل اجتماعیاول: تغییرات در ترکیب جمعیتی به هنگام فروپاشی در سال 1991 وپس از جدایی 15 کشور از هسته مرکزی ،جمعیت باقیمانده در قلمرو روسیه کنونی بالغ بر 156 میلیون نفر بود که با پذیرش 8 میلیون نفر مهاجر که اغلب ازروس تبارهای مقیم کشورهای مشترک المنافع بودند، جمعیت فدراسیون روسیه به 164 میلیون نفر رسید.در آن هنگام مسلمانان تقریبا 13 میلیون نفر بودند.اما روسیه اکنون با 6/5 رشد منفی جمعیت روبرو است وجمعیت 164 میلیونی به 140 میلیون نفر کاهش یافته ودر عین حال جمعیت مسلمانان به 30 میلیون نفر نزدیک شده است.وتلاش های دولت واعمال سیاست های تشویقی کمتر موثر بوده.دولت حتی با ایجاد حساب سرمایه گذاری مادر،اکنون به هر مادر باردار برای فرزند دوم یا بیشتر مبلغ12000 دلار اختصاص داده وماهانه نزدیک به 300 دلار به فرزندان زیر 7 سال اعطاء می کند .اخیرا نیز آقای مدودف ضمن وعده اعطای زمین مرغوب به خانواده های دارای بیش از سه فرزند، برای تشویق مردم به زاد وولد اعلام کرد که اکثر شخصیت های تاثیر گذار جهانی فرزند سوم خانواده بوده اند.
دوم: روسیه کنونی؛ غربی یا شرقیدر رفتار اجتماعی امروز روسیه، رگه های تقلید از غرب به طور روشنی مشهود است.کوچه وبازار وعلایق مردم به سمت تقویت جامعه ای با شاخصه های غرب پیش می رود وامروز چنین تغییری از دغدغه های اصلی دولتمردان روسیه است.زیرینه جامعه روسیه زیرینه ای شرقی است که امروز ، با لایه ای غربی آمیخته شده ودیری نخواهد پایید که لایه های غربی بر زیرینه شرقی رخنه کرده وتغییرات شکلی به تغییرات ماهوی منجر خواهدشد.
در دوران اقتدار اتحاد جماهیر شوروی، حتی روابط اجتماعی زن ومرد کنترل شده تر بود ولی امروز لجام گسختگی خاصی بر این نوع روابط حاکم است.وزارت فرهنگ روسیه برای جلوگیری از تاثیر گذاری فرهنگ غرب بر جامعه امروز روسیه، خواستار افزایش مالیات فبلم های غربی شده است.بدیهی است غربگرایی در مناطق شهری با سرعت بیشتری نسبت به مناطق روستائی ، در حال رشد است.
تفاوت ها در حوزه مسائل فرهنگی
با توجه به تنوع اقوام مختلف در فدراسیون روسیه، اتخاذسیاست واحد فرهنگی به گونه ای که مورد تایید اقوام مختلف باشد امری دشوار است واز سوی دیگر بحران هویت ناشی از رهایی از ایدئولوژی کمونیستی واذعان به ناکارآمدی آن،سبب گردیده تابه عنصر ملیت وسرزمینی بهای بیشتری داده شود،چه آنکه به گمان سیاستمداران،با تقویت ملیت ومیهن پرستی، می توان خلاء ناشی از حضور ایدئولوژی را پر کرد.
البته بسیاری از سیاسیون فاصله موجود با دینداری و معنویت را نگران کننده می دانند ومی کوشند تا با مذهب ارتدوکس وکشیشان کلیسا ونیز با اسلام ومسلمانان، رابطه ای در جهت ارائه خدمات متقابل به یکدیگر پدیدآورند.کافی است به رفتارهای مذهب دوستانه سه سال گذشته آقای پوتین وسخنان اخیرآقای مدودف توجه شود.از حضور در جمع کشیشان گرفته تا تشییع شکوهمند پیکر آلکسی دوم، رهبر ارتدوکس های روسیه و ازحضور بالاترین شخصیت های دولتی در این مراسم ازسخنرانی پوتین ومدودف در جمع مسلمانان وحضور در مسجد مسلمانان گرفته، تاتاسیس بنیاد حمایت از آموزش های اسلامی در سال 2009 ،همگی درجهت تقویت رابطه با مذهب وپر کردن خلاء موجود قابل توجیه اند. گرچه در حوزه نظری فرهنگ وهنر ، رویکرد به ایدئولوژی کاهش وتوجه به ذائقه ها وعلایق افراد افزایش یافته است وتلاش می شود تا برنامه های فرهنگی وهنری ناظر به شرایط جهانی باشند،اما در عین حال بی توجهی مفرط اتحاد جماهیر شوروی به مذهب وستیز ش با دین، امروزه مورد نقد شدید است ودولت می کوشد تا خود را با ادیان ومذاهب، دوست نشان دهد.اگرچه براساس قانون اساسی، دولت لائیک است ولی به رسمیت شناختن ادیان مسیحیت ، اسلام، یهودو بودیسم ، پس از فروپاشی نشان از آن دارد که دولت نمی خواهد ستیز با مذهب را دوباره تجربه کند.بلکه در پی آن است تا از دوستی وکمک به پیروان مذاهب، بهره های خود را تحصیل نماید.
روسیه را چگونه باید نگریست؟تغییراتی که ذکر شد اغلب تغییرات ماهوی هستند، بنا بر این، تغییر نگرش ماهوی ما را می طلبد، اتحاد جماهیر شوروی بر اساس متحد محور بودن ، ایران پیش از انقلاب اسلامی را در کانون، متحدان آمریکا می دانست ولی پس از انقلاب اسلامی در حالیکه هنوز اتحاد جماهیر شوروی پا برجا بود ، با برخورداری از قدرت ترمیم سریع نگرش و انطباق خود با تغییرات پیرامونی روابط خوبی را با جمهوری اسلامی ایران پایه ریزی کرد و جزء اولین کشور هائی بود که تغییر رژیم سلطنتی به نظام جمهوری اسلامی ایران رابه رسمیت شناخت ، اما انطباق نگرش سیاستمداران کشورمان با تغییرات برآمده از فرو پاشی اندکی با کندی انجام گرفت ،بگونه ای که حتی امروزه شاخصه های حاکم براتحاد جماهیر شوروی ، در ایجاد رابطه با روسیه کنونی به کار گرفته می شود. امروزه روسیه می کوشد تا بر اساس منافع خود با کشورهای مختلف روابطی را برقرار سازد.ما نیز باید منافع ملی خود را در رابطه با روسیه دنبال کنیم و داشته های خود رابا نگاه قابلیت ارائه به روس ها عرضه کنیم.
سرانجام چند نکته در ارتباط با تغییر نگرش به روسیه کنونی حائز اهمیت است:اول: بازشناسی روسیه امروز، وتغییر رفتارهای سنتی در عرصه روابط با روسیه با توجه به تغییرات ماهوی ایجاد شده در روسیه کنونی.همچنانکه امام راحل(ره) بلافاصله در آستانه فروپاشی با درک صحیح وبه هنگام، از تغییرات درون حاکمیت کمونیستی با ارسال پیام تاریخی به گورباچف، به تغییرات درون سیستمی اتحاد جماهیر شوروی ، واکنش سریع ومتفاوت نشان داده وبر میزان انطباق دیدگاه ها با شرایط ومختصات شوروی صحه گذاردند.
دوم: تقویت روابط فرهنگی با عنایت به علاقه مندی روسیه به برقراری روابط فرهنگی با ج.ا.ایران ، وافزایش جمعیت مسلمان فدراسیون روسیه وهمسوئی دولت روسیه وج.ا.ایران در مبارزه با وهابیت وتروریسم.
سوم: تلاش برای رفع بی اعتمادی های موجود از سوی طرفین ، می تواند به توسعه و تقویت روابط ببیانجامد. شاید بتوان گفت که منشا بی اعتمادی فدراسیون روسیه بیم از آن است که ایران با اندکی بهبود روابط با غرب،مستعد کاستن از روابط با روسیه گردد ومنشا بی اعتمادی ج.ا.ایران نیزآن است که کشورمان با در نظر داشت رفتارهای اخیر روسیه در نقض یکطرفه قراردادهای فیمابین، بر پایبندی روسیه در قراردادهای آتی نیز مردد است.
مقام معظم رهبری در دیدار آقای پوتین با ایشان فرمودند: همانگونه که وجود «ایران مستقل» به نفع روسیه است، وجود «روسیه مقتدر» هم به نفع ایران است.
این نگرش در روابط سیاسی کشورمان با روسیه، نگرشی مبتنی بر واقعیت های روسیه کنونی است که لازم است مورد توجه قرار گیرد.